متن ادبی «خون جوشان خدا»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

همیشه ممتاز بوده ‏ای؛ حتی هنگام تولدت؛ تولدی که تبریک و تسلیت را در کنار هم دارد.
آری، (حرب) نام مناسبی نیست برای صاحب گهواره ‏ای که کرامتش شفا می‏دهد فرشته را؛ کسی که در ماه تولدش، هیچ نوری خاموش نشده و هنگام شهادتش، ستاره ‏ای طلوع نکرده است. شاید مادر نگران شده باشد برایت، شاید پدر ـ با همه صلابتش ـ شانه‏ هایش لرزیده باشد در غم تو، اما با شنیدن اینکه دنباله این نور از دامان بی ‏نهایت تو برمی‏خیزد، همه این غم‏ ها را می‏توان شادمان هم شد.
حالا این پرچم سرخ یاد توست که لحظه ‏ای از اهتزاز نمی‏افتد و هر آن، خون تازه شرف را در رگ‏ های هر آزاده ‏ای می‏نشاند.
این خط سرخ، ادامه گام ‏های خونین توست که مرز میان حق و باطل را ترسیم می‏کند و این فریاد بی‏ نهایت توست که تا ابد، دل هر ظالمی را به لرزه درآورده است. گوشواره عرش خدا! ریحانه خوشبوی پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله ! راکب شانه‏ های ملکوتی رسول صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله ! معلم مدام جهان! بی‏ انتها امام عزت و شرف، حسین علیه ‏السلام ، خون جوشان خدا!

سید حسین ذاکرزاده

اشارات :: شهریور 1385، شماره 88