پس از این که امام حسین(ع) به شهادت رسید، خفقان شدیدی بر جامعه حاکم گشت. به گونه ای که «مسعودی» می نویسد: «علی بن الحسین(ع)، امامت را به صورت مخفی و با تقیه شدید و در زمانی دشوار عهده دار گردید.» [1] به این جهت امام(ع) به تربیت انسانهایی همت گمارد که بتوانند با روشنگری و توضیح معارف الهی مسیر اسلام راستین و تشیع سرخ علوی را استمرار بخشند. یکیاز این شاگردان «یحیی بن ام طویل» است که در مسجد پیامبر(ص)، در مدینه، برای مردم سخن میگفت و طرفداران ستمگران را این چنین مخاطب قرار میداد:
«ما مخالف شما و منکر راه و روش شما هستیم. میان ما و شما دشمنی آشکار و همیشگی است. هر کس به امام علی(ع) دشنام دهد،لعنت خدا بر او باد و ما از آل مروان و آنچه غیر خدا می پرستید، بیزاریم.[2] به همین جهت «حجاج ابن یوسف» دست ها و پاهای او را قطع کرد و این شاگرد مکتب عشق با شهادت، که هنر مردان خدا است، دنیا را وداع کرد.»[3]
کوثر :: زمستان 1381، شماره 56
_______________________________________
[1] اثبات الوصیه، ص167.
[2] کافی، باب مجالسه اهل المعاصی، ج 2، ص379-380.
[3] اختیار معرفه الرجال، ص123.