از آن روزی که آن مجموعه کمال و جمال را دیده بود، لحظهای از یاد او غافل نبود. کم کم دانست که بر سر او چه آمده بود؛ ولی یقین داشت که عشق او با هیچ رشتهای به زمین متصل نبود. به هر حال، آنچه آن لحظه دست از گریبانش برنمیداشت، عشق به او بود. شکیب نمیتوانست کرد. آتش مقدسی که در دلش روشن شده و به جانش افتاده بود، اکنون چنان زبانه میکشید که در اندرون وی، هرچه از شکیب و صبر و آرامش یافت میشد، یکسره سوزانده بود. تنها یک راه داشت؛ عزیزترین گوهر در صندوق بلورین و تو در توی دل هر زن، یعنی غرورش را زیر پای این عشق مقدس، قربانی کند و خود، پای پیش گذارد؛ آن هم زنی به حشمت او؛ به زیبایی و شرافت و حسب و نسب او.
«عقل گوید شش جهت راه است و دیگر نیست راه عشق گوید راه هست و رفتهام من بارها»
«پیوند مؤیَّد»
مجلس عقد است؛ عقد محبت و دلدادگی. جشن پیوندی آسمانی است؛ معطر و روحانی به تأیید الهی.
داماد، محمد صلیاللهعلیهوآله امین مکه، معجزه حجاز؛ مجموعه کمال و جمال و فراتر از توصیف و مجاز است. عروس، دختر کمال است و شیدای کمال و جمال مطلق؛ طاهره زمان، ملبس به لباس حیا و پاکمنشی، مبارک و پربرکت، مزین به زیور درایت و خردمندی، ادیب، هنرمند؛ انگشتری سخاوت به دستش، تاج عزت و آزادگی بر سرش، بر تخت راستی و درستی تکیه زده، زیبا و مقتدر و نواندیش؛ سالار زنان گیتی و سرور زنان زمان قریش؛ خدیجه دختر خویلد که تمام ثروت و مکنت و خدم و حشم خویش که نه، تمام وجود و هستی خویش را در طبقی از اخلاص و عشق، تقدیم به بهترین خلق خدا کرده است. اکنون، پیشاپیش مرادش نشسته است «هنیئاً مریئاً یا خدیجه».
«راز پیوندها»
محمد صلیاللهعلیهوآله و خدیجه علیهاالسلام ، دو ستاره درخشان شبهای تاریک حجاز بودند.
محمد صلیاللهعلیهوآله در عمق لحظههای تنهایی غار، خدا را یافته بود و خدیجه، خدا را در عمق تنهایی محمد صلیاللهعلیهوآله مییافت. چشمان محمد صلیاللهعلیهوآله ، جهانی را انتظار میکشید؛ دور از ننگهای جاهلیت؛ سپید، نورانی، مزین به رنگین کمان معنویت. خدیجه علیهاالسلام هم رؤیای طلایی آیندهاش را در چشمان انتظار محمد صلیاللهعلیهوآله میدید.
قلب محمد صلیاللهعلیهوآله ، در افقهای وارستگی میتپید، قلب خدیجه علیهاالسلام هم با صدای تپش قلب پیامبر خدا. تنگدستی محمد صلیاللهعلیهوآله او را نزد خدیجه علیهاالسلام چون نگینی بیرکاب و مرواریدی در تنگنای صدف، گرانقدر و دریایی ساخته بود، گذشت چندین بهار بیشتر در باغ عمر خدیجه علیهاالسلام نیز او را به کمال تشنهتر و وجودش را برای قدوم سبز سروی چون محمد صلیاللهعلیهوآله شکوفاتر ساخته بود.
و خداوند برای خدیجه علیهاالسلام تاج عزتی چون محمد صلیاللهعلیهوآله را خواست؛ و بر محمد صلیاللهعلیهوآله ، فرشتهخویی چون خدیجه علیهاالسلام را مونس و یاریگر قرار داد.
آری! راز پیوندها را باید در پس پرده حریر پنجره چشمها، در صدای تپش قلبها و در عمق تنهایی لحظهها جستوجو کرد.
فاطمهسادات احمدی میانکوهی
اصحاب اهل بیت علیهم السلام
متن ادبی «عشق مقدس»
- بازدید: 5046