جوان و هويّت

(زمان خواندن: 13 - 25 دقیقه)

از ويژگيهاى عصر جديد، جريان شتاب‏آلود زندگى است. حوادث و رويدادهاى گوناگون، آنچنان با وسعتْ پديد مى‏آيند كه فرصت تفكّر و تأمّل را از آدمى سلب مى‏كنند. در نتيجه، مجالى براى تفرّج در دنياى درون و جهان برون باقى نمى‏ماند و انسان، اين موجود سرگشته و درمانده، نه تنها لذّت تفكّر را حس نمى‏كند، بلكه انگيزه كافى براى انديشيدن در باب ضروريات زندگى را نيز در خود نمى‏يابد. حاصل اين روند، بيگانگى او با خويشتن و جهان خارج از خويشتن است. ولى آنچه دردآورتر، عميق‏تر و دشوارتر رخ مى‏نمايد، بيگانگى با خود (عالم درون) است.
در كلام الهى، از خودبيگانگى، حاصل از «خدابيگانگى» تلقى شده است. آنجا كه مى‏فرمايد: «در زمره آنانى نباشيد كه خداى را از ياد بردند، پس خود را نيز از ياد بردند».(1)
امروزه، از خودبيگانگى، معمّاىِ بزرگ و معضل فكر انديشمندان و نويسندگان نام‏آور است . ارزش و جايگاه بحث «هويّت»، بى‏نياز از ارائه دليل است، وليكن تنها به ذكر يك مورد اكتفا مى‏شود. پاسكال مى‏گويد: «متولّد شدم و ندانستم براى چه؟ زندگى كردم و ندانستم چگونه زندگى كنم؟ اكنون مى‏ميرم و نمى‏دانم چرا؟». در جاى ديگر مى‏گويد: «انسان، عجيب‏ترين موجود طبيعت است. از جسم، اطلاعات كافى ندارد، روح را نمى‏شناسد و از ارتباط جسم و روح چيزى نمى‏داند. اجتماع جسم و روح، او را متحيّر مى‏كند، در صورتى كه خودِ او مولود آن است».(2)
  
هويّت چيست؟
در فرهنگ معين آمده است: «هويّت يعنى آنچه موجب شناسايى شخص باشد».(3)
در فرهنگ عميد، هويّت چنين تعريف شده است: «هويّت، يعنى حقيقت شى‏ء يا شخص كه مشتمل بر صفات جوهرى او باشد. هويّت در لغت به معناى شخصيت، ذات، هستى و وجود است و از تركيب «هو» ساخته مى‏شود».(4)
اريك اريكسون كه نام او با «هويّت» پيوندى عميق دارد مى‏نويسد: «هويتى كه نوجوان در صدد است تا به طور روشن با آن مواجه شود اين است كه «او كيست؟»، نقشى كه بايد در جامعه ايفا نمايد چيست؟ آيا او يك كودك است يا بزرگسال؟ آيا او توانايى آن را دارد كه روزى به عنوان يك همسر يا پدر يا مادر باشد؟ آيا او على‏رغم نژاد، مذهب يا زمينه‏هاى ملى - كه او را از نظر مردم كم ارزش جلوه مى‏دهد - ، احساس اعتماد به نفس دارد؟».(5)
و كراجر از صاحبنظران اين رشته در تعريف هويّت مى‏نويسد: «هويّت يعنى توازن ميان خود وديگران برقرار كردن»(6)، و در جاى ديگرى آن را همچون يك مرحله در چرخه زندگى مى‏پندارد.(7)
همچنين در برخى فرهنگها، هويّت را مترادف با «شخصيت» و «اصالت» آورده‏اند.(8) در حالى كه اين دو كاملاً مترادف با يكديگر نيستند .
هويّت، معنا و مفهومى گسترده‏تر از «شخصيت» دارد؛ زيرا شخصيّت فقط در مورد انسان به كار مى‏رود و مورد استعمالى براى غير انسان ندارد، در حالى كه هويّت، مفهوم عامى است كه انسان و غير انسان از جمله شى‏ء را نيز شامل مى‏شود .
اقسام هويّت
1 . هويّت فردى
پيشتر از اين در تعريف «هويّت» بيان شد كه ابتدا براى فرد، و بويژه جوان، اين پرسش كه «من كيستم؟» مطرح مى‏شود و پس از آن «چه نقشى دارم؟» عنوان مى‏گردد. چنانچه بيشتر به معناى اول تأكيد داشته باشيم، رابطه ميان «خودشناسى» و «هويّت فردى» تعريف مى‏شود ؛ زيرا «هويّت» همان حقيقت شخص است كه مشتمل بر صفات جوهرى اوست و اين همان مقوله‏اى است كه در «خودشناسى» به دنبال دست يافتن به آن هستيم. لذا مى‏توان گفت كه با تحقّق خودشناسى، بخش عمده‏اى از هويّت فردى نيز محقّق مى‏شود.
2 - هويّت اجتماعى
زمانى كه كودك را از حيث «حس مالكيت» و «خود محورى» مورد مطالعه قرار مى‏دهيم، او را به شدت «غير اجتماعى» مى‏يابيم. از نوجوانى به بعد به تدريج، گرايش به «اجتماعى شدن» در شكل دوست‏يابى و وفادارى به او ظاهر مى‏شود. آلپورت معتقد است كه: «مسئله اساسى در روانشناسى رشد، جريان دگرگونى و تحوّلى است كه از طريق آن، كودكِ غير اجتماعى، جامعه‏پذير مى‏گردد، به دوستيها، نفرتها، وابستگيها و رغبتهاى خود، ساختمان و شكل مى‏دهد و براى خود، جايى در اجتماعى پيچيده و منظم پيدا مى‏كند».(9)
شكّى نيست كه خصيصه خودمحورى كودك، مقتضاى سن و رشد اوست، با اين حال، سير تحوّل «خودگرايى» به «نوعدوستى» را مى‏توان قدرى تسريع نمود . آدام اسميت، گيدينگز، كروپتكين و آشلى مونتاگ معتقدند كه در طبيعت بشر، يك ميل درونى و ذاتى براى اجتماعى شدن وجود دارد، مانند تمايل به عضو گروه بودن، احساس همدردى، تقليد از ديگران و ميل كمك متقابل به ديگران كه اين خود، احساس نوعدوستى او را در طول مراحل رشد به وجود مى‏آورد.
يكى از صاحبنظران شخصيت مى‏نويسد: «عدم توانايى در انتخاب شغل و يا عدم ادامه تحصيل، غالباً نمودى از بحران هويّت يا گم گشتگى در نقش اجتماعى است. بسيارى از رفتارهاى ضد اجتماعى و ناسازگارانه افراد را مى‏توان از اين ديدگاه توجيه نمود».(10)
برخى از روانشناسان، نظير ريموند كتل، اين پديده را ذيل عنوان «هويّت گروهى» چنين تعريف كرده‏اند: «اين مفهوم، بيانگر آن است كه يك گروه مى‏تواند داراى ساختار خصلتى ويژه باشد. هويّت گروهى براى يك گروه به منزله شخصيت براى يك فرد است. بدين ترتيب خانواده‏ها، مدرسه‏ها، حرفه‏ها، مذاهب و ملتها، هر يك مجموعه خصلتهاى خاص خود را دارند».(11)
3 . هويّت خانوادگى
ارائه تعريف دقيقى از هويّت خانوادگى، كارى نسبتاً دشوار است؛ ولى در يك عبارت مى‏توان گفت كه منظور از اين نوع هويّت، تعيين نسبت ميان جوان و خانواده او (به عنوان يك «گروه») است و اينكه چه پيوندهايى ميان آنها موجود است؟
در بحث هويّت، خانواده جوان از دو جنبه براى او حائز اهميت است، ابتدا بُعد مرجعيّت و سنديّت خانواده است، به اين معنا كه رفتار كلامى و عملى والدين (على‏رغم سنين حساس جوانى) براى فرزند از نوعى اعتبار برخوردار است‏(12) و چنانچه در رفتار ظاهرى، چنين واقعيتى را بروز ندهد ولى در باطنش به آن اذعان و باور دارد.
جنبه دوم ، كثرت ارتباطهاى جوان و والدين در درون نهاد خانواده است كه به نوبه خود مى‏تواند هم آنها را به يكديگر نزديك‏تر و يا در مواردى دورتر نمايد.
4 . هويّت دينى
از نيازهاى فطرى آدمى، گرايش به عشق و پرستش است، به اين معنا كه فرد، مستقل از هرگونه يادگيرى، در درونش تمايل به عبادت و بندگى خدا را احساس مى‏كند. تجلّى چنين احساس و تمايلى، در اعمال و رفتار دينى، آشكار مى‏شود.
رابطه آدمى و دين و نسبتى كه با آن پيدا مى‏كند، در مقوله «هويّت دينى» قابل تبيين و توضيح است. به گفته يكى از روانشناسان، هدف ايدئولوژى، ايجاد تصويرى در ذهن شخص است كه احساس فردى و جمعى هويّت را در او تقويت نمايد.(13) بديهى است كه پيامدهاى تكوين هويّت دينى، احساس تعهد و مسئوليت در قبال ارزشها و باورهاى آن مكتب است. برخى از صاحبنظران، تعهد را به عنوان سنگ بناى «هويّت دينى» تلقى مى‏نمايند.
يكى از كارشناسان يونسكو معتقد است: «اولين هدف آموزش و پرورش، القاى ارزشهاى نيرومند انسانى به جوانانمان است، به نحوى كه با انسانيّتى بهتر و والاتر رشد نمايند. آنها بايد مفهوم انسانيت را بياموزند وتا زمانى كه زنده‏اند به مضامين آن مقيّد باشند. على‏رغم اهداف ما و سياستها و تصميمهاى مكتوب ما، من فكر مى‏كنم اين همان چيزى است كه كمبود آن در نظام آموزشى امروز كشورهاى پيشرفته وكشورهاى در حال توسعه، شديداً احساس مى‏شود . ظاهراً درتلاش براى تعالى علمى، انسانيت از آخرين جايگاه ارزشى برخوردار است. در حقيقت، تحت پوشش تعالى علمى، ارزشهاى انسانى، احساس همدردى، عاطفه و محبت، پايمال شده‏اند. دانش‏آموزان براى تلاش بيشتر در راه كسب تعالى علمى و ورزشى علناً به بى‏اعتنايى و بى‏عاطفگى تشويق مى‏شوند. اين رقابت به قيمت انهدام كليه ارزشهايى تمام مى‏شود كه بايد به وسيله آموزش و پرورش به بشريّت، تفهيم و القا گردد».(14)
5 . هويّت ملّى
اهداف تربيت از حيث توجه به آرمانهاى ملى در طول تاريخ، دستخوش تغييراتى گرديده است. در برخى جوامع، مقدم بر هر عامل ديگر، تربيت، بر ميراث گذشته، تكيه داشت و پايبندى بدان را توصيه مى‏نمود. در دوران رنسانس، تربيت عمدتاً متوجه زيبايى و هنر شد و در دوران جديد، بيشتر به مشاركت اجتماعى، معطوف گرديده است.
براى نمونه، فردريك ماير مى‏نويسد: «در روم، تربيت، عملى‏تر از آتن بود. روميها به تكاليف شهروندى و وفادارى ملى، بيش از فلسفه نظرى اهميت مى‏دادند. آرمان تربيت رومى اين بود كه فرد را براى فداكارى در راه سرزمين نياكان آماده سازد، او را در عادتهاى خود معتدل و ميانه‏رو بار آورد و كارى كند كه هيچ‏گاه از شكستها مأيوس نشود».(15)
بررسى اظهار نظر فردريك ماير نشانگر آن است كه يكى از اهداف
اساسى تعليم و تربيت را مى‏توان در «مسئوليت مدنى احترام به كشور خويش و انجام خدمتى شايسته در حق آن»، خلاصه نمود. تحقّق موارد مذكور، موجب درك هويّت ملى مى‏شود.
دلبستگى به «هويّت ملى» از آگاهى نسبت به خصيصه‏ها، مفاخر و ارزشهاى ملى سرچشمه مى‏گيرد. اساساً شناخت هر پديده، موجب يگانگى با آن مى‏شود و متقابلاً عدم شناخت، موجب بيگانگى مى‏گردد .
6 . هويّت فرهنگى
در تعريف فرهنگ آمده است: «مجموعه عادتها، باورها، هنر، موسيقى و ساير دستاوردهاى تفكر انسانى كه به وسيله گروهى از مردم در زمانى خاص به‏وجود آمده است».(16) برخى انديشمندان علوم اجتماعى همچون كلاين برگ معتقدند كه: «فرهنگ، عبارت است از تواناييها و عادتهايى كه آدمى به عنوان عضو جامعه كسب كرده است».(17)
منزلت «هويّت فرهنگى» همانند فرهنگ، ارجمند و درخور تأمل است؛ زيرا پيوند ميان نسل جوان و مشى زندگى، آداب و رسوم، هنر و ساير تعلّقات از طريق معرفت و شناخت آنها برقرار مى‏شود. شناخت فرهنگ خودى (ملى) به معناى آگاهى از ويژگيهاى آن است.
يك جوان، ضرورتاً بايد ريشه در فرهنگ خودى (ملى) داشته باشد تا بر اساس آن، بتواند هويّت فرهنگى‏اش را شكل دهد. لازمه اين امر، شناخت آن فرهنگ، عقيده به آن و يافتن مشتركاتى ميان خود و فرهنگ ملى است.
7 . هويّت تمدنى
واژه‏هاى «تمدن» و «فرهنگ»، از جهاتى با يكديگر وجوه مشترك داشته، در مواردى نيز مترادف با هم تلقى مى‏شوند.
ويل دورانت معتقد بود: «تمدن، رودى است با دو ساحل»(18) و چنين مى‏انديشيد كه: «بيشتر تاريخ‏نگاران، تنها به خودِ رود، توجه دارند»؛ ولى وى تلاش فرهنگى خود را در مجموعه عظيم تاريخ تمدن، وقف نوشتن حوادثى كرد كه در دو ساحل رود اتفاق افتاده و مى‏افتد و بر همين اساس مى‏گفت: «تمدن هم اشتراك مساعى است و هم رقابت؛ بنابراين چه بهتر كه هر ملتى داراى فرهنگ، دولت، اقتصاد، لباس و آوازهاى مخصوص خود باشد».(19)
غالباً هويّت فرهنگى به مرزهاى يك كشور يا ملّيت، محدود مى‏شود، در حالى كه «هويّت تمدنى» عمدتاً از مرزهاى كشور خاص فراتر رفته، چندين مليّت را پوشش مى‏دهد، مانند تمدن اسلامى يا تمدن غربى و نظاير آنها كه در مواردى نيز گسترده‏تر از يك قارّه، مطرح مى‏شوند.
منظور از هويّت تمدنى، معرفت و آگاهى عميق آدمى به تمدنى است كه منسوب به آن است. درك چنين هويتى، به فرد، اين امكان را مى‏دهد كه احساس نمايد در سرزمينى زندگى مى‏كند كه ريشه‏هاى فرهنگى آن تا اعماق تاريخ، كشيده شده است و اين احساس، موجب تعلّق و ارتباط به آن تمدّن (و افتخارات، ميراث و ارزشهاى آن) و در نتيجه، شكل‏گيرى «هويّت تمدنى» مى‏شود.
چگونگى شكل‏گيرى هويّت در فرد
براى شكل‏گيرى هويّت در فرد بايد چند مسئله را در نظر گرفت كه عبارت‏اند از:
يك. خودشناسى
شناخت آدمى از شخصيت خويشتن، همچون منشور كثير الاضلاعى است كه شامل جلوه‏ها و منظرهاى متنوّع و متعدّى مى‏شود. اگر چه احاطه فرد به همه جوانب خويشتن خود، مقدور نيست ولى برخى از مهم‏ترين جنبه‏هاى خودشناسى را در اينجا بيان مى‏نماييم.
الف . شناختْ نسبت به تواناييها و قابليتها و استعدادهاى درونى،
ب . شناخت نسبت به ويژگيهاى رشد و تحوّل (خصايص سنّى)،
ج . شناخت نسبت به نيازهاى اساسى روانى،
د . شناخت نسبت به ضعفها و ناتوانيها و محدوديتهاى وجود خويشتن.
طرحى ساده براى خودشناسى
اينك با طرح چند پرسش ذيل مى‏توان به صورت عملى، جوانان را در زمينه خودشناسى يارى نمود:
1 . آيا به روشنى مى‏دانم كه چه جنبه‏هاى خوب و سازنده‏اى در شخصيت من وجود دارد؟
2 . آيا توانسته‏ام اين جنبه‏هاى مورد نظر را پرورش داده، به تقويت و توسعه آنها بپردازم؟
3 . تا چه اندازه به جنبه‏هاى منفى خود، آگاهى دارم؟
4 . آيا براى پذيرفتن آنها شجاعت روحى لازم را دارم؟
5 . آيا سعى مى‏كنم كه هر روز يكى از آنها را در وجود خود محو نموده، مجموعه آنها را تقليل دهم؟
6 . آيا تا به حال، عملى انجام داده‏ام كه به ضرر خود و نفع ديگران باشد، يا برعكس؟
7 . آيا در تفكرات خود، بيشتر به ديگران مى‏انديشم و يا در افكار شخصى خود غوطه‏ورم؟
8 . چه واكنشى در رابطه با تذكّر خيرخواهانه دوستانم انجام مى‏دهم؟
9 . آيا در من اين توانايى هست كه بتوانم افكارم را مرتّب نمايم و اولويت آنها را مشخص كنم؟
پاسخهاى روشن و منصفانه به اين سؤالات، مى‏تواند «هويّت فردى» جوانان را شفاف‏تر نموده، آنان را در راه نوسازى شخصيت، مدد برساند.
دو. داشتن هدف در زندگى
هدفها، آدمى را به كار و كوشش و تكاپو وامى‏دارند و روش زندگى او را معين مى‏كنند. به عبارت ديگر، اين مقوله‏ها از او جداشدنى نيستند و «هويّت فردى» وى را تعريف مى‏نمايند.
در اين زمينه، توجه به نكات پيشنهادى زير مى‏تواند مفيد واقع شود:
1 . به جوانان توصيه شود، براى تعالى زندگى‏شان هدفهايى قابل قبول در نظر گيرند و به آنها ايمان داشته باشند.
2 . در صورت رسيدن به هدف مورد نظر، بلافاصله هدفى ديگر را جايگزين نمايند. در اين صورت، دليلى براى سرخوردگى و احساس پوچى و دورنْ تهى شدن، وجود نخواهد داشت.
3 . آرمانهاى برتر و هدفهاى والاتر، نشان از اراده‏هاى پُرشور و آهنين دارند.
4 . پديده‏هايى همچون تحصيل در دانشگاه، اشتغال رضايت‏بخش، درآمد مكفى، زندگى مرفّه و شهرت، هيچ‏كدام هدف نهايى زندگى به شمار نمى‏آيند، بلكه همه اينها وسايل و ابزارى هستند براى رسيدن به هدف نهايى كه همان «انسان كامل» يا «انسان به تمام معنا» است.
سه. خلاقيت
خلاقيت با هويّت، پيوند محكمى دارد و به تعبير اريكسون: چنانچه از طريق خلاقيت نتواند هويّت خويش را تحقّق بخشد، آن را از راه همانندسازى با ديگران، تأمين مى‏نمايد.(20)
چهار . پذيرش جنسيّت
پذيرش جنسيّت (قبول زن يا مرد بودن) از جانب خود جوان يا ديگران، نقش مؤثّرى در شكل‏گيرى هويّت مردانه يا زنانه ايفا مى‏نمايد.
اريكسون معتقد است: «مسئله مهم ديگر، نقش جنسى مناسب در بزرگسالى است كه براى پيدايش و تكامل احساس «هويّت فردى» لازم است. هنگامى كه همانندسازى جنسى سالم (يعنى هماهنگ نمودن صفات يا رفتار با جنسيت خود) در مرد يا زن رخ دهد، شخصيّت (كه مجموعه‏اى از خصوصيات و صفات سالم وهمگون كيفيتهاى جنسى است)، مشخص مى‏شود. ناتوانى در ايجاد يك هويّت جنسى مناسب، غالباً منجر به «درهم ريختگى دوجنسى» در فرد مى‏شود و در نتيجه، ساختمان هويّت فردى را ضعيف مى‏نمايد.(21)
چگونگى شكل‏گيرى هويّت در جمع
براى تقويت پديده هويّت اجتماعى، راهكارهاى متنوعى وجود دارد كه ذيلاً به برخى از آنها اشاره مى‏شود:
1 . تربيت جامع : منظور، تربيتى است كه به همه ابعاد وجود آدمى
 
  
 (فيزيكى، عاطفى، اجتماعى، ذهنى و اخلاقى) بپردازد و بويژه از تربيت اجتماعى غفلت نكند. نكته ظريف و قابل توجهى كه در فرهنگ و متون اسلامى مؤيّد تربيت اجتماعى است، مقدّم داشتن مسائل ديگران بر مسائل شخصى است.
2 . جامعه باز : جامعه‏اى است پويا، متحوّل و آگاه كه در قبال انتقادها و گفتمانهاى منتقدان، انعطاف لازم را دارا باشد. چنين جامعه‏اى از سير ارتقا و تكامل دانش و انديشه در جهان، تبعيّت نموده، پاسخهاى ارضا كننده به نسل جوان، شكّاك و پرسشگر ارائه مى‏دهد.
3 . همدلى با نسلهاى آينده : اكنون بيش از همدلى با تاريخ گذشته، نيازمند همدلى با آينده و بويژه نسلهاى آتى هستيم. جوانان، بايد بتوانند افق ديد خود را گسترش دهند و فراتر از زمان «حال»، «آينده» را ملاحظه نموده، نيازهاى بعدى را همچون نيازهاى فعلى، مهم، قابل اهميت و در خورتوجه ببينند.
4 . حل تعارضهاى اجتماعى : برخى از موانع شكل‏گيرى هويّت اجتماعى، به وجود تعارضهاى حل نشده‏اى بستگى دارد كه در محيط زندگى و جامعه در برابر نسل جوان، پديدار مى‏شود. مثلاً دوستى با جنس مخالف (قبل از پيمان عقد و نامزدى) كه متأسّفانه به صورت پديده‏اى زشت و ضد اخلاقى در جامعه مشاهده مى‏شود، از نظر موازين اجتماعى، رفتارى ناهنجار تلقى مى‏شود. در صورت تداوم و فراوانى اين پديده، احتمال دارد اين ترديد براى برخى جوانان به وجود آيد كه آيا پاك ماندن در چنين شرايطى، همچنان يك ارزش محسوب مى‏شود؟ و يا اينكه به منظور همنوايى با جامعه بايد آنها نيز بكوشند چنين رويه‏اى را اتخاذ نمايند؟ حل اين تعارضها مى‏تواند موجب شكل‏گيرى هويّت اجتماعى گردد .
5 . جلب مشاركت اجتماعى : جوانان داراى دو نوع قابليت و توانايى هستند: آشكار و پنهان. تشخيص و پرورش تواناييهاى آشكار، چندان مشكل به نظر نمى‏رسد، ليكن در مورد قابليتهاى پنهان، نمى‏توان به سهولت، آنها را تشخيص داد . بعضى از صاحبنظران معتقدند كه ظرفيتهاى پنهان جوانان را با جلب اعتمادشان مى‏توان به ظهور رسانيد . از روشهاى مؤثر در جلب اعتماد نسل جوان، جلب مشاركت و همكارى آنان در امور اجتماعى است.
6 . تحولات اجتماعى : نهضتها و حركتهاى بزرگ و عميق در جوامع بشرى، رابطه معنادارى با شكل‏گيرى هويّت اجتماعى مى‏يابند؛ زيرا اين گونه تحولات، به دليل يكسان بودن هدفِ اقشار مردم، نوعى انسجام و يكپارچگى در ميان آنان ايجاد مى‏كند و همين امر، به آحاد ملت، هويّت اجتماعى خاصى مى‏بخشد. بويژه جوانانى كه علاقه‏مندند هويّت اجتماعى‏شان با افتخار و عزّت نفس، باقى مانده و با همين افتخارات به نسلهاى بعدى منتقل شود، دلبستگى و شور و شوق بيشترى به خيزشها و تحوّلات اجتماعى نشان مى‏دهند.
بحران هويّت
بحران هويّت، اصطلاحى است كه براى توصيف «عدم توانايى فرد (در هر گروه سنّى) در قبول نقشى كه جامعه از او انتظار دارد» به كار رفته است.(22)
برخى از صاحبنظران در توصيف بحران هويّت، چنين اظهار نظر كرده‏اند:
«جدى‏ترين بحرانى كه يك شخص با آن مواجه مى‏شود، در خلال شكل‏گيرى هويّت رخ مى‏دهد. اين بحران، بدان جهت جدى است كه عدم موفقيت در رويارويى با آن، پيامدهاى بسيارى دارد. شخصى كه فاقد يك هويّت متشكّل است در ادامه زندگى با مشكلات متعددى مواجه خواهد شد».(23)
و از نگاهى ديگر، بحران هويّت اين‏گونه تعريف شده است: «عدم موفقيت يك جوان در شكل دادن به هويّت فردى خود، اعم از اينكه به علّت تجارب نامطلوب كودكى و يا نوجوانى و يا شرايط نامساعد فعلى باشد، بحرانى ايجاد مى‏كند كه «بحران هويّت» يا گم گشتگى نام دارد.»(24)
فرد در خلال مرحله شكل‏گيرى هويّت، احتمال دارد شديدتر از هر زمان ديگر (چه در گذشته و چه در آينده) از نوعى سردرگمى و آشفتگى نقشها يا همان چيزى كه اريكسون «آشفتگى هويّت» مى‏نامد، رنج ببرد. اين حالت، سبب مى‏شود وى احساس كند منزوى، تهى، مضطرب و مردّد شده است. احساس مى‏كند كه بايد تصميمهاى مهمى بگيرد ليكن قادر به انجام دادن اين كار نيست. احساس مى‏كند كه جامعه به او فشار مى‏آورد تا تصميمهايى اتخاذ كند، اما او مقاومت مى‏كند.
در طى آشفتگى هويّت، فرد ممكن است احساس كند به جاى آنكه در حال پيشرفت باشد دچار پس‏روى است.
پيامدهاى فقدان هويّت
آثار و نتايج گسستگى هويّت، فراتر از آن است كه در اين نوشتار بدان بپردازيم وليكن از باب توجه نسل جوان و اطرافيانشان، به برخى از مهم‏ترين پيامدهاى آن اشاره مى‏كنيم:
اريكسون معتقد است: «فردى كه قادر به يافتن ارزشهاى مثبت پايدار در فرهنگ، مذهب يا ايدئولوژى خود نيست، ايده‏آلهايش به هم مى‏ريزد. چنين فردى كه از درهم‏ريختگى هويّت رنج مى‏برد، نه مى‏تواند ارزشهاى گذشته خود را ارزيابى نمايد و نه صاحب ارزشهايى مى‏شود كه به كمك آنها بتواند آزادانه براى آينده طرح ريزى نمايد».(25)
بسيارى از افراد، هنگامى كه دچار بحران هويّت مى‏شوند، احساس پوچى، از خود بيگانگى، تنهايى و غربت مى‏كنند، حتى گاهى به دنبال «هويّت منفى» مى‏گردند؛ هويتى كاملاً بر خلاف آنچه كه اوليا و جامعه براى آنها در نظر گرفته‏اند. بسيارى از رفتارهاى ضد اجتماعى و ناسازگارانه جوان را مى‏توان از اين ديدگاه توجيه نمود.
ناتانيل براندن، به عنوان يك روانْ درمانگر، به اين موضوع عميقاً توجّه نموده، مى‏نويسد: «يكى از پيامدهاى از خودبيگانگى، احساس بيگانگى آدمى از ديگران است و اين احساس كه ديگر فردى از جامعه بشريت نيست و او غريب و تنهاست. انسان در جريان خيانت به مقام انسانى خود، خويشتن را به يك موجود منفور و مطرود متافيزيكى (غير مادّى) بدل مى‏كند و علم او به اينكه انسانهاى ديگر بسيارى مرتكب همين خيانت مى‏شوند، وضع او را دگرگون نمى‏كند. چنين شخصى، احساس تنهايى و جدايى مى‏كند؛ جدايى به واسطه غير واقعى بودن هستى خويشتن و احساس ويرانى درونى ناشى از فقر روانى».(26)
آثار و تبعات بعدى فقدان هويّت را مى‏توان در پديده‏هايى همچون:
 
 
  
مسئوليت‏گريزى، دلزدگى، دلمشغوليهاى بى‏هدف، هيجاناتِ جانشين‏ناپذير، شخصيت منفعل و بى‏تفاوتى جستجو نمود .
جوان و تلاش براى كسب هويّت
هر انسانى به احساس خاص و منحصر به فرد بودن نياز دارد. اگر نتواند اين احساس را از طريق خلاقيّت ايجاد كند، آن را از راه همانند سازى با انسانهاى ديگر تحقق مى‏بخشد؛ لذا شخصيت هر انسانى بر اساس فرصتها و امكاناتى كه شرايط جامعه و فرهنگش براى او فراهم مى‏آورند شكل مى‏گيرد .
اريك فروم در رابطه با جوان و تلاش براى كسب هويّت مى‏گويد: «هر فردى مايل است هويّت خاصى داشته باشد. از اين‏روى مى‏كوشد كه خويشتن را دريابد و بشناسد. در عين حال مى‏خواهد فردى باشد «ممتاز» و براى رسيدن به اين مقام، خود را به شخص يا گروهى از اشخاصِ نسبتاً برجسته و ممتاز، مرتبط مى‏كند يا به اصطلاح، خويشتن را با آنها همانند مى‏سازد تا به واسطه امتياز و تشخّصى كه آن فرد يا آن گروهها دارند تا حدى صاحب تشخّص و امتياز گردد».(27)
شانزده نكته در ارتقاى هويّت
پس جوان براى كسب هويّت و نوسازى شخصيت و بازآفرينى و تكامل هويّت خود مى‏تواند اين شانزده نكته را سرلوحه زندگى خويش قرار دهد تا تبديل به يك جوان آرمانى گردد:
1 . مستقل و متكى به خود بوده، نياز كمى به رجعت به گرايشها و الگوهاى رفتارى كودكانه داشته باشد .
2 . اميال و خواسته‏هاى خود را به منظور هماهنگ كردن آنها با نيازها و آرزوهاى ديگران به نحو شايسته مهار كند. او بايد توانايى «بهره‏دهى» را در قبال «بهره‏گيرى» داشته باشد.
3 . او بايد با ديگران همكارى داشته باشد و به خود و ديگران اجازه زندگى بدهد.
4 . او بايد نسبت به خود و ديگران، كمترين پرخاشگرى و خصومت را داشته باشد. ضمن اينكه اين خصوصيات بايد به منظور دفاع يا فعاليتهاى سازنده، در مواقع لازم، كاملاً قابل دسترسى باشد. پرخاشگرى علامت ضعف است. فقط اَقويا مى‏توانند ملايم باشند.
5 . او بايد با وجدان خود در يك هماهنگى نسبى به سر برد.
6 . او بايد از امكانات و محدوديتهاى خود و ارتباط و تأثير آنها روى كار، بازى و استراحت، مطّلع باشد.
7 . او بايد عادتهاى مناسبى در زمينه كار، خواب، خوردن و تفريح خود داشته باشد.
8 . اهداف او بايد معقول باشند و در محدوده ظرفيتهاى او قرار گيرند.
9 . نيازهاى شخصى او در ارتباط با موازين اخلاقى، معقول، قابل قبول و قابل تعديل باشد.
10 . خُلقيات او بايد قابل كنترل باشد.
11 . رفتار او بايد نسبتاً قابل پيش‏بينى باشد.
12 . او بايد به مرتبه‏اى از عدم وابستگى و اعتماد به نفس برسد.
13. او بايد خواهشهاى بيولوژيك(زيستى) و تظاهرات هيجانى خود را به راههاى قابل قبول از نظر اجتماع، هدايت كند.
14 . جوان بايد از واقعيات، برداشت روشنى داشته باشد و ضمن داشتن تخيّلات، نبايد واقعيت را با خيال‏پرورى يا تفكر رؤيايى مخدوش كند.
15 . بايد از خودخواهى و احساس رقابت بيش از حد به طور نسبى بركنار باشد.
16 . نيازهاى لذتجويانه هر زمان در ارتباط با نيازهاى آينده بايد در نظر گرفته و ارضا شوند .
________________________________________
1. سوره حشر، آيه 19 .
2. در جستجوى خوشبختى، جان لوبوك آويبورى، ترجمه: ابوالقاسم پاينده، تهران: ارمغان، ص 48 .
3. فرهنگ معين، محمد معين، ج 4، ص 5228 .
4. فرهنگ عميد، حسن عميد، ص 1265 .
5. دنياى نوجوان، محمدرضا شرفى، انتشارات تربيت، ص 55 .
6. Kroger, Jane, Identity in Adolescenc, 6991, P.8 . 6
7. 7 . Ibid. P. 12
8. فرهنگ انگليسى - فارسى حييم .
9. رشد شخصيت، گوردن آلپورت، ترجمه: فاطمه افتخارى، ص 35 .
10. مكاتب و نظريه‏ها در روانشناسى شخصيت، سعيد شاملو، ص 67 .
11. روانشناسان بزرگ، گروه نويسندگان، ترجمه: احمد به‏پژوه و رمضان دولتى، ص 59 .
12. آئين انقلاب اسلامى، گزيده‏اى از انديشه و آراء امام خمينى (ره)، ص‏284.
13. مكاتب و نظريه‏ها در روانشناسى شخصيت، سعيد شاملو، ص 67 .
14. آموزش و پرورش براى آينده، كارشناسان يونسكو، ص 122.
15. تاريخ فلسفه تربيتى، فردريك ماير، ترجمه: على‏اصغر فياض، ج 1، ص‏19 .
16. 61 . Longman Dictionary 0991, P. 52
17. روانشناسى اجتماعى، اتو كلاين برگ، ترجمه: على‏محمد كاردان، ج‏1، ص 95 .
18. درسهاى تاريخ (درآمدى بر تاريخ تمدن)، ويل و آريل دورانت، مقدمه كتاب .
19. همانجا.
20. 02 . Seifert, Kelvin L. Educational Psychology, Second Edition 1991, P.58
21. مكتبها و نظريه‏ها در روانشناسى شخصيت، سعيد شاملو، ص 65 .
22. روانشناسان بزرگ، گروه نويسندگان، ترجمه: احمد به‏پژوه و رمضان دولتى، ص 64.
23. 32 . DSM III - pp 56 - 76
24. مكتبها و نظريه‏ها در روانشناسى شخصيت، سعيد شاملو، ص 65 - 66 .
25. تضادهاى درونى ما، كارن هورناى، ترجمه: محمدجعفر مصفّا، ص‏134 .
26. انسان بدون خويشتن، ناتانيل براندن، ترجمه: جمال هاشمى، ص 290.
27. نظريه‏هاى شخصيت، على‏اكبر سياسى، ص 174 - 175 .
جوان و بحران هويّت، محمدرضا شرفى.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page