ماه به نیمه رسیده است، دارد باران شکوفه و لبخند میبارد و شهر، در زلال تبسم خداوند، نفس تازه میکند.
شهر، سال سوم هجری را نفس میکشد و بشارتی که از فقیرترین خانه تکثیر میشود کام ها را شیرین کرده است. علی و فاطمه علیهماالسلام ـ این دو روح کامل آفرینش ـ به نوزاد خویش مینگرند؛ به اولین ثمره پیوندشان، آن وقت، رو به خداوند میچرخند و به شکرانه این مولود، سر به سجده شکر می برند.
علی و فاطمه به نوزاد خویش مینگرند. به قداستی که باید به ارث برده باشد، می اندیشند و به صبری که باید با گوشت و خونش عجین شده باشد و در معصومیت اش غرق میشوند.
نامی از آسمان
و آنگاه پیامبر، از راهی که در متن تهنیت ملائک میدرخشد، با سلامی به برکت این روز، به حجره کوچک آن دو بزرگوار می آید. کودک را عاشقانه در آغوش میفشارد.
جبرئیل، نام زیبای حسن را به چشم روشنی میآورد. پیامبر این نام را با اذان و اقامه ای سبز، متبرک میکند.
راستی کدام نام نیک برازنده اش نیست؛ وقتی او امین و زکی در میان خاک نشینان و پرهیزکار و کریم خاندان وحی است؟!
کدام نام نیک، برازنده اش نیست، وقتی سید و پیشوای نیکان خوانده میشود و خاطره بهشت را با خود دارد؟!
در آغوش آسمان
پیامبر باید او را به تمام گوش ها و چشم ها برساند؛ زیرا از ضمیر و آینده مردم خبر دارد و از فردا روز که ورق برمیگردد، آگاه است.
پس باید حسن خویش را در آغوش، به منبر ببرد و بر مهربانی زانوانش بنشاند. مردم باید موعظه و حسن را با هم بشنوند؛ باید سجده های پیامبرشان را با کودکانه های حسن علیه السلام به خاطر بسپارند؛ باید زوایای ذهن خویش را با خاطره این کودک به یاد ماندنی، آذین ببندند.
پیامبر نه فقط برای حسی پدرانه که به خاطر فرداروز پیروانش، باید حسن را مانند رسالتی که پیش از این داشت، به دوش بکشد تا مردم، به مجتبی بودنش ایمان بیاورند.
رقیه ندیری
اشارات :: مهر 1386، شماره 101
» گالري تصاوير : قبرستان بقيع / ولادت / شهادت » کتابخانه صوتي : مولودي / مداحي / روايت هاي شنيدني |