همه چیز بود و بی تو انگار هیچ چیز نبود. زیاد بود ولی بی تو به چشم نمی آمد. زمین چیزی که زیاد داشت، آدم بود، ولی هیچ کس تو نمیشد. خاک هم بود، اما بخل وجودش را گرفته بود و به دانه ای جان نمیداد... .
بذرها تو را خواستند. صدای بذرها در بادها پیچید. نبودنت را فریاد زدند. خبر به یاس و نرگس و شبنم رسید. ماه آخرین صدا را گرفت و به آسمان برد. آسمان، غربت ماه را دید، آستینش را بالا زد، اشک توی چشمانش دوید و تو را از خدا گرفت... .
کریم اهل بیت علیهمالسلام
خانه رحمت را از سوت و کوری درآوردی. نمیدانم اگر تو نمی آمدی، آیا زمین به ماه، روی خوش نشان میداد؟ آیا چیزی میداد که از رخوت در بیاییم؟
کریم اهل بیت علیهمالسلام میوه دل واپسینْ پیامبر! عالم، مدیون کرامت توست.
شهلا خدیوی
اشارات :: مهر 1386، شماره 101
» گالري تصاوير : قبرستان بقيع / ولادت / شهادت » کتابخانه صوتي : مولودي / مداحي / روايت هاي شنيدني |