متن ادبی «روشن‏ ترین شب سال»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

تقویم، به روشن‏ ترین ماه سال رسید؛ ماهی که دروازه ‏های ملکوت را رو به ساکنان زمین گشوده ‏اند و سفره بی‏ منت های رحمت را به وسعت تمام دل‏ های عاشق و بیدار گسترده‏ اند. دوباره آغاز می‏شود سرود سبز لب‏ هایی که از عطش خشک می‏شوند و از عشق سرشار.
دوباره پر می‏شود عطر مناجات سحر، در امتداد لحظه ‏هایی که غرق در امید استجابت ‏اند. دوباره پر می‏کشد کبوتر دل‏های بی‏قرار، تا گنبد نورانی حضور، در تک تک ثانیه‏ هایی که رنگ عبادت خورده ‏اند. سفره‏ های صمیمی افکار، گرم‏ترین کانون مهرورزی است، در انتهای روزی که اهالی خانه از سحر تا غروبش نور آشامیده ‏اند و عشق نوشیده ‏اند.
و «قدر»، اوج لحظه‏ های سراسر روشن این ماه نورانی است. شبی است که ماه در پاک‏ترین مدار افق می ‏ایستد و سبزترین فانوس اجابت را به نام «لیلة‏القدر» روشن می‏کند؛ آن‏چنان روشن که چشمان خفته نیز از روشنای ماورایی اش جان می‏گیرند و زبان به آوای دل‏نشین استغفار می‏گشایند. دروازه ‏های توبه را رو به اهالی عصیان گشوده ‏اند. شعله‏ های دوزخ هم از گذر شب‏ های معصوم این ماه شرم می‏کنند. و بهشت، با تمام جلال و جبروتش، دریچه ‏ای رو به دل‏ های بیدار و چشم‏ های بارانی گشوده است.
«قدر»، فرصت بیداری است در شبی که روشن‏ ترین روز سال است؛ شبی که تقدیر زمین و آسمان به رنگ قضا و قدر رقم می‏زند. باشد که با یاری باور روشن‏مان، به درک حضور این بزم روحانی برسیم و از چشمه‏ های زلال معرفت، جام جانمان را سیراب نماییم.
عاطفه خرمی

اشارات :: آبان 1384، شماره 78