«چلچراغ معرفت»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

مرغ طبعم شهپر جان باز كرد
تا سویدای فلك پرواز كرد
تا به قاف قرب یزدان پر كشید
هفت باب عشق را شیرازه كرد
مانده ی دردی كشان را سر كشید
محو روی ماه صاحبخانه شد
دل به عشق یار رویایی سپرد
از كم و بیش جهان بر خاستن
بر وصال عشق حق نائل شدن
رفتن آنجایی كه خاطر خواه اوست
تا شدن بیرنگ ، هم رنگ خدا
سر براه عشق داور باختن
جسم قطعه قطعه ، سر از تن جدا
در حریم قرب حق خلوت نشین
در جوار حضرت عبدالعظیم
چلچراغ عشق از او روشن است
در حریم او شریعت پایدار
بنده حق حضرت عبدالعظیم
حلقه ی دین وشریعت را نگین
بود درس مكتب او پابجا
مجتبی را نور چشم چارمین
عالم برجسته علم الكتاب
مردم ری را وجودش افتخار
نجل پاك حضرت حبل المتین
یادگار حضرت ختمی مآب
یاد او آرام بخش جسم و جان
از نبی بر این نبیره آفرین
این سرا را كرده چون عرض نجف
طاهری پاك و شریف و اطهری
داده قرب و منزلت بر این زمین
این حرم باشد هماره محترم

تا به اواَدنای جانان پر كشید
كام از صهبای ایمان تازه كرد
جام از خُمخانه داور كشید
سر خوش و سر مست از پیمانه شد
دست اندر كهكشان عشق برد
عشق یعنی روی جانان خواستن
عشق یعنی یكسره یكدل شدن
عشق یعنی مردن اندر كوی دوست
عشق یعنی خالی از رنگ و ریا
عشق یعنی با بلا ها ساختن
عشق یعنی خون حق در كربلا
عشق یعنی جسم خونین برزمین
عشق اگر جوئی قدم زن چون نسیم
او كه عشقش تارو پود دامن است
عِلم دین را عالم و خدمت گذار
او كریم و جدّ و باب او كریم
روح عُلوی در میان ماء و طین
با رضا وهادی ، ابن رضا
هست این صاحب كمال پاك دین
شمع ایوان حریمش آفتاب
مكتب علم الحدیثش پایدار
از شرافت ماهش اندر آستین
برده ارث معرفت از بوتراب
بارگاهش مأ من درماندگان
آستانش خطّه ری را نگین
حمزه موسی بن جعفر كز شرف
خفته بر این خاك طاهر گوهری
او بود نجل امام چارمین
با وجود این ذوات ذوالکرم
"صالحی" از كبر ونخوت دور باش
زیر پای زائرانش مور باش

حسن صالحی خمینی

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page