|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
- جزئیات
- یک سؤال از اهل سنت : آیا یزید خلیفه شماست ؟ طبق اعتقاد اهل سنت، صحابه عادل هستند و عمل آنها حجت است و باید دین را از آنان گرفت ، به تصریح تمام کتابهای اهل سنت ، امت با یزید بیعت کردند؛ اگر اهل سنتی بگوید من یزید را قبول ندارم یعنی عمل صحابه و آن عدالت (من در آوردی) آنان را زیر سوال برده و قبول ندارد ؛طبق روایتی از اهل تسنن اجماع امّت معصوم از خطا می شود و اگر آن را قبول نکنید(از نظر آنان) منکر قرآن می شوید و کافر. سنی یا باید بگوید من یزید را قبول ندارم پس سنی نیستم (چون عدالت ، حجیت قول صحابه،اجماع را رد کرده و زیر سوال برده) ، یا باید یزید را به عنوان خلیفه ی شرعی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بپذیرد و اینگونه بگوید که (نعوذ بالله)امام حسین علیه السلامک به خاطر خروج بر خلیفه ی شرعی رسول خدا مرتد شد ، که این مبنای بعضی از علمای اهل سنت است.
|
- جزئیات
- ...أَخْبَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ ص أَنَّ إِبْلِيسَ وَ رُؤَسَاءَ أَصْحَابِهِ شَهِدُوا نَصْبَ رَسُولِ اللَّهِ ص إِيَّايَ لِلنَّاسِ بِغَدِيرِ خُمٍّ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَخْبَرَهُمْ أَنِّي أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَمَرَهُمْ أَنْ يُبَلِّغَ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ... ------------- الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 8 صفحه : 344
|
- جزئیات
- بیننده تسنن:علم غیب داشتن ائمه علیهم السلام ، با آیه ی 188 سوره اعراف مناسبت ندارد، استاد یزدانی: ما باید آیات را در کنار یکدیگر قرار دهیم، درباره علم غیب آیاتا متعدد داریم که هر کدام به معنایی خاص است؛ بعضی از آیات علم غیب را حتی برای غیر پیامبران نیز ثابت میکند، مانند: آیه 49 سوره ی آل عمران؛ آیا حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام ، علم غیب استقلالی دارد؟خیر خداوند متعال به ایشان خبر داده بود، مانند مرده زنده کردن با اذن خدای متعال؛ در سوره ی نمل آیه ی 40 ،حضرت سلیمان از تمام اشخاص درخواست میکند که چه کسی میتواند تخت بلقیس را قبل از آنکه او بیاید بیاورید؟ شخصی که مقداری از علم کتاب داشت گفت قبل از یک چشم به هم زدن می آورم؛ این شخص اگر علم غیب نداشت چگونه میتوانست بداند تخت بلقیس کجاست؟ و قدرت این کار را داشت و انجام داد ، او پیغمبر هم نبود؛ آیه 105 سوره توبه نیز به علم غیب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اشاره دارد؛ و آیات در این باره بسیار است.
|
|
|
|
|
- جزئیات
- اگر علی (علیه السّلام) میدونست که ابوبکر و عُمَر و عثمان باطل هستند می جنگید با آنها، همون طوری که حسین (علیه السّلام) با یزید جنگید... و اگر علی با ابوبکر و عُمَر و عثمان میجنگید ما میدونستیم که باطل هستند ولی چنین چیزی نیست و غدیر درست کردند برای فریب مسلمانان ! نکته جالب : با قبول استدلال شما که هر کس با امیرالمؤمنین علی علیه السلام جنگید مشخص می شود که باطل است ، بفرمایید : تکلیف ام المؤمنین عایشه و معاویه و اصحابشان چیست ؟ با این کلام ثابت می شود که اینها باطل هستند خیلی ممنون آقای ترشابی که کار ما را آسان کردی
|
|
|
- جزئیات
- این روایت را هیچیک از علمای شیعه نقل نکردهاند، تنها مرحوم ابوالفتح اربلی در کتاب کشف الغمه آن را از عبدالعزیز بن اخضر جنابذی که سنی حنفی است نقل کرده. حافظ عبدالعزیز جنابذی گفته است: ابوعبدالله جعفر بن محمد، مادرش امفروه از طرفی دختر قاسم بن محمد بن ابوبکر است و از طرف دیگر مادرش اسماء، دختر عبدالرحمان بن ابوبکر است و از این روی امام صادق فرموده: ابوبکر دو بار مرا به دنیا آورده یعنی از دو طرف نسب من به ابوبکر میرسد. [۱] اولاً: حافظ عبدالعزیز جنابذی متوفای ۶۱۱ است و امام صادق (علیهالسّلام) در سال ۱۴۸ هجری به شهادت رسیده است بین این دو فاصله زیادی وجود دارد. پس روایت مرسله است و روایت مرسل ارزشی برای استدلال ندارد. ثانیاً: این شخص سنی مذهب است، چنانچه ذهبی در سیر اعلام النبلاء درباره وی مینویسد: ابن الاخضر الامام العالم المحدث الحافظ... قال ابن النجار:... وما رایت فی شیوخنا مثله فی کثیرة مسموعاته، وحسن اصوله.... [۲] بهترین شاهد بر سنیبودن این شخص، استفاده از کلمه «صدیق» برای ابوبکر است؛ در حالی که همه شیعیان میدانند که این لقب از القاب اختصاصی امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) بوده است. چه کسی به ابوبکر لقب «صدیق» و به عمر لقب «فاروق» را داد؟ [۳] از اینرو، این روایت از نظر شیعیان ارزشی ندارد. اگر اهلسنت بخواهند مطلبی را برای شیعیان بیان کنند، باید به روایتی استناد کنند که از طریق روات شیعه به سند صحیح نقل شده باشد. معنی ندارد که بر اساس روایتی که شیعه قبول ندارد، بخواهند علیه آنها استدلال کنند. ابنحزم اندلسی که خود از دانشمندان بنام اهل سنت و از مخالفین سر سخت شیعیان است در اینباره مینویسد: معنا ندارد که ما علیه شیعیان به روایات خودمان استدلال کنیم؛ در حالی که آنها قبول ندارند و نیز معنا ندارد که آنها به روایات خودشان علیه ما استناد کنند؛ در حالی که ما آن روایات را قبول نداریم. از اینرو لازم است که در برابر خصم به چیزی استناد شود که او قبول دارد و برای او حجت است.[۴] این روایت حتی در کتابهای خود اهل سنت نیز سند درستی ندارد و تمام سندهای آن بدون استثناء طبق قواعد رجالی اهل سنت بیاعتبار هستند؛ ولی متاسفانه علمای اهل سنت بدون توجه به سند روایت و از آن جایی که بحث فضائل خلفا در میان است، با چشمان بسته روایات را نقل و بعد از آن به تاخت و تاز علیه شیعه میپردازند. ------------- ۱)ابوالفتح اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۲، ص۳۷۴. ۲)الذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲۲، ص۳۱. ۳)موسسه تحقیقاتی ولیعصر.(چه كسي به ابوبكر لقب «صديق» و به عمر لقب «فاروق» را داد ؟) ۴)ابنحزم، علی بن احمد، الفصل فی الاهواء والملل والنحل، ج۴، ص۷۸.
|
- جزئیات
- مقالات مرتبط آیا می دانید القاب صدیق و فاروق از آن چه کسی هستند ؟ بررسی روایات القاب صدیق و فاروق چه كسي به ابوبكر لقب «صديق» و به عمر لقب «فاروق» را داد ؟
|
- جزئیات
- شیخ ماهر حمود از عُلمای مشهور اهل سنت می گوید : اگر حدیث غدیر را جدا کنیم! حق با شیعیان است! و امام علی (علیه السّلام) جانشین پیامبرشد! و عُمَر بن الخطاب هم به ایشان تبریک گفت!
|
- جزئیات
- امام زمان (عجل الله فرجه) : مسلمان شدن خلفای غاصب از روی حرص و طمع بوده - حجت الاسلام معاونیان چرا آن دو نفر مسلمان شدند ؟ و پاسخ امام عصر در حضور پدرشان امام عسکری علیهما السلام درباره ایمان ابوبکر و عمر - حجت الاسلام معاونیان فرستنده :حیدر تورجی سعد بن عبدالله اشعری قمی یکی از شیعیان زمان امام حسن عسکری علیه السلام: گفت من با کسی از مخالفین بحث کردم او گفت شما شیعیان میکگویید اولی و دومی از روزی که اسلام آوردند نفاق داشتند و اسلام حقیقی نیاورده اند ولی این حرف اشتباه است چون اینها که در مکه اسلام آوردند یا باید از سرِ ترس باشد که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قدرتی داشته اند که اینها ترسیده اند و اسلام آورده اند یا در صورتی که پیامبر در آن زمان قدرت و شمشیری نداشتند پس نتیجه میگیریم اینها با صدق ایمان آورده اند/سعد بن عبدالله اشعری قمی میگوید من جواب را نمیدانستم و بلد نبودم و ماندم چه کنم.آمدم پیش احمد بن اسحاق وکیل امام عسکری علیه السلام در قم و مطلب را گفتم و او پاسخ داد من میخواهم خمس شیعیان را ببرم سامرا با من بیا و از امام عسکری علیه السلام بپرس/رسیدیم و وارد شدیم بر حضرت امام حسن عسکری دیدیم بر زانوی امام علیه السلام یک کودک زیبای پنج ساله نشسته است با محاسن پدرشان بازی میکردند به ما اصلا نگاه نمیکردند یک گوی طلایی در دستان امام عسکری علیه السلام بود گاهی این گوی را قِل میدادند روی زمین و این کودک آن گوی را می آورد , احمد بن اسحاق سلام عرض کرد خدمت حضرت و عرضه داشت من خمس شیعیان را آورده ام و تقدیم کنم, امام عسکری علیه السلام فرمودند پسرم خمس اموال شیعیانت را از احمد بن اسحاق بگیر, آن کودک مَه پاره(امام زمان علیه السلام و عجل الله تعالی فرجه الشریف) بدون اینکه به ما نگاه کنند به پدر گفتند من چگونه دست پاکم را به اموالی بزنم که از حرام به دست آمده است در آن کیسه فلان مقدار پول از فلان آقاست که کسبش مشکل داشته است فلان مقدار از فلان شخص درآمدش نامشروع بوده است و یک به یک بیان فرمودند و به ما نگاه نمیکردند/یک مرتبه همان کودک رو به من فرمودند یا سعد بن عبدالله (بدنم لرزید) چرا به حریفت که با تو بحث کرد در قم نگفتی قسم سومی هم هست؟اولی و دومی از سرِ ایمان و صِدق مسلمان نشدند بله جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم قدرتی نداشت که آنها بترسند و به خاطر ترس اظهار اسلام کنند اما قسم سومی هست که آنها از سرِ حرصو طمع مسلمان شدند این دو از قبل با عالمان یهودی و نصارا در ارتیاط بودند آنها گفته بودند از جَبَلِ فاران(در کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان، از کوه فاران به عنوان محل ظهور خداوند و شریعت او نام برده شده است. فاران، نام منطقهای در عربستان است -در روایات شیعه، سه مکان مقدس را محل ظهور عظمت خداوند، میدانند. در هر کدام از این مکانهای مقدس سه پیامبر بزرگ وجود داشتهاند. (وَ بِمَجْدِکَ الَّذِی ظَهَرَ عَلَى طُورِسَیْنَاءَ … وَ بِطَلْعَتِکَ فِی سَاعِیرَ وَ ظُهُورِکَ فِی جَبَلِ فَارَانَ… (زادالمعاد علامه مجلسی، ص ۳۹۷) و به عظمتت که بر طور سینا نمایان شد… و به پرتو فروزانت در ساعیر و ظهورت در فاران…) پیغمبر آخرُالزمان خواهد آمد قدرتی به هم خواهد زد و بر عرب و عجم مسلط خواهد شد و شما دوتا میتوانید خود را در کنار او جا بزنید و از قدرت او برای خود چیزی به دست آورید
|
- جزئیات
- عبدالله بن سلیمان اشعث سجستانی کتابی دارد با نام " المصاحف" که شامل 821 روایت است ، در باره ی تفاوت های مصحف های- قرآن ها- صحابه با یک دیگر ، پس مشخص است که مصحف ها با هم تفاوت داشته و صحابه عدالت در نقل قرآن نداشته اند. اگر مصف ها با هم تفاوت نداشتند و صحابه در نقل و امانت نقل عدالت داشتند ؛چرا عثمان مصحف عمر را از حفصه گرفت تا طبق آن بقیه مصحف ها را بنویسذ و دستور داد بقیه مصحف ها را آتش بزنند؟ ------------ صحيح البخاري، كتاب فضائل القرآن، الباب الثاني والباب الثالث، الإتقان 1/ 102،/ المصاحف لابن أبي داود 18؛ /روح المعاني جلد : 1 صفحه : 24
|
- جزئیات
- لما نزل علی ذا قار کتبت عائشة الی حفصة بنت عمر:. اما بعد فانی اخبرک ان علیا قد نزل ذا قار، واقام به مرعوبا خائفا لما بلغه من عدتنا وجماعتنا، فهو بـمنزلة الاشفر ان تقدم عقر، وان تاخر نحر، فدعت حفصة جورای لها یتغنین ویضربن بالدفوف، فامرتهن ان یقلن فی غنائهن:. ما الخبر؟ ما الخبر؟ علی فی السفر... وجعلت بنات الطلقاء یدخلن علی حفصة، ویجتمعن لسماع ذلک. الـغـناء، فبلغ ام کلثوم بنت علی فلبست جلابیبها، ودخلت علیهن فی نسوة متنکرات، ثم اسفرت عن وجـهـها، فلما عرفتها حفصة خجلت واسترجعت، فقالت ام کلثوم: لئن تظاهرتما علیه منذ الیوم لقد تظاهرتما علی اخیه من قبل فانزل اللّه فیکما ما انزل . فقالت حفصة: کفی، رحمک اللّه ------------- ابـن ابـی الـحدید ط ایران 2 / 157 فی شرحه ومن کتاب له الی اهل الکوفة عند مسیره من المدینة الی البصرة. تـشـیـر ام کـلثوم(سلام الله علیها) الی نزول سورة التحریم فی شانها مع الرسول ومن ضمنها الایة: (وان تظاهرا علیه). الطبری 5 / 186.
|
- جزئیات
- ابوبکر در خلافت خود، نگارش احادیث را ممنوع کرد و احادیث زیادی را از بین برد. همچنین بنابر متون تاریخی، خلیفه دوم فرمانداران خود را از نقل روایات پیامبر(صلی اله علیه و آله و سلم) بر حذر میداشت و به توجه به قرآن دعوت میکرد.بهگزارش برخی منابع اهل سنت، عمر بن خَطّاب ابتدا تصمیم داشت احادیث پیامبر را جمعآوری و نگارش کند؛ ولی پس از مدتی از این کار خودداری کرد و علت آن را احتمال مخلوطشدن روایات با قرآن اعلام کرد. ------------ کنز العمال، ۱۴۰۱ق، ج۱۰، ص۲۸۵؛ طبری، تاريخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۲۰۴. سنن ابیداود، المکتبه العصریه، ج۳، ص۳۱۸.
|
|
|