برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک کنید
کتاب گرانسنگ منتخب التواريخ، تألیف محمد
پیامبر صلی الله علیه و یارانش در کنار هم بودند که مردی عبور کرد و به آنها سلام کرد , پیامبر و یارانش جواب سلام او را دادند , وقتی آن مرد رفت یکی از یارانِ حضرت گفت من از این مرد بدم می آید , دیگران گفتند دست نگه دار به خدا او را از حرف تو آگاه خواهیم کرد , سپس کسی را دنبال مرد فرستادند و او را از حرف رفیقشان با خبر کردند , آن مرد هم خدمت رسول خدا رسید و همه ی ماجرا را تعریف کرد و سپس گفت ای رسول خدا از او بپرسید چرا از من نفرت دارد؟پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از آن یارِ خود پرسید چرا از این مرد نفرت داری؟وی گفت : ای رسول خدا من همساییه او هستم و از حال و روزش خبر دارم , من هرگز ندیده ام بجز همین نماز واجب که هر آدم خوب و بدی به جای می آورد نماز دیگری بخواند , مردِ عابر گفت ای رسول خدا از او بپرسید من وضویم را ناقص انجام میدهم یا نمازم را از وقتش به تاخیر می اندازم؟یارِ پیامبر گفت نه...اما ای رسول خدا من همسایه اش هستم و چیزهای دیگری در باره ی او میدانم من هرگز ندیدم به جز زکاتِ واجب که هر آدم خوب و بدی میپردازد ,به فقیری غذا بدهد/مردِ عابر گفت ای رسول خدا از او بپرسید آیا دیده که من زکات را از مستحقان باز بدارم؟یارِ پیامبر گفت نه ولی ای رسول خدا هرچه باشد من همسایه اش هستم چیزهای دیگری از او میدانم /او بجز این ماه رمضان که همه ی آدم های خوب و بد در آن روزه میگیرند , روز دیگری را روزه نمیگیرد , مردِ عابر گفت ای رسول خدا از او بپرسید که آیا دیده من بدون عذر شرعی روزه ام را بخورم؟یارِ پیامبر گفت نه.../پیامبر به این یارِ خود فرمودند:من نمیدانم...پس شاید این مرد که واجباتش را انجام میدهد از تو که بی دلیل از آن نفرت داری بهتر باشد
با صدای مصطفی صائبی
برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک کنید
کتاب گرانسنگ منتخب التواريخ، تألیف محمد
جشن میلاد امیرالمؤمنین علی علیه السلام،سخنران : استاد بندانی نیشابوری،با نوای : کربلایی احمد
ادامه خبر...معاونت پژوهش حوزههای علمیه با همکاری واحدهای پژوهشی حوزوی برگزار می کند: نمایشگاه کتاب و
ادامه خبر...
|