شخصی باغی بسیار عالی خریده بود,چشمه ی آب و درختان نخل فراوان؛
اما احساس کرد از روزی که این باغ را گرفته است دارد بد می آورد,چشم خورده یا او را جادو کرده اند هر کاری کرد وضعش درست نشد؛
آمد خدمت امام سجاد علیه السلام عرض کرد آقا نمیدانم یک باغ خریده ام در فلان جای مدینه,از وقتی خریده ام در زندگی نکبت می آورم ؛
آقا فرمودند: نکند از وقتی وضعت خوب شده نمازت را سبک میشماری؟
عرض کرد نه آقا , من اول وقت در مسجد نماز میخوانم؛
امام سجاد علیه السلام فرمودند : نکند زن و بچه ات نماز را سبک میشمارند؟
عرض کرد آقا جان؛زن و بچه ام از من مقیّد تر هستند.
حضرت فرمودند این باغی که خریدی کارگر هم دارد؟
عرض کرد بله مولای من؛ حضرت فرمودند: آیا نماز میخواند؟
عرض کرد بله خیلی مقیّد به نماز است؛
شخص گفت :آقا شما علم غیب و علم امامت دارید به من بگویید مشکل کارم کجاست؟
حضرت سجاد علیه السلام مدتی مکث کردند و فرمودند: در آخر باغ یک نخل خشکیده ای داری ؛ به بالای نخل برو ,در آنجا پرنده ای لانه کرده است؛
میان آن لانه یک تکه استخوان است آن را بردار و ببر بیرون باغ,اوضاع تو خوب میشود.
میگوید با تعجب و دوان دوان امدم در باغ و دیدم بله لانه ی یک پرنده است و آن استخوان را یافتم و بردم پرت کردم بیرون باغ؛
و انگار رحمت از زمین و آسمان برای من می بارید.
هر روز می آمدم خدمت امام سجاد علیه السلام و دست ایشان را میبوسیدم و عرض میکردم من را نجات دادید سرّ آن چه بود؟
حضرت میفرمودند بعد برایت میگویم,چندین روز به همین منوال گذشت و وضع من هر روز بهتر از دیروز میشد.
روزی عرض کردم این استخوان که بود؟
حضرت سجاد علیه السلام فرمودند: استخوان یک انسان تارک الصلاة , کلاغ آن را آورده بود در لانه اش...
اگر استخوانی در گوشه ی باغی از تارک الصلاة , نکبت بیاورد ...بعضی جوانها که در خانه ها نماز نمیخوانند و به نماز دهن کجی میکنند,چه نکبتی می آورند؟
به مناسبت سالروز شهادت بی بی دو عالم , حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دسته عزاداری و سوگواری با
ادامه خبر...هم زمان با ايام سوگواری سالار شهيدان ابا عبدالله الحسين عليه السلام ، مجلس عزاداری با حضور عاشقان
ادامه خبر...
|
![]() |