صدا آمد صدای پایت ای اشک *** تپید آیینه از سیمایت ای اشک
صفا آوردی امشب، خیر مقدم *** پرم کن از دو بیتی هایت ای اشک!
«بگذر»
از این آلوده در تکثیر بگذر *** تو با خوبی به هر تقدیر بگذر
تمام بودنم شد عین تقصیر *** خدایا از سر تقصیر بگذر
«آبی قنوت»
در آبی قنوتی پر درآمد *** غریبی با خود انسان سرآمد
چه بی خوابی پُر اجری وزیده ست *** شب قدر و خدا و حیدر علیه السلام آمد
«آیینه تنها»
صبور آیینه تنها که داری، *** میان بگذار گفتن ها که داری
به غیر از علی (ع) این سجده شکر *** که را داری تو ای تن! ...ها؟ ... که داری؟!
محمد کاظم بدرالدین
اشارات :: آبان 1384، شماره 78