5 «إِنَّ اللّهَ لا يَخْفى عَلَيْهِ شَىْءٌ فِى الْأَرْضِ وَلا فِى السَّماءِ»
ترجمه:
5. محقّقا خداوند محيط به همه موجودات و مخلوقات ارضى و سماوى است و بر او چيزى مستور و پنهان نيست.
تفسير:
[خداوند عالِم به جزئيات است]
«إِنَّ اللّهَ لا يَخْفى عَلَيْهِ شَىْءٌ»، تعبير به اين عبارت براى ابطالِ مذهبِ بسيارى از حكماى قديم است كه توهّم كردند خداوند العياذ باللّه علم به جزئيّات ندارد ؛ زيرا جزئيّات دائر و زايل است و علمْ تابعِ معلوم است و تغيير در ساحت قدس ربوبى روا نيست.
و حاجى سبزوارى در منظومه در باب علم ، قريبِ بيست و پنج قول از آنها نقل مىكند بقوله : و قيل لا علم له بذاته و قيل لا يعلم معلولاته تا آخر اشعارش[1].
ولكن اين توهّم فاسد است كه علمْ تابعِ معلوم باشد، ممكن است در ازل ، علم به وجود شىء در ابد باشد و علمْ عينِ ذات حق است و چون خداوند وجود صرف و صرف الوجود است و غير متناهى ازلاً و ابدا و علم هم مرتبه[اى] از وجود است و وجود غير متناهى داراى جميع مراتب وجود است و معناى غير متناهى اين است كه حدّى از براى او نيست عدّتاً و مدّتاً و شدّتاً و اگر كوچكترين شيئى از علم او بيرون باشد محدود و متناهى مىشود و ممكن الوجود مىگردد و احتياج به تحصيل اين علم پيدا مىكند و از واجب الوجودى خارج مىشود؛ تعالى اللّه عن ذلك علوّا كبيرا، لذا فرمود: «لا يخفى عليه شىء»، كه نكره در سياق نفىْ افاده عموم مىكند، آن هم به لسانى كه آبى [ = ابا كننده ] از تخصيص است عقلاً.
[در بيان عوالم علوى و سفلى]
«فِى الْأَرْضِ وَ لا فِى السَّماءِ» تعبير به «ارض» و «سماء» اشاره به عالم سفلى و علوى است كه جميع عوالم را شامل مىشود از عالم عقول و مجرّدات و عالم نفوس و عالم مثال و عالم ماديات و فوق جميع عوالم كه علم ذات به ذات باشد و غير او هر كه باشد و هر چه باشد علمش محدود است ، ولو عالم به گذشته و آينده باشد.
------------------------------------------------
[1] . منظومه سبزوارى: ج3 ، ص572 ، در چاپ استاد حسن زاده چنين است : قد قيل لا علم له بذاته وقيل لا يعلم معلولات
آیه ٥ « إِنَّ اللّهَ لا يَخْفى عَلَيْهِ شَىْءٌ ... »
- بازدید: 2496