8 «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَهَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهّابُ»
ترجمه:
8. پروردگار ما! قلوب ما را منصرف از حق مفرما بعد از آنكه ما را به حق هدايت فرمودى و رحمت خود را به ما عنايت فرما، محقّق است كه تو بسيار افاضه رحمت مىفرمايى .
تفسير:
[در بيان علت موجده و مبقيه و حركت جوهريه]
«رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا» دعاى راسخين در علم است پس از اقرار به اينكه تماما از جانب خداوند است، طلب مىكنند كه ما را بر اين عقيده ثابت قدم فرما و اين عقيده را از ما سلب مفرما ؛ زيرا در علمِ حكمت مبرهن است كه همين نحوى كه ممكن در وجود محتاج به واجب است و معلول محتاج به علّت است، در بقا هم محتاج است و علّت مبقيه عين علّت موجده است، بلكه بنابر مشرب تحقيق از قول به حركت جوهريّه آنكه بقا عبارت از افاضه وجود است در آن لاحق و ممكن آن به آن در خلع و لبس است، وجود آن اول معدوم مىشود و وجود ثانوى در آن ثانى افاضه مىشود و چون وجودات متّصل است تعبير به بقا مىشود، و الاّ در حقيقت افاضات متكثّره و ايجادات دائميّه و وجودات متعدّده است ؛ (اگر نازى كند از هم فرو ريزند قالبها). و همين نحو كه ممكن در بقاى وجود محتاج است كه آن به آن به او افاضه شود، در جميع صفات و كمالات و ايمان و عقايد و هر چه كه دارد و به او افاضه شده از حيات و صحت و سلامتى و غنا و ثروت و توفيق و غير اينها، محتاج است كه آن به آن به او افاضه شود و آنى مستغنى نخواهد شد ؛
سيه رويى ز ممكن در دو عالم
نشد هرگز جدا و اللّه اعلم
و مراد از سيه رويى احتياج است، پس به زبان قال و به زبان حال دايما بايد بگويد: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ» و بگويد: «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْهَدَيْتَنا».
و به عبارت واضحتر مَثَل وجودِ ممكن و آنچه كه دارد، مثل نور چراغ است كه مادامى كه مدد نفت و قوّه به او افاضه مىشود روشنايى دارد، به مجرّد اينكه منع فيض شد معدوم صرف مىشود.
«وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً» «هبه» و هديه و نحله و صله قريب المعنى است و مراد اعطاى بلا عوض است و جميع نعم الهيّه؛ دنيويه و اخرويه از اين باب است، در دعا مىخوانى «إذ كلّ نعمك ابتداء»[1] ، فقط بايد در محل قابل باشد تا لغو و قبيح نشود و به عبارت ساده قابليّت قابل شرط است، و الاّ فاعليّت فاعل تام و تمام است ؛ «وَ رَحْمَتِى وَ سِعَتْ كُلَّ شَىْءٍ فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَ يُؤتُونَ الزَّكوةَ وَ الَّذِينَ هُمْ بِآياتِنا يُؤمِنُونَ»[2].
«إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهّابُ» ، صيغه مبالغه دلالت بر كثرت و دوام دارد، خداوند دايما افاضه فيض مىفرمايد ؛ «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِى شَأْنٍ»[3]، بلكه تعبير به يوم از باب مثال است، و الاّ «كلّ آن هو فى شأن».
و تعبير به كلمه «إنَّ» و «كاف» خطاب و تقديم «أنْتَ» دلالت دارد بر اينكه وهّابيت منحصر است به ذات مقدس او، و غير او اگر احيانا از آنها عطايى ظاهر شود اولاً، بلا عوض نيست، ولو براى ثواب باشد و ثانيا، موقّت است، دوام ندارد و ثالثا، كوچك و حقير است.
--------------------------------------------------
[1] . خدايا! تمام نعمتهاى تو ابتدايى و بدون علت است. مصباح كفعمى: ص485.
[2] . و رحمت من وسعت دارد هر چيزى را، پس زود باشد بنويسم آن رحمت را براى كسانى كه پرهيزكار باشند و ايتاء زكات كنند و كسانى كه آنها به آيات ما ايمان بياورند. سوره اعراف: آيه 156.
[3] . تمام روزها خداوند در كار است. سوره الرحمن: آيه 29.
آیه ٨ « رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَهَبْ... »
- بازدید: 2804