146 « سَأَصْرِفُ عَنْ آياتِىَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِى الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤمِنُوا بِها وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الْغَىِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَكانُوا عَنْها غافِلِينَ»
ترجمه :
146. زود باشد كه برگردانم از آيات خود كسانى را كه تكبر كردند در روى زمين بدون حق و اينكه هر چه مشاهده كردند از هر آيت ايمان نياوردند به آن و اگر ببينند راه رشد و صلاح را نمىگيرند آن را راه خود و اگر ببينند راه غَىّ و ضلالت را مىگيرند راه خود . و اين عمل براى اين است كه تكذيب آيات ما را نمودند و خود را از آن آيات به غفلت انداختند.
تفسير :
[ در معناى « صَرْف » و روگردانى از آيات الهى ]
«سَأَصْرِفُ عَنْ آياتِىَ» در معناى مراد از اين آيات و كيفيت صرف متكبرين از آنها مفسرين اختلاف زيادى كردند : تقريباً پنج وجه گفتند ، هر كدام يك وجهى اختيار كردند ؛ مثل ابى على جبائى[1] و قاضى[2] و غير اينها . و آنچه به نظر اقرب و مناسب با ظاهر آيه شريفه است اين است كه آياتى كه در اين جمله است عنايات و تفضلات و تأييدات و نصرتهايى است كه خداوند به مسلمين در عصر نبى اكرم صلىاللهعليهوآلهمرحمت فرموده : فقير بودند غنى فرمود، ذليل بودند عزيزشان كرد، با يكديگر مخالف و دشمن بودند رئوف و مهربان شدند، با عده كمى بدون اسباب و اسلحه بر كفار و مشركين غلبه كردند، در ضلالت بودند هدايت فرمود و غير اينها كه در آيات شريفه اشاره دارد . و منكرين از مشركين و اهل كتاب با آن ثروت و عِدّه و عُدّه و قدرت و عزتى كه داشتند ذليل و مغلوب و هلاك و خوار و خفيف و دشمن با يكديگر شدند . لذا مىفرمايد آنچه آنها داشتند از آنها گرفتيم و به مؤنين داديم.
«الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِى الْأَرْضِ» آن قدر كبر و نخوت داشتند كه اگر مىخواستند وارد منزلى شوند و باب منزل كوتاه بود حاضر نبودند سر خم كنند ، و اگر چيزى از دست آنها روى زمين مىافتاد حاضر نبودند خم شوند و بردارند و امثال اينها . خداوند آنها را آن قدر ذليل كرد كه مشركين « طلقاء رسول اللّه »[3] شدند در فتح مكه و اهل كتاب حاضر به اداى جزيه شدند با كمال خفت.
«بِغَيْرِ الْحَقِّ» بدون حقّ تكبر ، و مدركى و دليلى براى عظمت خود نداشتند و غير از ضلالت و گمراهى و شرك و هزارها عيوب ، چيزى در آنها نبود.
«وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤمِنُوا بِها» از معجزات و آيات شريفه قرآن و عنايات حق نسبت به مؤنين هر چه مشاهده مىكردند ايمان به آن نمىآوردند.
«وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً» آنچه پيغمبر صلىاللهعليهوآله آنها را راهنمايى و هدايت مىفرمود اعتنايى نمىكردند «وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الْغَىِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً» هر راه فساد از فسق و فجور ، مثل زنا و شرب و قتل و غارت و ظلم
و تعدى بود طريقه خود مىگرفتند و مشى مىكردند «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا»تكذيب انبيا كردند و معجزات آنها را حمل به سحر كردند و آنها را مجنون و كذّاب و ساحر شمردند «وَكانُوا عَنْها غافِلِينَ» به اينكه اعراض كردند و گوش به فرمايشات آنها ندادند و خود را در غفلت و جهالت و ضلالت انداختند.
-----------------------------------------------------------------
[1] . ابوعلى جبائى : وى ابو على محمد بن عبدالوهاب بن سلام بن خالد بن حمران بن ابان مولا [ غلام يا همپيمان ] عثمان بن عفان است و بر فرزندش ، ابو هاشم عبدالسلام بن محمد هم جبائى اطلاق مىشود . هر دو از رهبران معتزلهاند و نوشتهها و گفتههايى بر طبق مذهب اعتزال دارند . در كتب كلامى آرا و ديدگاههاى آن دو به فراوانى ذكر شده است . وفات ابوعلى جبائى در 303 و فرزندش ابو هاشم در 321 هجرى قمرى است . گفته شده قبر آن دو در بغداد است ، ولى ابن نديم مىگويد : ابو هاشم جنازه پدرش را به « جبا » برد و در آنجا به خاك سپرد . فيروزآبادى مىگويد : جُبى ـ به ضم و قصر ـ ناحيهاى در خوزستان است كه ابو على و فرزندش ابو هاشم از آنجا برخاستهاند . الكنى والألقاب : ج2 ، ص140 .
[2] . قاضى بيضاوى : قاضى ناصر الدين عبداللّه بن عمر بن محمد بن على فارسى اشعرى شافعى ، مفسر متكلم واصولى ، صاحب تفسير موسوم به « انوار التنزيل » است كه آن در واقع پيراسته « كشاف » زمخشرى است . كتابهاى ديگر او عبارتند از : لب اللباب ، طوالع ، منهاج ، شرح المصابيح و . . . . در تبريز به سال 685 درگذشت . همان : ج2 ، ص111 .
[3] . آزاد شدگان رسول خدا صلىاللهعليهوآله .
آیه ١٤٦ « سَأَصْرِفُ عَنْ آياتِىَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِى الْأَرْضِ بِغَيْرِ ... »
- بازدید: 1722