2 « إِنَّمَا الْمُؤمِنُونَ الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إِيماناً وَعَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ»
3 « الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ»
4 « أُولئِكَ هُمُ الْمُؤمِنُونَ حَقّاً لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ»
ترجمه :
2. جز اين نيست كه مؤنين كسانى هستند كه زمانى كه به ياد خدا افتادند دلهاى آنها از خوف مىلرزد و موقعى كه آيات شريفه بر آنها تلاوت شد درجات ايمان آنها بالا مىرود و ازدياد پيدا مىكند و در كليه امور توكل به خدا مىكنند.
3. كسانى هستند كه نماز را برپا مىدارند و از آنچه ما به آنها دادهايم بذل و انفاق مىكنند.
4. اينها ايمان حقيقى دارند و سزاوار ايمان هستند، از براى آنها درجاتى است نزد پروردگارشان و آمرزش و روزى بسيار محترم و گوارا.
تفسير :
[ اشكال و جواب : ]
«إِنَّمَا الْمُؤمِنُونَ»، كلمه «إنَّمَا» از ادات حصر است كه مؤن منحصر است به كسانى كه داراى اين صفات باشند، و از اين جمله توليد اشكالى مىشود كه كسانى كه جامع اين صفات نباشند كُلاًّ أم [ = يا ] بعضاً مؤن نيستند و حال آنكه اين صفات تحقق پيدا نمىكند مگر در آحادى من الناس كه معصوم باشد، يا تالى تلو معصوم ، مثل سلمان[1] و اباذر[2] و خواص اصحاب ائمّه و بعضى اوتاد از علما، و مسلّماً مؤن منحصر به اينها نيست.
و لكن جواب اشكال را به دو نحو مىتوان داد : يكى آنكه مراد اين باشد كه مؤن سزاوار است داراى اين صفات باشد نه اينكه اگر فاقد باشد مؤن نيست ، ديگر آنكه هر كه داراى اين صفات باشد مؤن است نه اينكه هر كه مؤن است داراى اين صفات است؛ مثل كلّ انسان حيوان و لا عكس[3]! مثل معروف است: هر گردويى گرد است نه هر گردى گردوست. «الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللّهُ».
اشكال:
در قرآن مىفرمايد: «الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللّهِ أَلا بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[4]، و در اين آيه مىفرمايد: «وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» و اين تناقض و تضاد است.
جواب:
[ در بيان ذكر ]
مورد آيتين مختلف است : در آيه رعد ، ذكرِ وعدههاى الهى و نعم اخروى و مثوبات اعمال صالحه و نحوه اينهاست، و در اين آيه ذكرِ عقوباتِ اعمالِ سيئه و نقمت و غضب و وعيدهاى الهيه است كه مؤن بايد بين خوف و رجا باشد ، نه مغرور و نه مأيوس. و معناى «وجل» تپش قلب است كه از صفت خوف پيدا مىشود و از آثار اوست. اگر خوف شدّت پيدا كند، حتى بسا منجربه ضعف و سستى اعضا و غشوه [= بيهوشى] مىشود، چنانچه در حالات اوليا بسيار تحقق پيدا كرده.
«وَإِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ»، در اخبار دارد هر آيه از آيات القرآن را بايد در موقع تلاوتش حق آن را ادا كرد مثلاً به آيات جنّت و مثوبات رسيد از خداوند طلب كند، به آيات عذاب رسيد استعاذه كند، به آيات توحيد و ساير امور اعتقاديه رسيد اقرار كند، به آيات اعمال صالحه و عبادات رسيد طلب توفيق كند، به آيات قصص انبياى سلف و قوم آنها رسيد عبرت بگيرد، به آثار قدرت الهيه رسيد تفكر كند و تدبر نمايد، به مناهى الهيه رسيد عزم بر ترك كند و هكذا[5] .
[ در بيان مراتب ايمان ]
«زادَتْهُمْ إِيماناً»، مراتب «ايمان» بسيار است مستقرّ و مستودع، علم اليقين، عين اليقين، حق اليقين كجا مىتوان مقايسه كرد ايمان اميرالمؤنين عليهالسلامرا با ايمان اضعف عباد كه پيغمبر صلىاللهعليهوآلهبفرمايد اگر ايمان پسر عمم على را در يك كفه ميزان گذارند و ايمان جنّ و انس را در كفه ديگر بر تمام آنها زيادتى مىكند[6] و خود آن حضرت بفرمايد: «لو كشف الغطاء ما ازددت يقيناً»[7].
البته هر چه انسان عقائدش محكمتر شود و اخلاقش نيكوتر و اعمال صالحهاش بيشتر گردد ايمانش زيادتى پيدا مىكند.
«وَعَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ» ، تا انسان توحيد افعالى او كامل نشود به اينكه قلباً بر او روشن شود كه (لا مؤر في الوجود إلاّ اللّه)[8] و تمام اسباب را مقهور اراده حق بداند مقام توكل بر او حاصل نمىشود به مجرد گفتن توكلت على اللّه
توكل نيست.
«الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ» ، كه صفت بارزه اهل ايمان است، زيرا عمود دين و قربان كلّ تقى[9]، و أوّل ما يحاسب به العبد يوم القيامة، و إن قُبِلت قُبل ما سواها و إن ردّت ردّ ما سواها[10]، و عنوان صحيفة المؤن[11] است.
«وَمِمّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ » ، شامل جميع انفاقات واجبه، مثل انفاق در حفظ دين، نفقه عيالات واجب النفقه و ارحام اولاد و والدين با فقر آنها و زكوات و اخماس و حج و نذورات و دستگيرى مضطرين و حفظ نفوس محترمه و غير اينها.
و مستحبه، مثل صله ارحام، اعانت فقرا، دستگيرى بيچارگان، قضاى حوايج محتاجين، تشرف به بقاع محترمه، ضيافت مؤنين و غير اينها.
«أُولئِكَ هُمُ الْمُؤمِنُونَ حَقّاً» «حقّ» در اينجا به معنى سزاوار است؛ يعنى سزاوار است كه مؤنين چنين باشند و حقيقت ايمان اين است كه اين آثار از او ظاهر شود. اگر چنين باشند «لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ» «درجات» مراتب قرب است، هر كس به هر مرتبه نايل شد درجه او زياد مىشود، چنانچه در دستگاه دولتى هر كس خدمتش بهتر و بيشتر و عالىتر باشد درجه بالاترى پيدا مىكند حقوقش بيشتر مىشود احترامش زيادتر مىگردد.
و مىتوان گفت كه اهل ايمان ولو اينكه تماماً اهل نجات و سعادتمند مىشوند لكن درجات مختلفه دارند از انبيا و اوليا و صدّيقين و شهدا و مَنْ دُونَهُم [= غير ايشان] و در دستگاه الهى درجه بالاتر از درجه آل عصمت عليهمالسلام
نيست ، ثم الأمثل فالأمثل[12].
«وَمَغْفِرَةٌ» «غفران» به معنى ستر است و خداوند ستّار العيوب است حتى از نظر ملائكه، و نامههاى اعمال و اعضاء حتى از خود انسان، بلكه «يُبَدِّلُ اللّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ»[13].
«وَرِزْقٌ كَرِيمٌ»؛ از روى احترام و تفضل و عنايت و لطف بدون منّت در بهشت روزى مىدهد، چنانچه مىفرمايد: «فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ»[14].
-----------------------------------------------------
[1] . براى اطلاع از مختصرى از زندگى نامه وى ر . ك : همين تفسير ، ج1 ، ص108 .
[2] . براى اطلاع از مختصرى از زندگى نامه وى ر . ك : همين تفسير ، ج1 ، ص314 .
[3] . هر انسانى حيوان است ولى هر حيوانى انسان نيست ، چون اسب ، شتر و . . . حيوان هستند ولى انسان نيستند .
[4] . كسانى كه ايمان آوردند و قلوب آنها مطمئن شده به ذكر خدا آگاه باشيد كه به ذكر خدا دلها مطمئن مىشود. سوره رعد: آيه 28 .
[5] . تفسير عياشى: ج1، ص76، ح84؛ مجمع البيان: ج1، ص375، و تفسير البرهان: ج1، ص317، ح3.
[6] . امالى طوسى : ص238 و مائة منقبة: ص79، منقبة 47.
[7] . اگر پردهها كنار رود، بر يقين من افزوده نگردد. مناقب آل ابى طالب: ج2، ص47 ؛ شرح احقاق الحق: ج5، ص48 و شرح الاسماء الحسنى : ج1 ، ص190 .
[8] . هيچ تأثيرگذارى در عالم وجود جز خدا نيست .
[9] . نماز باعث تقرب هر فرد با تقواست. كافى : ج3 ، ص265 ، ح6 و وسائل الشيعة : ج4 .
[10] . و [ نماز ] اولين چيزى كه روز قيامت مورد محاسبه قرار مىگيرد اگر قبول شد اعمال ديگر نيز قبول مىشود و اگر رد شد اعمال ديگر نيز رد مىشود. ر . ك : المحاسن : ج1 ، ص81 پاورقى 2 ؛ كافى : ج3 ، ص268 ، ح4 ؛ من لا يحضره الفقيه : ج1 ، ص208 ؛ عدة الداعى : ص142 پاورقى 1 ؛ لسان الميزان : ج2 ، ص112 ؛ تذكرة الحفاظ : ج4 ، ص1387 ؛ الرسائل الفقهية : ص67 و نهج السعادة : ج4 ، ص120 .
[11] . عنوان نامه عمل مؤمن است. ر . ك : عوالى اللآلى : ج3 ، ص65 ، ح5 و بحار الأنوار : ج79 ، ص227 ، ح53 .
[12] . سپس هر كه شريفتر و بهتر است پس بهتر است و درجه بالاترى دارد .
[13] . خداوند تبديل مىنمايد معاصى آنها را به حسنات و عبادات. سوره فرقان: آيه 70 .
[14] . پس از براى آنها اجرى است بدون منت. سوره تين: آيه 6 .
آیات ٢ ، ٣ و ٤
- بازدید: 2043