فَاسْتَفْتِهِمْ أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ خَلَقْنا إِنّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طِينٍ لازِبٍ
ترجمه :
11. پس، از اين مشركين و كفار سوال كن و طلب رأى و عقيده آنها را بكن : آيا اينها خلقتشان محكمتر است يا كسانى كه ما خلق فرمودهايم قبل از اينها؟ محققاً ما اينها را خلق كرديم از گِل ورزيده شده[1] .
تفسير :
(فَاسْتَفْتِهِمْ) استفتاء طلب رأى است، چنانچه از علما و مجتهدين استفتاء مىكنند كه نظر شما و رأى شما در اين مسئله چيست و آنها فتوا مىدهند و بر مقلدين واجب است به رأى آنها و فتواى آنها عمل كنند و تقليد كنند، چنانچه در توقيع حضرت بقية الله (عجّل الله فرجه) است :
«مَن كانَ مِنَ الْعُلَماءِ صائناً لِنفسِهِ حافِظاً لِدينِهِ تارِكاً لِهَواه مُطيعاً لاَِمرِ مَولاه فَلِلْعوامِ أن يُقَلِّدُوه»[2] .
و صفات مذكوره عبارت اخراى از عدالت است كه شرط جواز تقليد است و از حضرت باقر 7 است فرمود :
«الرَادُّ عَلَيْهِ كَالرادِّ عَلَيْنا والرادُّ عَلَيْنا كَالرادِّ عَلَى اللهِ والرادُّ عَلَى اللهِ في حَدِّ الشِرکِ باللهِ»[3] .
(أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقاً) آيا اين كفار و مشركين خلقت آنها شديدتر و محكمتر است (أَمْ مَنْ خَلَقْنا) از آسمانها و زمين و عرش و كرسى و ملائكه و كرات جوّيه و ساير مخلوقات الهى.
]خلقت آدم از گِل، وسرشت آدمى[
(إِنّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طِينٍ لازِبٍ) حضرت آدم را خداوند از طين خلق فرمود، پس تمام اولاد آدم از طين است؛ به علاوه نطفه از همين مأكولات انسانى توليد مىشود كه از طين به عمل مىآيد. بلى طينت آنها مختلف است، بعضى از عليين و برخى از سجّين و همچنين آبى كه در اين خاك داخل مىشود مختلف است، اما طينت علّيّين طينت انبياست و از بهشت و از فاضل طينت آنها طينت مومن است و طينت كفار و مشركين از سجّين و آتش است، چنانچه در اخبار بسيارى به اين معنى اشاره دارد. از كافى مسنداً از حضرت صادق 7 فرمود:
«إنّ اللهَ خَلَقَ الْمومِنَ مِن طينةِ الجنّةِ وَخَلَقَ الكافِرَ مِن طينةِ النّارِ...»[4] الخبر.
و نيز فرمود:
«الطيناتُ ثلاثٌ: طينةُ الأنبِياءِ وَالْمومنُ مِنْ تِلْکَ الطينةِ إلّا أنَّ الأنبياءَ هُمْ صَفوتِها وَهُمُ الأصلُ وَلهُمْ فَضْلَهُم والمُومِنونَ الْفرعُ مِن طينٍ لازبٍ كَذلکَ لا يَفرقُ اللهُ عَزَّ وَجَلّ بينَهُم وَبينَ شِيعتِهِم وقال: طينةُ الناصبِ مِن حَمأٍ مَسنونٍ، وَأمّا الْمُستَضعفونَ فَمِنْ تُرابٍ لا يَتَحَوّلُ مومنٌ عن إيمانِه وَلا ناصِبٌ عَن نَصْبِهِ وَللهِ الْمَشيةِ فِيهِمْ»[5] .
و در خبر است مىفرمايد:
«شيعَتُنا خُلِقوا من فاضِلِ طِينَتِنا وَعُجِنوا بُنورِ ولايتنا»[6] .
اقول: اين اختلاف طينت به نحو اقتضاء است نه به نحو عليّت و منافى با اختيار نيست، مثل ساير مقتضيات مثلاً اطفالِ مومنين اقتضاى ايمان در آنها هست و اطفال كفار اقتضاى كفر. مأكولات حلال و حرام، حشر با اهل تقوا و با فسّاق در بلاد مسلمين و در بلاد كفار و ساير مقتضيات، فقط موجب سهولت و صعوبت ]در امر هدايت [مىشود.
[1] . ترجمه ديگر: پس، از كافران بپرس: آيا ايشان از نظر آفرينش سختترند يا كسانى كه درآسمانها خلق كرديم؟ ما آنان را از گِلى چسبنده پديد آورديم.
[2] . هر كس از علما كه بر نفس خود مراقب باشد، مواظب دين خويش باشد، هواى نفس خودرا ترك كند، مطيع امر مولايش باشد. پس بر عوام واجب است كه از وى تقليد كنند. ر.ك :الاحتجاج «طبرسى»: ج2، ص511 و بحارالأنوار: ج97، ص122.
[3] . هر كس اين فرد را رد كند، و منكر شود ما را رد كرده و كسى كه منكر ما بشود، خدا راانكار كرده و كسى كه خدا را رد كند و منكر شود، همچون شرك به خداست. ر.ك: كافى :ج7، ص412، ضمن ح5؛ تهذيب الأحكام: ج6، ص218، ضمن ح6 و وسائل الشيعة: ج1،ص34، ضمن ح12.
[4] . و خداوند مؤمن را از گِل بهشت و كافر را از گل جهنم آفريد. ر.ك: بصائر الدرجات :ص36، ح7؛ كافى: ج2؛ ص3، ح2 و بحارالأنوار: ج25، ص9.
[5] . گِلِ سرشتها سه نوع است: گل سرشت انبيا كه مؤمن از آن گِل است الّا اينكه انبيا ريشه و اصل آن هستند و براى انبيا فضيلت مخصوص خودشان است و مؤمنان فرع آن هستند(از گِل چسبنده هستند) و خداوند بين آنها و بين شيعيان آنها فرق نمىگذارد و گِلِسرشت دشمن خدا از گِل سياه وبدبو مىباشد و مستضعفان از گل است. مؤمن از ايمانخود بر نمىگردد و دشمن خدا هم از دشمن خود دست برنمىدارد و خدا اگر بخواهد طبقمشيت و اراده خود مىتواند آن را تغيير دهد. همان.
[6] . شيعيان ما از گلِ مانده ما خلق شدند و خميرمايه آنها از نور ولايت ما مىباشد. ر.ك :مشارق انواراليقين: ص315؛ بحارالأنوار: ج53، ص303 و شجره طوبى: ج8، ص3.
آیه 11 «فَاسْتَفْتِهِمْ أَ هُمْ أَشَدُّ ..»
- بازدید: 652