وفات ايشان :

(زمان خواندن: 7 - 14 دقیقه)

ايشان مدتى را ترسان و هراسان در رى زيست و شاهد دردمند مصائب و شكنجه هايى بود كه پسران عموهايش ‍ سادات علوى ، از دست حكومت ستمگر عباسى مى كشيدند آنانكه تمام كينه هاى فرو كوفته خود را با قتل و حبس ‍ ابناء صديقه زهرا آرام مى كردند و انواع فشارها را درباره سلاله پيامبر اعمال مى نمودند.
حضرت عبدالعظيم در غربت و دور از خانواده بيمار گشت و درد و رنج جسمى بر اندوه غربت افزوده شد و ايشان بسختى بسترى گشتند ليكن در همه حال به ياد خدا بودند و ذكر حق بر لب داشتند تا آنكه دست اجل در غربت ايشان را فرا گرفت و حضرت به و حضرت به رفيق اعلى پيوست .
با مرگ ايشان يكى از صفحات درخشان پيكار و جهاد اسلامى ورق خورد و چراغ تابناكى كه در تيرگى ها راه عزت و سربلندى را به مردم نشان مى داد خاموش گشت . خبر مرگ حضرت ، شهر را در ماتم فرو برد و همه مردم از طبقات مختلف براى تشييع اين علوى غريب گرد آمدند و او را در آرامگاهش به خاك سپردند و در حقيقت پاره جگر پيامبر و ميوه اى از درخت رسالت را در آنجا به امانت گذاشتند و مقبره اى مجلل در آنجا ساختند كه روزانه هزاران تن بدانجا رفته و از آن مرقد مقدس تبرك مى جويند.
80 - ((عثمان بن سعيد)): عثمان بن سعيد عمرى سمّان ، كنيه اش ابو عمرو و ثقه و بزرگوار است . از سن يازده سالگى به خدمت امام هادى - عليه السلام - قيام كرد (411) و نزد حضرت موقعيت ممتازى كسب نمود.
احمد بن اسحاق قمى مى گويد: يكى از روزها خدمت امام هادى - عليه السلام - مشرّف شدم و گفتم : آقاى من ! گاهى هستم و گاهى شرف حضور ندارم و امكان دسترسى به شما هميشه برايم ميسر نيست سخن شما را از زبان كه بشنوم و دستور چه كسى را اطاعت كنم ؟
حضرت فرمود: اين ابو عمرو مردى است ثقه و امين هر چه به شما بگويد سخن من است و از طرف من ابلاغ مى كند. پس از آنكه امام هادى - عليه السلام - وفات نمود سؤ الى را كه از ايشان كرده بودم از امام حسن عسكرى نيز پرسيدم .
حضرت پاسخ داد: اين ابو عمرو است ثقه و امين مى باشد مورد اعتماد گذشتگان بوده و مورد اعتمادم در زمان حيات و پس از مرگ نيز خواهد بود هر چه به شما بگويد سخن من است و پيام مرا ابلاغ كرده است .(412)
اين روايت منزلت والاى ابو عمرو و موقعيت برجسته او را نزد ائمه اطهار - عليهم السلام - نشان مى دهد و دليل علم ، فضل و امانت در فتواى او مى باشد و اينكه او مرجع فتوا و بيان احكام بوده است .
81 - ((عرود بن يحيى الدهقان )): برقى او را از اصحاب امام هادى - عليه السلام - بر مى شمارد (413) و شيخ نيز او را از اصحاب حضرت نام مى برد و مى افزايد: او ملعون و فريبكار است .(414)
كشّى به سند خود از محمّد بن موسى همدانى روايت مى كند كه گفت : عروة بن يحيى بغدادى معروف به دهقان - لعنة اللّه - بر امام على هادى و امام حسن عسكرى - عليهماالسلام - دروغ مى بست و اموال ايشان را - كه در اختيار داشت - براى خود بر مى داشت تا آنكه امام حسن عسكرى او را لعنت كرد و به شيعيان دستور داد او را لعن و نفرين كنند.(415)
على بن سليمان رشيد بغدادى مى گويد: امام حسن عسكرى - عليه السلام - عروه را لعن مى كرد. حضرت خزانه اى داشت كه در دست ابو على بن راشد بود پس از آنكه اين خزانه را به عروه سپردند مقدارى از آن را برداشت و باقى را آتش زد تا آنكه امام را خشمگين سازد حضرت نيز او را لعنت كرد و از او بيزارى جست و بر او نفرين نمود.
عروه شب را بسر نياورده بود كه دعاى امام به هدف اجابت رسيد و او به درك واصل شد. پس از آن حضرت فرمود: شب را با خدايم خلوت كردم و از او مرگ عروه - لعنة اللّه - را خواستم هنوز سپيده ندميده بود و آتش خاموش نشده بود كه خداوند عروه را هلاك نمود.(416)
82 - ((على بن ابراهيم همدانى )): شيخ او را از اصحاب امام هادى - عليه السلام - بر مى شمارد (417) او از عبداللّه بن حماد انصارى روايت مى كرد و فرزندش محمّد نيز از پدرش - على - نقل كرده است .(418)
83 - ((على بن ابراهيم قمى )): شيخ او را از اصحاب امام هادى - عليه السلام - نام مى برد. (419) و استاد ما آية اللّه خوئى استظهار نموده است كه او همان على بن ابراهيم بن هاشم قمى صاحب تاءليفات بسيار و يكى از شخصيت هاى علمى و بارز زمان خود مى باشد.(420)
84 - ((على بن ابى قره )): كنيه اش ابوالحسن است و شيخ او را از اصحاب امام هادى - عليه السلام - بر مى شمارد.(421)
85 - ((على بن بلال بغدادى )): او از بغداد به واسط منتقل شد و در آنجا بزيست . على از امام هادى - عليه السلام - روايت مى كرد و كتابى دارد.(422)
كشّى مى گويد: ديدم به خط جبرئيل بن احمد نوشته شده است : محمّد بن عيسى يقطينى برايم گفت كه : امام هادى - عليه السلام - در سال 232 ه - به على بن بلال چنين نوشت :
بسم اللّه الرحمن الرحيم
ستايش خدا را بخاطر داشتن تو و شكر مى كنم خدا را بخاطر تفضل و نعمت هايش و بر پيامبر و خاندانش درود مى فرستم ، درود و رحمت خداوند بر آنان باد.
امّا بعد: آگاه باش كه ابو على را به جاى حسين بن عبدربه منصوب نمودم و با معرفت و شناختى كه از او دارم بدو اعتماد ورزيده و كسى را بر او مقدم نمى دارم و مى دانم كه تو بزرگ و رئيس ناحيه خود هستى ، افرادت را دوست دارى و آنان را با مكاتبات خود گرامى داشته اى لذا بر تو باد اطاعت از ابوعلى و پرداخت هر چه از حقوق شرعيه نزد تو موجود است به او.
همچنين افراد خود و اطرافيانت را به پرداخت و تسليم حقوق خود به او تشويق كن و او را به آنان چنان معرفى كن كه به كمك او بشتابند و او را كفايت كنند كه اين كار محبوب ماست و خداوند به تو جزاى خير عطا مى كند. خداوند به هر كه بخواهد عطا مى كند زيرا اوست صاحب عطا و جزا، تو در پناه خدا هستى اين نامه را به دست و خط خود نوشتم و حمد بسيار خدا را)).(423)
امام او را از آن جهت مخاطب خود ساخت و به نامه نگاشتن مخصوص داشت كه او را فردى ثقه و عادل و از متمسكين به اهل بيت مى دانست .
على بن بلال از محمّد بن اسماعيل بن بزيع روايت مى كرد و محمّد بن احمد بن يحيى فضيلت و كيفيت زيارت مؤ منين را از على بن بلال روايت كرده است .(424)
86 - ((على بن جعفر همانى )): (425) شيخ او را از اصحاب ثقه و مورد اعتماد امام و وكيل آن حضرت بر مى شمارد و او را از سفيران ستوده شده دانسته و مى گويد: او وكيلى دانشمند و مورد رضايت از وكلاى امام هادى و امام حسن عسكرى - عليهماالسلام - بشمار مى رفت .(426)
نجاشى مى گويد: او مسائلى از امام هادى - عليه السلام - روايت كرده است . (427) احمد بن على رازى از على بن مخلد ايادى نقل مى كند كه گفت : ابو جعفر عمرى برايم نقل كرد كه ابو طاهر بن بلال به سفر حج رفت و در آنجا على بن جعفر را ديد كه انفاق هاى كلان مى كند در بازگشت ماجرا را طى نامه اى به امام گزارش داد و حضرت در پاسخ به ابو طاهر فرمود كه : مبلغ دويست هزار دينار به على بپردازد ليكن وى براى حفظ اموال و حقوق مردم نزد خود و اينكه اين دستور تقريبا بى سابقه به نظر مى رسيد از انجام آن طفره رفت پس از آنكه على خدمت امام شرفياب شد حضرت دستور دادند مبلغ سى هزار دينار به او پرداخت كنند
على بن جعفر از موقعيت ممتازى نزد امام برخوردار بود زمانى ميان او و ((فارس )) كشاكشى رخ داده بود ابراهيم بن محمّد نامه اى به امام نوشت و در آن خواستار حكمت و داورى گشته و پرسيد: وظيفه ما اطاعت از كداميك است ؟
حضرت در پاسخ فرمود: ((على بن جعفر - كه خداوند ما را همچنان از او بهره مند سازد - نه درباره اش شكى رواست و نه پرسشى سزا و بالاتر از آنست كه با ((فارس )) سنجيده شود. على را نزد ما منزلتى است والا پس خواسته هاى خود را از او طلب كنيد و از ((فارس )) بترسيد و مانع از دخالت وى در كارهايتان شويد. اين دستور را تو و همه پيروان و مطيعان اهل ناحيه و شهرت بكار بنديد. اخبار فريبكارى و شبهه انگيزى فارس به دستم رسيده است به او كمترين اهميتى ندهد (( ان شاء اللّه )). )) (428)
گفتگو و نزاعى نيز ميان على ، و ابن القزوينى روى داد؛ ابراهيم بن محمّد همدانى در نامه اى امام را از واقعه مطلع ساخت و پرسيد در اين ميان از چه كسى بايد اطاعت كرد.
امام - عليه السلام - پاسخ داد: ((مساءله واضح و بديهى است و جاى شك نيست خداوند متعال احترام عليل - علتى بن جعفر - را بالاتر از آن قرار داده است كه با ابن القزوينى برابر گردد و با او مقايسه شود لذا تو و تمامى همشهريانت به على رجوع كنيد و حاجات خود را از او بخواهيد و از ابن القزوينى پرهيز كرده و اجازه دخالت در كارها را به او مدهيد. گزارش هاى مربوط به عوامفريبى و شبهه انگيزى ابن القزوينى به دستم رسيده است پس به او توجه و التفاتى نكنيد. (( ان شاء اللّه )). )) (429)
87 - ((على بن الحسن )): شيخ او را از اصحاب امام هادى - عليه السلام - ياد مى كند.(430)
88 - ((على بن الحسن بن فضال )): شيخ او را از اصحاب امام هادى نام مى برد (431) و نجاشى درباره اش مى گويد: او فقيه اصحاب ما در كوفه بود و ثقه ، محترم ، موجّه و حديث شناس بشمار مى رفت و سخنانش درباره حديث ، مقبول همگان واقع مى شد. على احاديث بسيارى شنيد و لغزشى يا خطايى كه بتوان به او نسبت داد وجود ندارد. خيلى كم از افراد ضعيف حديث نقل كرده است . او در آغاز فطحى مذهب بود و از پدرش كه فطحى است روايت نكرده است و خود مى گويد:
((در سن هيجده سالگى به مقابله كتب پدرم مشغول بودم و در آن زمان معناى روايات را درك نمى كردم و اينك روا نمى دارم از پدرم روايت كنم )).
على مستقيما از پدرش نقل نمى كند بلكه از دو برادرش روايت مى كند كه آنان از پدرشان نقل كرده اند. على كتب زيادى تصنيف كرد كه از آنها كتب زير به دست ما رسيده است :
(( كتاب الوضوء، كتاب الحيض و النفاس ، كتاب الصلاة ، كتاب الزكاة ، و الخمس ، كتاب الصيام ، كتاب مناسك الحج ، كتاب الطلاق ، كتاب النكاح )) و چند كتاب ديگر.(432)
كشّى مى گويد: ((ابو عمرو نقل مى كند كه از ابو نصر محمّد بن مسعود درباره تمام روات سؤ ال كردم او پاسخ داد: امّا درباره على بن الحسن بن على بن فضال بايد بگويم در عراق و ناحيه خراسان فقيه تر و فاضل تر از او - كه در كوفه مى زيست - كسى را نديدم و كتابى از ائمه اطهار در زمينه اى نوشته نشده بود مگر آنكه على آن را نزد خود نگهدارى مى كرد و از همه مردم حديث بيشترى در حافظه داشت جز آنكه وى فطحى بود و به امامت عبداللّه بن جعفر صادق و پس از آن به امامت موسى بن جعفر قائل بود. على از ثقات بشمار مى رود)).(433)
89 - ((على بن الحسين )): على بن الحسين بن عبدربه ، شيخ و برقى او را از اصحاب امام هادى بر مى شمارند.(434)
90 - ((على بن الحسين همدانى )): ثقه است و شيخ و برقى او را با همين عنوان (ثقه ) از اصحاب امام هادى - عليه السلام - ياد مى كنند.(435)
91 - ((على بن رميس بغدادى )): شيخ او را از اصحاب امام هادى نام مى برد و مى افزايد كه او ضعيف است .(436)
92 - ((على بن ريّان )): على بن ريّان بن الصلت اشعرى قمى ثقه است و نسخه اى از امام هاى - عليه السلام - در اختيار داشت . او كتاب (( منثور الاحاديث )) را نوشت . (437) شيخ طوسى و برقى او را از اصحاب امام هادى - عليه السلام - ياد مى كنند.(438)
93 - ((على بن زياد صيمرى )): شيخ او را از اصحاب امام هادى نام مى برد (439) و محمّد بن يعقوب از على بن محمّد از ابو عقيل عيسى بن منصور نقل مى كند كه گفت : على بن زياد صيمرى نامه اى به حضرت نوشت و كفنى درخواست نمود.(440)
حضرت هادى - عليه السلام - در پاسخ به او نوشت : ((تو در سال هشتاد (از زندگى خود) به كفن نياز دارى )) و چند روز قبل از مرگش امام كفن را براى او فرستاد.(441)
94 - ((على بن شيره )): شيخ او را از اصحاب امام هادى و ثقه و مورد اعتماد مى داند.(442)
95 - ((على بن عبدالغفار)): شيخ و برقى او را از اصحاب امام هادى نام مى برند.(443)
96 - ((على بن عبداللّه )): شيخ او را از اصحاب امام هادى بر مى شمارد.(444)
97 - ((على بن عبداللّه )): على بن عبداللّه بن جعفر حميرى است و شيخ او را از اصحاب امام هادى بر مى شمارد.(445)
98 - ((على بن عبداللّه زبيرى )): شيخ او را از اصحاب امام هادى بر مى شمارد.(446)
99 - ((على بن عبيداللّه )): شيخ و برقى او را از اصحاب امام هادى نام مى برند.(447)
100 - ((على بن عمرو)): على بن عمرو قزوينى العطار، شيخ و برقى او را از اصحاب امام هادى - عليه السلام - ياد مى كنند و او كسى است كه نصّ بر امامت امام حسن عسكرى را روايت كرده است .(448)
101 - ((على بن محمّد)): على بن محمّد بن زياد صيمرى ، شيخ او را از اصحاب امام هادى - عليه السلام - معرفى مى كند (449) و استاد ما آية اللّه خوئى بر آنست كه على بن زياد صيمرى كه نامش گذشت و على بن محمّد صيمرى هر دو يك تن هستند نه دو تن .(450)
102 - ((على بن محمّد)): على بن محمّد بن شجاع نيشابورى است و از امام هادى روايت مى كرد.(451)
103 - ((على بن محمّد قاشانى )): على بن محمّد بن شيره كاشانى است و شيخ مى گويد: او ضعيف است و اصفهانى ، على از فرزندان زياد مولاى عبداللّه بن عباس از خاندان خالد بن الازهر بشمار مى رود. (452) برقى نيز او را از اصحاب امام بر مى شمارد (453) و نجاشى درباره اش مى گويد: علتى فقيهى فاضل و پر حديث بشمار مى رفت و احمد بن محمّد بن عيسى از او بدگوئى كرد و گفت از او آراء و نظرات منحرف و مطرود شنيده است ولى در كتب او چنين مطالبى يافت نمى شود. از او كتاب (( التاءديب كه همان كتاب (( صلاة )) است بجا مانده است و اين كتاب موافق كتاب ابن خابنه مى باشد به اضافه مسائلى در باب حج . همچنين او كتاب بزرگ ديگرى به نام (( ((الجامع فى الفقه )) )) تاءليف كرده است .(454)
104 - ((على بن محمّد المنقرى )): شيخ او را از اصحاب امام هادى - عليه السلام - بر مى شمارد. (455) و نجاشى درباره او مى گويد: ثقه است و اهل كوفه مى باشد و كتاب نوادر از اوست .(456)
105 - ((على بن محمّد نوفلى )): شيخ و برقى او را از اصحاب امام هادى - عليه السلام - بر مى شمارند. (457) علتى از امام هادى - عليه السلام - روايت مى كرد و احمد بن محمّد از او نقل روايت كرده است .(458)
106 - ((على بن مهزيار)): على بن مهزيار اهوازى دورقى از مفاخر علما و مشهورترين شاگردان امام هادى بشمار مى رفت و ما در اينجا به اختصار به جنبه هاى مختلف شخصيت اين بزرگوار اشاره اى مى كنيم :

- پاورقی -

 411-رجال طوسى .
412-(( الغيبه . ))
413-رجال برقى .
414-رجال طوسى .
415-رجال كشّى .
416-رجال كشّى .
417-رجال طوسى .
418-(( معجم رجال الحديث ، )) ج 11، ص 222.
419-رجال طوسى .
420-(( معجم رجال الحديث ، )) ج 11، ص 203.
421-رجال طوسى .
422-رجال نجاشى .
423-رجال كشّى .
424-(( معجم رجال الحديث ، )) ج 11، ص 301.
425-منسوب به همانيه يا همينيا روستايى از توابع بغداد است (( (تنقيح المقال ). ))
426-(( رجال و الغيبه شيخ طوسى . ))
427-رجال نجاشى .
428-رجال كشّى .
429-رجال كشّى .
430-رجال طوسى .
431-رجال طوسى .
432-رجال نجاشى .
433-رجال كشّى .
434-رجال طوسى و برقى .
435-رجال طوسى .
436-رجال طوسى .
437-رجال طوسى .
438-رجال طوسى و برقى .
439-رجال طوسى و برقى .
440-اصول كافى .
441-رجال طوسى .
442-رجال طوسى .
443-رجال طوسى و برقى .
444-رجال طوسى .
445-رجال طوسى .
446-رجال طوسى .
447-رجال طوسى و برقى .
448-(( معجم رجال الحديث ، )) ج 11، ص 114.
449-رجال طوسى .
450-(( معجم رجال الحديث ، )) ج 12، ص 154.
451-(( معجم رجال الحديث ، )) ج 12، ص 60.
452-رجال طوسى .
453-رجال طوسى .
454-رجال برقى .
455-رجال نجاشى .
456-رجال طوسى و برقى .
457-رجال طوسى و برقى .
458-(( معجم رجال الحديث ، )) ج 12، ص 163.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ربيع الثانی

آغاز قیام توابین در كوفه بر ضد حكومت اموی بعد از واقعه جانگداز عاشورا، گروه زیادی از مردم...


ادامه ...

4 ربيع الثانی

ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام) حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام) در چهارم ربیع الثانی سال 172 هـ .ق. در...


ادامه ...

5 ربيع الثانی

مرگ منتصر بالله عباسی روز پنجم ربیع‌الثانی 248 هـ .ق. منتصر بالله،‌ یكی دیگر از خلفای بنی عباس،...


ادامه ...

6 ربيع الثانی

مرگ هشام بن عبدالملك روز چهارشنبه،‌ ششم ربیع ‌الثانی سال 125 هـ .ق. هشام بن عبدالملك بن مروان...


ادامه ...

8 ربيع الثانی

ولادت با سعادت امام حسن عسكری (علیه السلام) در روز جمعه، هشتم ربیع الثانی سال 232 هـ .ق....


ادامه ...

10 ربيع الثانی

وفات كریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) روز دهم ربیع‌الثانی سال 201 هـ .ق. حضرت فاطمه...


ادامه ...

14 ربيع الثانی

قیام مختار ثقفی به خون خواهی امام حسین (علیه السلام) مختار در سال اول هجری در روستای «...


ادامه ...

22 ربيع الثانی

وفات موسی مبرقع فرزند امام جواد (علیه السلام) در روز چهارشنبه بیست و دوم ربیع‌الثانی سال 296 هـ...


ادامه ...

25 ربيع الثانی

کناره گیری معاویه بن یزید از خلافت پس از آنكه یزید بن معاویه در چهاردهم ربیع‌الاول سال 64...


ادامه ...
012345678

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page