ارزشها و ضد ارزشها در نهجالبلاغه (1)
عبرتآموزی
انسان به طور فطری خواهان سلامت زندگی این جهان و نیز نیک بختی سرای آخرت است. در این میان، عبرتآموزی از ابزارهای مهم و مناسب برای تأمین این هدف شمرده میشود. آری سلامت و سعادت جز در پرتو بصیرت و معرفت به دست نمیآید و عبرت گرفتن، راهی نیکو برای کسب معرفت و آگاهی است. قرآن مجید هم در موارد بسیاری، از مسلمانان میخواهد از حوادث تاریخی، شگفتیها، اتفاقات هستی و سرگذشت ظالمان عبرت بگیرند. امیرمؤمنان علیهالسلام در این باره میفرماید: «هر که عبرت گرفت، بینا گردید و آنکه بینا شد، فهمید و آنکه فهمید، دانش آموخته است».
پندپذیری
موعظه، قلب را نرم و عواطف را تحریک میکند و سبب میشود انسان از پلیدیها دست کشد و به راستی و خوبی دل بندد. موعظه در انسان حالت بازدارندگی از بدیها و تمایل به خوبیها به وجود میآورد و سختی و مقاومت دل را در برابر حق و عمل به حق از بین میبرد. مؤمنان، همواره موعظهها را با گوش جان میشنوند و در زندگی خود به کار میبندند تا روحیه ایمان و تقوا در زندگیشان زنده بماند و از غفلتزدگی دور شوند. بر این اساس امیر مؤمنان علی علیهالسلام میفرماید: «دلت را به موعظه زنده دار».
کرامت
کرامت، دوری از پستی و فرومایگی و برخورداری از والایی روحی است. انسان با کرامت، همواره از هر چه آدمی را به پستی میکشاند، دوری میگزیند وخویشتن را به پاکی و پاکدامنی نزدیکتر میسازد. او در سختیها آرامش خود را از دست نمیدهد و در بحرانها شکیباست. با مخالفان و دشمنان خود بزرگوارانه رفتار میکند و دست ستم به دیگران نمیگشاید. کرامت، انسان را از هوا و هوسهای شیطانی وتمایلات شهوانی دور میکند و به او عزت و سربلندی میبخشد. امیرمؤمنان علیهالسلام در این باره میفرماید: «هر که خود را بزرگوار و صاحب کرامت دید، شهوتها و تمایلات نفسانی در دیدهاش کوچک و بیمقدار میشود».
میانهروی
میانهروی در همه زمینهها ساختاری را فراهم میکند که فرد و جامعه به رفتاری مناسب و شایسته برسند. در مقابل، انحراف از میانهروی، انحراف از حق و پشیمانی را در پی دارد. ساختار دین، ساختاری معتدل است که هر گونه افراط و تفریط در آن محکوم میشود. امیر مؤمنان علی علیهالسلام در اینباره میفرماید: «آگاه باشید که آبشخورهای دین یکی است و راههای آن همه معتدل و مستقیم و نزدیک است که هر که بدان چنگ زند، به کاروان حق پیوندد و بهرهمند شود و هر که از آن باز ایستد، گمراه و پشیمان گردد». آن حضرت در نامهای به عبدالله بن عباس، استاندار بصره چنین سفارش کرد: «میانه رو باش و از زیادهروی بپرهیز». نیز فرمودند: «هر که میانه روی را ترک کند، از راه حق منحرف شود».
تدبر
تدبر در امور، انسان را از بسیاری از لغزشها و انحرافها باز میدارد و نقش به سزایی در تکامل و نیکبختی او ایفا میکند. انسانی که بدون تدبر دست به انجام کاری میزند، خود را در معرض گرفتاری و پشیمانی قرار میدهد. حتی ممکن است این گرفتاری، نیک بختی او را در دو جهان به مخاطره بیندازد. تدبر، به آدمی فهمی راهبر و درکی هدایتگر میدهد و او را از ظاهربینی و کج اندیشی باز میدارد.
امیر مؤمنان علی علیهالسلام در این باره میفرماید: «سپاس خدا را که... فهمی برای آنکه تعقل ورزید و خِردی برای آنکه تدبر نموده قرار داد». نیز ایشان در جای دیگری چنین به تدبر سفارش میفرماید: «پیش از آنکه تصمیم بگیری فکر کن، و پیش از آنکه وارد [کاری [شوی تدبر نما».
توکل
«توکل» یعنی اینکه انسان قلبا به خدا اعتماد و همه کارهایش را به او واگذار کند. در این صورت، از غیر خدا به کلّی رویگردان میشود و محکم و استوار بر این باور است که فاعلی توانا جز خداوند نیست و اوست که بر کار بندگانش آگاه است و در انجام هر کار تواناست. امیر مؤمنان علی علیهالسلام در نامهای به فرزند گرامیشان امام حسن علیهالسلام درباره توکل چنین مینویسد: «در همه کارها خود را به خدا بسپار؛ زیرا به پناهگاه مطمئن و نیرومندی رسیدهای که تو را از آسیب نجات میدهد». خداوند نیز در قرآن مجید میفرماید: «و هر کس به خدا توکل کند، او را کفایت میکند».
احساس مسئولیت
جامعهای زنده و پویاست که احساس مسئولیت میان افراد آن زنده باشد. چنین جامعهای همواره رو به رشد است و در برابر دشمنان هیچ ضعفی از خود نشان نمیدهد.
آموزههای دینی، هر شخص را در برابر خود، خانواده و جامعهاش مسئول میداند و وظایفی در اینباره برای او مشخص کرده است. از این رو، احساس مسئولیت یکی از شاخصههای انسان با ایمان است که سبب میشود از کنار هر حادثه و رویدادی به آسانی نگذرد و مسئولیت خود را به خوبی انجام دهد. امیر مؤمنان علی علیهالسلام در این باره میفرماید: «خوشا به حال کسی که مسئولیتهای واجب خود را در پیشگاه خداوند انجام دهد و در راه او هرگونه تلخی و سختی را تحمل کند». ایشان در سخنی دیگر درباره اهمیت مسئولیت انسان و محدوده آن میفرماید: «از خداوند در مورد بندگان و سرزمینهای او بترسید؛ زیرا شما حتی در خصوص خانهها و حیوانات هم مسئولاید».
مراقبه و محاسبه
آدمی پیوسته در معرض اشتباه، گناه، تباهی و پلیدی است. از این رو، باید از حریم خویشتن مراقبت کند و همیشه به حساب اعمال خود برسد و تا حد امکان از فرو لغزیدن جلوگیری کند یا اگر پایش لغزید، به سرعت در صدد جبران آن برآید. مراقبت از نفس و محاسبه اعمال، یکی از ویژگیهای برجسته انسانهایی است که پارسایی پیشه کردهاند و در مسیر رسیدن به کوی دوست قرار دارند. امیر مؤمنان علیهالسلام میفرماید: «ای بندگان خدا! [کردار و گفتار [خود را بسنجید، پیش از آنکه آن را بسنجند، و خود به محاسبه خویشتن بپردازید، پیش از آنکه به حسابتان برسند. ... بدانید آنکس که نتواند خود را پند دهد تا از گناه باز دارد، دیگری را نیابد تا این کار را برای او به جای آورد».
شکیبایی
شکیبایی و پایداری در مشکلات و ناملایمات زندگی، یکی از ویژگیهای مؤمن است که با به کارگیری آن، سختیها را برای خود آسان میکند. امیرمؤمنان علی علیهالسلام میفرماید: «بر شما باد به صبر و استقامت؛ زیرا صبر نسبت به ایمان، همچون سر به بدن است». پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله هم میفرماید: «صبر، گنجی از گنجهای بهشت است».
پایداری، افزون بر ثواب اخروی و جلب رضایت خداوند، منشأ نجات انسان از نابودی و وسیله پیروزی او بر دشواریها و مشکلات است. امیر مؤمنان در نامهای به امام حسن علیهالسلام چنین مینویسد: «خودت را به صبر و استقامت در برابر مشکلات عادت ده، که صبر و شکیبایی، خویی پسندیده است».
ذکر و یاد خد
ذکر، پردههای خودخواهی را کنار میزند و انسان را از خواب غفلت بیدار میکند. یاد خدا همانند قطرات حیاتبخش باران است که بر سرزمینِ روح و قلب انسان میبارد و انواع بذرهای فضیلت و خوبی را شکوفا و بارور میسازد. در قرآن مجید نیز به یاد خدا بسیار سفارش شده و در آیهای چنین آمده است: «ای اهل ایمان! خدا را بسیار یاد کنید».
امیرمؤمنان علیهالسلام هم در مورد ذکر میفرماید: «بدان آن کس که گنجینههای آسمانها و زمین در قدرت اوست، تو را اجازه درخواست و دعا داده و خود نیز پذیرش آن را ضمانت کرده است. او به تو فرمان داده از او درخواست کنی تا به تو ببخشد و از وی رحمت و آمرزش بطلبی، تا به تو رحم کند».
امر به معروف و نهی از منکر
جامعهای که در آن مردم به خوبیها سفارش و از بدیها بازداشته میشوند، معنویت و اخلاق بهتر و کاملتر نمود مییابد و فساد و بزهکاری کمرنگ میشود. قرآن مجید میفرماید: «باید از میان شما گروهی باشد [که مردم را [به خیر و نیکی فرا خوانند و به کار شایسته امر کنند و از زشتی باز دارند و آنان همان رستگاراناند».
امیرمؤمنان علیهالسلام هم در سفارشی کامل میفرماید: «به کار نیک امر کن و خود در شمار نیکوکاران درآی، با دست و زبانت بدیها را انکار کن و بکوش از بدکاران دور باشی».
شادابی و خوشرویی
یکی از سفارشهای اسلام در برخوردهای اجتماعی، خوشرویی است. اسلام از مؤمنان میخواهد که نشاط و شادابی را به جامعه خویش تقدیم کنند. امیرمؤمنان علیهالسلام هم در این باره میفرماید: «شادی و نشاط مؤمن در چهرهاش آشکار و حزن و اندوهش در قلبش مخفی است». نیز از ایشان است که: «خوشرویی از راههای مهم دوستیابی است».
حفظ زبان
کنترل زبان، سهم به سزایی در رشد معنوی انسان و بهداشت روانی او دارد. از اینرو، در آموزههای دینی سفارش ویژهای بدان شده است. امیرمؤمنان علیهالسلام در این باره میفرماید: «زبان و دل را هماهنگ کنید. انسان باید زبانش را حفظ کند؛ زیرا همانا این زبان سرکش، صاحب خود را به هلاکت میاندازد. به خدا سوگند، پرهیزکاری را ندیدهام که تقوا برای او سودمند باشد، مگر آنکه زبان خویش را حفظ کند. همانا زبان مؤمن در پسِ قلب او، و قلب منافق از پس زبان اوست؛ زیرا مؤمن هرگاه بخواهد سخنی بگوید، نخست میاندیشد. اگر نیک بود اظهار میدارد و چنانچه ناپسند بود پنهانش میکند؛ در حالی که منافق آنچه بر زبانش آمد میگوید و نمیداند چه سخنی به سود او و چه حرفی بر ضرر اوست. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله هم میفرمود: ایمان بندهای استوار نگردد تا دل او استوار شود، و دل استوار نشود تا زبان او استوار گردد».
سکوت
زبان، یکی از نعمتهای بزرگ الهی است و نقش به سزایی در نیک بختی یا بدبختی آدمی بازی میکند. این عضو کوچک، میتواند سرچشمه گناهان بیشماری گردد و خرمن سعادت انسان را به آتش بکشد. از این رو، باید به این فکر باشیم که چگونه از آن استفاده کنیم تا از خطر بزرگ آن در امان بمانیم. با اندیشیدن پیش از سخن گفتن، بسیاری از لغزشهای زبانی انسان برطرف میشود. بر این اساس، ساکت بودن و سخن نگفتن، بهتر از هرزهگویی و سخنان نادرست است. امیرمؤمنان علیهالسلام هم میفرماید: «تحمل آنچه با سکوت از دست میدهی، آسانتر از آن است که با سخن از دست میرود؛ زیرا نگهداری محتوای مشک، با محکم بستن دهانه آن امکانپذیر است».
دوری از خودپسندی
خودپسندی، نشان دهنده کمبود و نقص است که مسیر سقوط و انحطاط آدمی را هموار میسازد. امیرمؤمنان علیهالسلام در این باره میفرماید: «اگر خدا به کسی اجازه خودپسندی میداد، ابتدا به بندگان مخصوص خود، یعنی پیامبران و امامان دستور میفرمود؛ در صورتی که خدای سبحان خودپسندی را در مورد آنان ناپسند دانست و فروتنی را برای آنان پسندید. آنها چهره بر زمین میگذارند، صورت بر خاک میمالند، در برابر مؤمنان فروتنی میکنند و خود از قشر مستضعف جامعه هستند. خدا آنها را با گرسنگی آزمود و به سختی و بلا گرفتارشان کرد».
ریشه فروتنی
فروتنی، یکی از ویژگیهای پسندیده مؤمنان است. آنها هیچ گاه خود را بالاتر از دیگران نمیدانند و همواره در رفتار و گفتارشان به دیگران احترام میگذارند.
امیر مؤمنان علیهالسلام ریشه فروتنی را در اعتقاد به بزرگی خداوند میداند. اگر شخص این بزرگی را درک کند، نمیتواند خود را در برابر عظمت خداوند متعالی بزرگ ببیند و به دیگران فخر بفروشد؛ چرا که انسان هر قدر هم بزرگ باشد، در برابر بزرگی خداوند هیچ و بیمقدار است. از این رو، حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «سزاوار نیست کسی که بزرگی خداوند را درک کرده، فخر فروشی کند».
قرضالحسنه
قرضدهی و کمک مالی به مؤمنان نیازمند، سبب حفظ عزت آنان شده و برای قرض دهنده همدل بریدن از تعلقات دنیوی را به همراه دارد. امیرمؤمنان علیهالسلام میفرماید: «در بخشش، بُخل نورزید که خدای سبحان فرمود: اگر خدا را یاری کنید، شما را پیروز میگرداند و قدمهای شما را استوار میدارد و فرمود: کیست که به خدا قرض نیکو دهد تا خداوند چند برابر عطا فرماید و برای او پاداش بیعیب و نقصی قرار دهد؟ درخواست یاری از شما به دلیل ناتوانی، و قرض گرفتن از شما برای کمبود نیست. او در حالی از شما یاری خواسته که لشکرهای آسمان و زمین در اختیار اوست و خدا نیرومند و حکیم است و در حالی از شما طلب وام دارد که گنجهای آسمان و زمین از آنِ اوست و خدا بی نیاز و حمید است؛ بلکه میخواهد شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارترید».
نیکوکاری
نیکوکاری، یکی از فضیلتهای اخلاقی است که در آموزههای اسلامی بسیار به آن سفارش و تأکید شده؛ به طوری که امکان ندارد انسان، مؤمن باشد، ولی نیکوکار نباشد و در کارهای خوب پیشقدم نگردد.
فرد مؤمن با نیکوکاری گرفتاری ستمدیدگان و مستمندان را برطرف میکند و لبخند و شادی را به خانه فقیران و یتیمان میآورد. در نتیجه، باران رحمت الهی بر بندگان و به ویژه نیکوکاران فرو فرستاده میشود. امیرمؤمنان علیهالسلام در این باره میفرماید: «خدمت به ستمدیدگان و گشایش از کار انسانهای گرفتار، از مواردی است که سبب میشود خداوند، گناهان بزرگ انسان را ببخشد». ایشان در سخنی دیگر، نیکوکاری را رمز تداوم نعمتهای الهی میداند و میفرماید: «هر کس از نعمتهای خداوند بیشتر بهرهمند باشد، نیازهای مردم هم بیشتر به او رو میکند. پس کسی که در مورد آن نیازها، به وظیفه خود عمل کند، نعمتهایش دوام مییابد و هر کس به وظیفه خود عمل نکند، نعمتهایش به سوی نابودی میرود».
بخشش و انفاق
ثروت و دارایی، خوب و مسئولیت آفرین است. انسان دارا، باید به کمک فقیران و مستمندان بشتابد، قرض بدهکاران را بپردازد، گرفتاری رنجدیدگان را برطرف کند و همواره بداند که با بخشش و انفاق میتواند ثروت خویش را در راه سعادت دنیوی و اخروی خویش به کار گیرد. امیر مؤمنان علیهالسلام در این باره میفرماید: «کسی که خدا مالی به او بخشید، باید به خویشاوندان خود بخشش کند، سفره مهمانی بگستراند، اسیر آزاد کند، رنجدیده را بنوازد، مستمند را بهرهمند سازد، قرض وامدار را بپردازد و برای درک ثواب الهی، در برابر پرداخت حقوق دیگران و مشکلاتی که در اینراه به او میرسد شکیبا باشد، به درستی که انجام این امور، موجب شرافت و بزرگی دنیا و درک فضیلتهای سرای آخرت است».
ساده زیستی
سادهزیستی، یکی از ویژگیهای نیکوست که اگر انسان به آن عادت کند، نه تنها از بسیاری از گناهان مثل اسراف، تجملگرایی و... محفوظ میماند، بلکه در زندگی همواره از آسایش و آرامش خاصی برخوردار میشود. امیرمؤمنان علیهالسلام که بهترین الگوی سادهزیستی است، همواره به این ویژگی سفارش میکرد. ایشان در نامهای به عثمان بن حنیف انصاری، فرماندار بصره چنین نوشت: «آگاه باش! هر پیروی را امامی است که از او پیروی میکند و از نور دانشش روشنی میگیرد. آگاه باش! امام شما از دنیای خود به دو جامه فرسوده و دو قرص نان رضایت داده است. بدانید که شما توانایی چنین کاری را ندارید، ولی با پرهیزکاری و تلاش فراوان و پاکدامنی و راستی مرا یاری کنید. پس سوگند به خدا! من از دنیای شما طلا و نقرهای نیندوختم، از غنیمتهای آن چیزی ذخیره نکردهام، بر دو جامه کهنهام جامهای نیفزودم، از زمین دنیا حتی یک وجب در اختیار نگرفتم و دنیای شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچیزتر است».