کلمات قصار از 441 تا460

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

 441
  وَ قَالَ ع :
مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ، هَانَتْ عَلَيْهِ شَهَوَاتُهُ.
  و فرمود (ع ):
هر كه به كرامت نفس خود آگاه شود، شهوات در ديده اش حقير آيند.
 442
  وَ قَالَ ع :
مَا مَزَحَ رَجُلُ مَزْحَةً، إِلا مَجَّ مِنْ عَقْلِهِمَجَّةً.
  و فرمود (ع ):
هيچكس مزاح ننمود، مگر آنكه ، اندكى از عقل خود را از دست داد.
443
  وَ قَالَ ع :
زُهْدُكَ فِي رَاغِبٍ فِيكَ نُقْصَانُ حَظِّ، وَ رَغْبَتُكَ فِي زَاهِدٍ فِيكَ ذُلُّ نَفْسٍ.
  و فرمود (ع ):
دورى گزيدن تو از كسى كه خواستار توست نقصان بهره توست از او و گرايش تو به كسى كه از تو دورى مى گزيند، سبب خوارى و ذلت توست .
 444
  وَ قَالَ ع :
مَا زَالَ الزُّبَيْرُ رَجُلاً مِنَّا اءَهْلَ الْبَيْتِ حَتَّى نَشَاءَ ابْنُهُ الْمَشْئُومُ عَبْدُ اللَّهِ.
  و فرمود (ع ):
زبير همواره يكى از ما اهل بيت بود تا پسر ناميمون او عبد الله به جوانى رسيد.
 445
  وَ قَالَ ع :
مَا لاِبْنِ آدَمَ وَ الْفَخْرِ؛ اءَوَّلُهُ نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ جِيفَةٌ، لاَ يَرْزُقُ نَفْسَهُ، وَ لاَ يَدْفَعُ حَتْفَهُ.
  و فرمود (ع ):
فرزند آدم به چه چيز خود مى نازد آغازش نطفه بود و پايانش مردار شود. توان آن ندارد كه خود را روزى دهد و نتواند كه مرگش را از خود دفع كند.
 446
  و قال ع :
الْغِنَى وَ الْفَقْرُ بَعْدَ الْعَرْضِ عَلَى اللَّهِ.
  و فرمود (ع ):
توانگرى و تهى دستى پس از عرضه داشتن كردار است به خداى تعالى .
 447
  وَ سُئِلَ مَنْ اءَشْعَرُ الشُّعَرَاءِ، فَقَالَ ع :
إِنَّ الْقَوْمَ لَمْ يَجْرُوا فِي حَلْبَةٍ تُعْرَفُ الْغَايَةُ عِنْدَ قَصَبَتِهَا، فَإِنْ كَانَ وَ لاَ بُدَّ فَالْمَلِكُ الضِّلِّيلُ.
يُرِيدُ اءمْرَاء الْقَيْس .
  از او پرسيدند كه بزرگترين شاعر عرب كيست ، فرمود:
شاعران در يك مسابقه اسب دوانى ، اسب نتاخته اند تا معلوم شود كه چه كسى نى پايان را مى ربايد. و اگر بناچار بايد كسى را نام برد، ملك الضلّيل . (پادشاه گمراه و مراد او امرؤ القيس است .(27))
 448
  وَ قَالَ ع :
اءَلاَ حُرُّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِاءَهْلِهَا؟ إِنَّهُ لَيْسَ لِاءَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلا الْجَنَّةَ، فَلاَ تَبِيعُوهَا إِلا بِهَا.
  و فرمود (ع ):
آيا آزاده اى نيست كه اين ته مانده غذاى در دهن مانده را براى آنان ، كه در خور آن هستند، بيفكند. هر آينه نفسهاى شما را بهايى جز بهشت نيست ، پس خود را جز به آن بها مفروشيد.
 449
  وَ قَالَ ع :
مَنْهُومَانِ لاَ يَشْبَعَانِ؛ طَالِبُ عِلْمٍ وَ طَالِبُ دُنْيَا.
  و فرمود (ع ):
دو گرسنه اند كه هيچگاه سير نشوند طالب علم و طالب دنيا.
 450
  وَ قَالَ ع :
علامَةُ الْإِيمَانِ اءَنْ تُؤْثِرَ الصِّدْقَ حَيْثُ يَضُرُّكَ، عَلَى الْكَذِبِ حَيْثُ يَنْفَعُكَ، وَ اءَلا يَكُونَ فِي حَدِيثِكَ فَضْلٌ عَنْ عَمَلِكَ وَ اءَنْ تَتَّقِيَ اللَّهَ فِي حَدِيثِ غَيْرِكَ.
  و فرمود (ع ):
نشان ايمان اين است كه راست را برگزينى ، هر چند به زيان تو بود، بر دروغى كه سود تو در آن است . و گفتارت از علمت افزون نيايد و از خداى بترس هنگامى كه سخن از ديگرى مى گويى .
 451
  وَ قَالَ ع :
يَغْلِبُ الْمِقْدَارُ عَلَى التَّقْدِيرِ، حَتَّى تَكُونَ الْآفَةُ فِي التَّدْبِيرِ.
قال الرضى :
وَ قدْ مَضى هذَا المَعْنَى فِيما تَقَدَّمِ بِروَايةٍ تُخالِفُ هذه الا لفاظَ.
  و فرمود (ع ):
تقدير بر تدبير چيره مى شود، به گونه اى كه گاهى آفت و تباهى در تدبير است .
سيد رضى گويد :
اين معنى پيش از اين در روايتى ديگر با الفاظى ديگر آمده است .
452
  وَ قَالَ ع :
الْحِلْمُ وَ الْاءَنَاةُ تَوْاءَمَانِ، يُنْتِجُهُمَا عُلُوُّ الْهِمَّةِ.
  و فرمود (ع ):
بردبارى و تاءمل تواءمان هستند كه هر دو از همت بلند مى زايند.
 453
  وَ قَالَ ع :
الْغِيبَةُ جُهْدُ الْعَاجِزِ.
  و فرمود (ع ):
غيبت كردن تنها سلاح ناتوان است .
454
  وَ قَالَ ع :
رُبَّ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِ.
  و فرمود (ع ):
چه بسيار كسان كه از ستودن ديگران فريفته و گمراه شده اند.
 455
  وَ قَالَ ع :
الدُّنْيَا خُلِقَتْ لِغَيْرِهَا، وَ لَمْ تُخْلَقْ لِنَفْسِهَا.
  و فرمود (ع ):
دنيا براى ديگرى آفريده شده ، براى خود آفريده نشده .
 456
  وَ قَالَ ع :
إِنَّ لِبَنِي اءُمَيَّةَ مِرْوَدا يَجْرُونَ فِيهِ وَ لَوْ قَدِ اخْتَلَفُوا فِيمَا بَيْنَهُمْ ثُمَّ كَادَتْهُمُ الضِّبَاعُ لَغَلَبَتْهُمْ.
قال الرضى :
وَ المِرْوَدُ هاهنا مِفْعَلٌ مِنَ الا رْوَادِ وَ هُوَ الا مهالُ وَ الا نْظَهارُ وَ هذا مِن اءَفْصَحِ الْكَلام وَ اءَغْرَبِهِ، فَكَاءَنَّهُ ع شَبَهَ الْمُهْلَةَ الَّتي هُمْ فِيها بِالْمِضْمارِ الّذِي يجْرُون فيه إ لى الغاية ، فإ ذا بَلَغُوا مُنْقَطعَها انْتَقَض نِظامُهُمْ بَعدَها.
  و فرمود (ع ):
بنى اميه را مهلتى است كه در آن اسب قدرت مى تازند، هر چند، ميانشان اختلاف افتد. سپس ، كفتاران به جنگشان برخيزند و مغلوبشان سازند.
سيد رضى گويد :
(مرود) بر وزن (مفعل ) از مصدر (ارواد) است و آن به معنى مهلت دادن است و اين از فصيحترين و غريبترين سخنان اوست . گويى ، مهلتى را كه در آن هستند به ميدان مسابقه تشبيه كرده است كه در آن براى رسيدن به هدف ، اسب مى تازند كه چون به پايان رسند رشته انتظامشان گسسته شود.
 457
  وَ قَالَ ع فِي مَدْحِ الْاءَنْصَارِ:
هُمْ وَ اللَّهِ رَبَّوُا الْإِسْلاَمَ كَمَا يُرَبَّى الْفِلْوُ مَعَ غَنَائِهِمْ بِاءَيْدِيهِمُ السِّبَاطِ، وَ اءَلْسِنَتِهِمُ السِّلاَطِ.
  در ستايش انصار فرمايد:
به خدا سوگند، اينان اسلام را پرورش دادند، آنسان ، كه كره اسب از شير باز گرفته را پرورش دهند. به نيروى دارايى خود و كفهاى بخشنده خود و زبانهاى تيز و برنده خود.
458
  وَ قَالَ ع :
الْعَيْنُ وِكَاءُ السَّهِ.
قال الرضى :
وَ هذِهِِمنَ الاسْتِعارِاتِ الْعَجيبَةِ، كاءنه شَبَّهَ السَّهَ بالْوِعاءِ، وَالْعَيْنَ بالوِكاء، فإ ذَا اءُطْلِقَ الْوِكَاءُ يَنْضَبِطْ الْوِعاءُ وَ هَذَا الْقَوْلُ فِي الا شْهَرِ الا ظهَرِ مِنْ كَلامِ النَّبىٍِّّ ص .
وَ قَدْ رَوَاهُ قَوْمٌ لا مِيرِ المُؤ مِنِين ع ؛ و ذَكَرَ ذَلِكَ الْمبرِّدُ في كتابِ (المُقْتَضَبِ) في باب اللَّفظِ بِالْحُروفِ و قَدْ تَكَلَّمْنا على هَذِهِ الاسْتعارَةِ في كِتابِنا المَوْسُومِ (بِمُجازات الا ثارِ النبوِيَّةِ).
  و فرمود (ع ):
چشم به مثابه بند نشيمنگاه است .
رضى گويد :
اين از استعاره هاى عجيب است . گويى نشيمنگاه را به ظرفى تشبيه كرده كه چشم ، بند آن ظرف است . چون بند باز شود، هر چه در ظرف است ، بريزد. بنابر قول اشهر اين سخن از رسول خدا (ص ) است و بعضى آن را از امير مؤ منان نقل كرده اند. مبرد در كتاب المقتضب در باب (اللفظ بالحروف ) ذكر كرده . ما نيز در كتاب خود موسوم به مجازات الا ثار النبويّة اين استعاره را آورده ايم .
 459
  وَ قَالَ ع فِي كَلاَمٍ لَهُ:
وَ وَلِيَهُمْ وَالٍ فَاءَقَامَ وَ اسْتَقَامَ، حَتَّى ضَرَبَ الدِّينُ بِجِرَانِهِ.
  در ضمن سخن فرموده است :
واليى بر آنان فرماندهى يافت . كار را بر پاى داشت و خود استقامت ورزيد تا دين قرار گرفت .
460
  وَ قَالَ ع :
يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ عَضُوضٌ، يَعَضُّ الْمُوسِرُ فِيهِ عَلَى مَا فِي يَدَيْهِ، وَ لَمْ يُؤْمَرْ بِذَلِكَ؛ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ: (وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ)؛ يَنْهَدُ فِيهِ الْاءَشْرَارُ، وَ يُسْتَذَلُّ الْاءَخْيَارُ، وَ يُبَايِعُ الْمُضْطَرُّونَ، وَ قَدْ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص ‍ عَنْ بَيْعِ الْمُضْطَرِّينَ.
  و فرمود (ع ):
بر مردم روزگارى مى آيد، سخت گزنده كه توانگر از شدت بخل ، مال خود را به دندان نگه مى دارد، و حال آنكه او را چنين نفرموده اند. خداى سبحان ، مى فرمايد (بخشندگى را ميان خود فراموش مكنيد.)(28) در آن روزگاران ، بدان بلند پايه شوند و نيكان خوار گردند و با درماندگانى كه از خريدن يا فروختن چيزى ناچارند، معامله كنند. و حال آنكه رسول الله (صلى الله عليه و آله ) معاملت با چنين كسان را در حالت اضطرار منع فرموده است .

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page