و اينك، سربازان انديشه محمد صلى الله عليه و آله ، همه خانواده و همه دار و ندار محمد صلى الله عليه و آله آمده اند.
آمده اند تا گواه صدق او باشند؛ تا گواه باشند بر يقين محمد.
يقين، متاع بازار محمد صلى الله عليه و آله است. چگونه است كه اين بازار مكاره الحاد و اين آزار جهل خودخواسته يهود، با مشتى جهل، به جدال با ايمان آمده است و چه حقير است غير از محمد و آلش هر كسى و چه ضعيف است غير از كلام محمد!
اين جمع كه مى آيند، هر يك براى حقانيت جهانى كفايت مى كنند؛ هر يك خود، دليل آفرينش جهانند و سكان كشتى زمين. محمد صلى الله عليه و آله ؛ على عليه السلام ، فاطمه عليهاالسلام و حسن عليه السلام و حسين عليه السلام ، هر يك آيه اى از آيات پروردگارند.
ستاره هاى آسمان حقيقت
آبها در سرچشمه حيات، سجده بر شما را آغاز كردند و بادها از يمين و يسار مدينه، نيستان انديشه را به نوا در آوردند. اى ستاره هاى آسمان حقيقت! چگونه فرشته مرگ، قصد شما كند كه مرگ و زندگى، بهانه شناخت شماست و شما اثبات آيين محمد؟!
اما واى بر مردمى كه از محمد امين، براى صداقتش گواه مى خواهند و از منادى توحيد، براى رسالتش اعجاز.
با نفس خويش، به مباهله آمده ام
با نفس خويش به مباهله آمده ام. گفته ام نام پنج بهار بى خزان را با خود گواه مى برم. گفته ام نام پنج جهان بى منتها، پنج بى كران بزرگ را گواه مى برم. مى خواهم با جهل و تجاهل نفسم به جهاد درآيم. امروز، به نام محمد و على و فاطمه و حسن و حسين، مى خواهم بر الحاد پنهان درونم پيروز شوم؛ مى خواهم به دين محمد، دوباره بنگرم و بتى را كه از خواسته هايم تراشيده ام، فرو بريزم.
مى خواهم گوساله سامرى عادت هايم را در ميدان مباهله با خود بسوزانم و به خودم ثابت كنم كه براى عشق ورزيدن به خالق هستى، «عشق محمد بس است و آل محمد».
اشارات :: دی 1386، شماره 104
اعظم جودى