آیه 54 ( وَإِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحِيمُ )
ترجمه :
54 . چون موسى به قوم خود گفت: «اى قوم من! شما با [به پرستش] گرفتن گوساله، بر خود ستم كرديد; پس به درگاه آفريننده خود توبه كنيد و [خطاكارانِ] خودتان را به قتل برسانيد كه اين كار، نزد آفريدگارتان براى شما بهتر است.» پس [خدا] توبه شما را پذيرفت كه او توبه پذير مهربان است.
تفسير :
چنانچه گذشت مراد از «اتخاذ عجل»، گوساله را معبودِ خود قراردادن است، چنانچه سامرى به آن ها گفت: (هذا إِلهُكُمْ وَإِلهُ مُوسى)(2) و اين بزرگ ترين ظلمى بود كه به خود نمودند، چنانچه در آيه شريفه مى فرمايد: (إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ)(3); و قوم موسى به واسطه اين شركْ مرتد شدند و براى مرتدْ بعد از ثبوت ارتداد نزد حاكم، مجرد توبه كافى نيست و بايد براى قتل حاضر و تمكين گردد تا در قيامت رستگار و به بهشت نايل شود، چنانچه قتل بدون توبه هم براى نجات او كافى نيست; بنابراين توبه قوم موسى كه گوساله پرستيدند اين بود كه اولاً، به خدا بازگشت كنند و ثانياً، براى كشته شدن حاضر شوند، چنانچه مفاد آيه شريفه است.
و مراد از (فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ) خود كشى نيست، بلكه كشتن بعضى است بعض ديگر را. اين نوع تعبير در قرآن كه برادران دينى و هم كيشان را به كلمه (أنْفُسَكُمْ) تعبير كند بسيار است، مانند آيه شريفه (لَوْلا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ ا لْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْراً)(4).
(چرا وقتى شنيديد آن حكايت را، مردان مؤمن و زنان مؤمنه نسبت به يكديگر گمان خوب نبردند)،
و مانند آيه شريفه (وَلا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلا تَنابَزُوا بِالاَْلْقابِ)(5).
(عيب جويى نكنيد بعضى از بعض ديگر، و به نام هاى زشت، يكديگر را نخوانيد).
بنابراين، بنى اسرائيل مأمور شدند كه عده اى، عده ديگر را به قتل برسانند تا توبه آن ها قبول شود، و البته كسانى كه گوساله نپرستيدند محكوم به قتل نبودند، بلكه مأمور به قتل گوساله پرستان بودند و اين هم اگر چه بسيار مشكل بود، زيرا بسا مأمور به قتل فرزند، يا پدر و برادر و ساير بستگان خود مى شدند; ولى اين ملاحظات در امرِ دينْ نيست، چنانچه در جهاد مسلمانان با كفار و مشركين بسا اين اتفاقات رخ مى داده [است].
و ممكن است اين عقوبتِ آن هايى باشد كه گوساله نپرستيدند، زيرا با گوساله پرستان مداهنه [= چرب زبانى، همكارى] نمودند و آنان را از اين منكر عظيم نهى ننمودند.
بنابراين، حكم بر خلاف قواعد دينى و عقلى و خلاف حكمت نبوده و احتياج به تأويلات بارِدِه(6) بعضى از مفسرين نيست.
و در كيفيت اين قضيه و نحوه قتل و مقدار مقتولين و تعداد باقى ماندگان در كلمات مفسرين و بعض اخبارِ ضعيف وارد شده، ولى چون مدرك معتبرى در دست نيستْ به آن ها نمى توان اعتماد نمود.
و «بارئ» كسى را گويند كه شىء را از عدم به وجود و از نقص به كمال آورد، مثل اينكه خاك را به تطورات(7) گوناگون به صورت بشر درآورد و دانه را به صورت درخت مثمر سازد.
و تعبير به اين اسم [يعنى بارئ] در آيه، بلكه تكرار آن اشعار به اين است كه: آن خداوندى كه شما را در تطورات خلقت از نقص به كمال آورد و در تحولات زندگى از شكنجه و ظلم و اسارت فرعونيان به دولت و عزت و رياست و سلطنت رسانيد، شايسته و سزاوار است كه به سوى او بازگشت نموده و دستور او را براى قبولى توبه خودتان اجرا كنيد تا شما را از نقص و رجس و قذارت كفر و شرك پاك نموده و به كمال و طهارت ايمان برساند.
____________________________________________
[1] . پس او و پيروانش گفتند: اين است خداى شما و خداى موسى . سوره طه: آيه 88.
[2] . محققاً شركْ هر آينه ظلم عظيمى است، بسيار بزرگ است. سوره لقمان: آيه 13.
[3] . سوره نور: آيه 12.
[4] . سوره حجرات: آيه 11.
[5] بارِد : خنك ; بى مزه ; توجيهات عوامانه . فرهنگ بزرگ سخن ، واژه « بارد » .
[6] . از حالى به حالى ديگر درآمدن ; دگرگون شدن. فرهنگ بزرگ سخن: ج3، ص1771.
آیه 54 ( وَإِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ... )
- بازدید: 1767