صاحب كتاب قصص العماء درباره پدرش مرحوم ميرزا سليمان تنكابنى كه از شاگردان حكيم بزرگ، آخوند ملاعلى نورى )ره( است، مىنويسد:
»پدرم، مواظب نماز اول وقت و نوافل وارده بود و هر روز يك جزء از قرآن را تلاوت مىكرد و هر روز صبح سوره يس و صد مرتبه ذكر »لا اله الا اللَّه الملك الحق المبين« و برخى اذكار ديگر را قرائت مىكرد و
سوره واقعه را در قنوت نماز )نافله عشاء( مىخواند و نماز شبش هيچ وقت ترك نشد.
شبى، هنگام سحر از خواب بيدار شدم، ديدم پدرم نشسته است و به شدت گريه مىكند. بعد از پايان گريهاش، سؤال كردم كه علت گريه چيست؟
فرمود: »در قنوت نماز وتر، مناجات )خمس عشره( را مىخواندم و مىگريستم، ناگاه شنيدم كه از سقف آسمان، آوازى بر آمد كه: »ايها العالم العامل...«.
مرحوم والد، بيش از اين سخنى نفرمود و دنباله صدايى را كه شنيده بود اظهار نكرد، سپس فرمود: »وقتى آن آواز را شنيدم، چنان گريه بر من غالب شد كه نتوانستم نماز را تمام كنم، بى اختيار نشستم و
گريستم، و تا من زنده هستم، راضى نيستم اين راز را به كسى بگوييد«.(13)
_______________________________________________
13) قصص العلماء: ص73 - نماز، نياز عاشقان: ص117.
در حالات ميرزا سليمان تنكابنى
- بازدید: 1994