اسامي، القاب و كنيه هاي حضرت زهرا (سلام الله علیها)[1]
نام گذارى حضرت زهرا (سلام الله علیها)
«تسميتها من عند ربّ العزه، شأن أبيها و بعلها و بنيها».
نامگذارى حضرت زهرا (سلام الله علیها) از طرف خداوند متعال مىباشد، همانند اسمگذارى حضرت محمّد (صلی الله علیه وآله و سلم)، و على و حسن و حسين :؛ و همين مطلب دلالت دارد بر اينكه اين پنج نفر- در برابر پروردگار - از خود هيچگونه اختيارى ندارند، و تمام امورشان حتى انتخاب نامشان، مربوط به خداى متعال بوده، و به كسى در مورد آنان اجازه دخالت داده نشده است.
حضرت محمّد بن عبداللَّه (صلی الله علیه وآله و سلم) هرگز مجاز نيستند كه از جانب خود فاطمه و حسن و حسين : را نامگذارى كنند. همچنين در اسمگذارى على بن ابىطالب علیه السلام كه مولود كعبه و خانهزاد خدا هستند، پيامبر گرامى (صلی الله علیه وآله و سلم) و ابوطالبعلیه السلام را اختيارى نيست.
اسامى حضرت زهرا (سلام الله علیها)
قال الصادق علیه السلام : « لفاطمهُ تسعه أسماء عند اللَّه عزّ و جل: فاطمه والصدّيقه والمباركه والطاهره والزكيّه والراضيّه والمرضيّه والمحدّثه والزّهراء ثم قال:...؛ »
حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)در پيشگاه خداوند نه اسم مخصوص دارد: فاطمه، صديقه، مباركه، طاهره، زكيه، راضيه، مرضيه، محدثه و زهراء.»[2] حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)يك نام رسمى داشتند كه همان «فاطمه» مىباشد. اين نام را پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله و سلم)هنگام تولد به امر خداوند براى دخترشان برگزيد؛ لكن به تصريح امام صادق علیه السلام، فاطمه زهرا (سلام الله علیها)نُه اسم مخصوص، در پيشگاه خداوند متعال دارند، لذا يكى از کنیه های آن حضرت « اُمّالأسماء»
است؛ يعنى بانويى كه اسامى فراوان دارد. و اين مطلب، دلالت بر عظمت روحى صديقه كبرى (سلام الله علیها)مىكند، زيرا حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نمونه بودند. زن نمونه؛ يعنى انسانى كامل كه براى بشريت الگو و سرمشق باشد، لذا همه صفات عالى انسانى در صديقه طاهره (سلام الله علیها)جمع بود و ايشان در برابر هر صفت نيك، داراى لقبى خاص هستند. اين نُه نام از شهرت والايى برخوردار است.
1- فاطمه (سلام الله علیها):
فَطَمَ- فِطاماً فَطْماً الولدَ: فصله عن الرضاع.
در لغت وقتى طفل از شير گرفته مىشود، مىگويند: فَطَمَ الولدَ.
« فاطمه وصفى است از مصدر فَطَمَ. و فَطَمَ در لغت عرب به معنى بريدن، قطع كردن و جدا شدن آمده است. اين صيغه كه بر وزن فاعل معنى مفعولى مىدهد، به معنى بريده و جدا شده است. فاطمه(سلام الله علیها) از چه چيز جدا شده است؟»[3] در روايات بسيارى به وجه تسميه آن حضرت به «فاطمه» اشاره شده است.
فاطمه از جهل و پليدى جدا شده است:
عن الباقر علیه السلام قال:... ثم قال الله عزَّوجلَّ:
« إنّي فطمتك بالعلم، و فطمتك عن الطّمت. ثم قال أبوجعفر علیه السلام : واللَّه لقد فطمها اللَّه تبارك و تعالى بالعلم و عن الطّمث بالميثاق.»
امام باقر علیه السلام فرمودند: خداوند فاطمه زهراء (سلام الله علیها) را از جهل و پليدى جدا نموده است، لذا «فاطمه» نام گرفته است. ايشان سپس ادامه دادند: به خدا قسم، خداوند در عالم پيمان و عهد (يعنى عالم ذر) فاطمه (سلام الله علیها)را از جهل و پليدى جدا كرده است.»[4]
فاطمه (سلام الله علیها)از شرّ به دور است.
قال الصادق علیه السلام:
« أتدرون أىّ شىء تفسير «فاطمه»؟ قلت: أخبرني يا سيدي! قال علیه السلام:
فطمت من الشّر. ثم قال: لولا أن اميرالمؤمنين علیه السلام تزوّجها لما كان لها كفو إلى يوم القيامه على وجه الأرض آدم فمن دونه»
امام صادق علیه السلام فرمودند: مىدانيد تفسير فاطمه چيست؟ و فاطمه چه معنايى دارد؟ عرضه داشتم: مرا آگاه بنما چه معنايى دارد. فرمودند: «فاطمه» از شر و بدى جدا گرديده است. سپس فرمودند: اگر اميرالمؤمنين علیه السلام با حضرت زهرا (سلام الله علیها)ازدواج نمىكرد، هيچكس همتاى زهرا (سلام الله علیها)نبود، از زمان حضرت آدم تا روز قيامت كفو و همتايى براى زهرا (سلام الله علیها)
يافت نمىشد.»[5]
فاطمه (سلام الله علیها)و دوستانش از آتش بازگرفته شدهاند.
ولى شيرينترين تفسير از علت نامگذارى فاطمهى زهرا (سلام الله علیها)رواياتى است كه مىگويد فاطمه زهراء (سلام الله علیها) «فاطمه» ناميده شد، زيرا شيعيان آن حضرت، از آتش جهنم بازگرفته شدهاند.
عن الرضا عن آبائه (سلام الله علیها)قال رسولاللَّه (صلی الله علیه وآله و سلم):
« يا فاطمه! أتدرين لم سميتِ «فاطمه»؟ قال على علیه السلام : لِمَ سمّيتْ؟ قال: لانها فطمتْ هى و شيعتها من النار»
امام رضا علیه السلام از اجدادش نقل مىفرمايد: پيامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) فرمود: اى فاطمه (سلام الله علیها)! آيا مىدانى كه چرا «فاطمه» نام گرفتى؟ اميرالمؤمنين 7 عرضه مىدارند: شما بفرماييد چرا فاطمه، «فاطمه» ناميده شده است. پيامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) فرمودند: زيرا « فاطمه (سلام الله علیها)» و شيعيان فاطمه (سلام الله علیها) از آتش جهنم بازگرفته شدهاند و به آتش نخواهند رفت.»[6]
پيمان خدا، بر آزادى دوستداران فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
عن محمّد بن مسلم قال: سمعت أباجعفر علیه السلام يقول:
« لفاطمه (سلام الله علیها)وقفه على باب جهنم فإذا كان يوم القيامه، كتب بين عيني كل رجل مؤمن أو كافر. فيؤمر بمحبّ قد كثرت ذنوبه إلى النار. فتقرء بين عينيه محبّا. فتقول: إلهي و سيدي سميتني فاطمه و فطمت بي من تولاني و تولى ذريتي من النار و وعدك الحق و أنت لاتخلف الميعاد. فيقول اللَّه عز و جل: صدقت يا فاطمه انى سميتك «فاطمه» و فطمت بك من أحبّك و تولّاك و أحبّ ذريّتك و تولاهم من النار و وعدى الحق و أنا لا اُخلف الميعاد و إنّما امرت بعبدي هذا إلى النار لتشفعي فيه فاشفعك ليتبين لملائكتي و أنبيائي و رسلي و أهل الموقف موقفك مني و مكانتك عندي فمن قرأت بين عينيه مؤمناً فجذبت بيده و أدخلته الجنه.
از محمد بن مسلم روایت است که امام باقر علیه السلام فرمودند: در روز قيامت حضرت فاطمه (سلام الله علیها)بر در جهنم توقّفى دارند. روى پيشانى هركس نوشته شده است كه مؤمن است يا كافر. در اين هنگام به يكى از دوستان خطاكار حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، فرمان مىدهند به طرف جهنم برو. فاطمهى زهراء (سلام الله علیها)روى پيشانى او را مىخواند: (بر روى پيشانى او نوشته شده است) «دوستدار زهراء».
« فاطمهی زهراء (سلام الله علیها)به درگاه خداوند عرضه مىدارد: خدايا! پروردگارا! نام مرا «فاطمه» نهادى و فرمودى: « به خاطر تو، دوستدارانت و دوستداران فرزندانت را از آتش جهنم رهايى مىبخشم.» وعدهى تو هميشه حق بوده و هيچگاه خلاف وعدهى خود عمل نكردهاى»
« خداوند متعال مىفرمايد: فاطمه جان! چنين است كه مىگويى. من تو را فاطمه نام نهادم و هركس كه تو را دوست بدارد، يا فرزندان تو را دوست بدارد، او را از آتش جهنم رهايى مىبخشم، وعده من راست است و من خلاف وعده خود عمل نمىكنم. من اين بندهام را به طرف جهنم فرستادم تا تو او را شفاعت كنى و فرشتگان و پيامبران من و هركس در محشر است مقام تو را پيش من ببينند. هركس را كه مؤمن و(محب) يافتى دستش را بگير و داخل بهشت نما.»[7]
خلايق از معرفت فاطمه (سلام الله علیها)عاجزند.
قال الصادق علیه السلام:
« إنا أنزلناه فى ليله القدر، الليله فاطمه والقدرُ اللَّه. فمن عرف فاطمه حق معرفتها، فقد أدرك ليله القدر و إنّما سميت «فاطمه» لأنّ الخلق فطموا عن معرفتها»
امام صادق علیه السلام درباره آيه كريمهی } إنّا أنزلناه فى ليله القدر { فرمودند: مراد از « ليله» فاطمه(سلام الله علیها) است. مراد از « قدر» خداوند است، پس هركس مادرم فاطمه زهرا (سلام الله علیها)را آنگونه كه بايد، بشناسد، شب قدر را درك كرده است. مادرم «فاطمه» ناميده شد، زيرا خلايق از معرفت او عاجزند.»[8]
فاطمه (سلام الله علیها)مشتق از فاطر است
قال النبى (صلی الله علیه وآله و سلم)لفاطمه (سلام الله علیها).
« شق اللَّه لك يا فاطمه! إسماً من أسمائه، فهو «الفاطر» و أنت «فاطمه.»
پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله و سلم) به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرمودند: اى فاطمهی من!
خداوند براى تو اسمى از اسامى خود برگرفته است.
خداوند «فاطر» است و نام تو را «فاطمه» گذاشته است.»[9]
نام فاطمه (سلام الله علیها)برگرفته از نام خداوند
«هذه «فاطمه» و أنا فاطر السماوات والأرضين فاطم، أعدائي عن رحمتي يوم فصل قضائي و فاطم أوليائي عمّا يعتريهم و يشينهم فشققت لها إسماً من إسمي»
من فاطر زمين و آسمان هستم (يعنى خالق آسمان و زمين هستم). و در روز قيامت دشمنان خود را از رحمتم محروم مىگردانم و اولياى خود را، از هر چه آنها را مىآزارد و ناپسند دارند، جدا نمودهام، پس نام «فاطمه» (سلام الله علیها) را از نام خود مشتق نمودم».[10]
2- صديقه
صَدَقَ، صَدْقاً، صِدْقاً، مَصْدُوقَهً، تصديقا و تصداقاً: ضّد كذب،
صادقه: مُخلصه،
صديقَه: الخلّ الحبيب،
الصديق: الكثير الصدق، مرد بسيار راست و درست. الكامل في الصدق، الذّي يصدق قوله بالعمل، آنكه گفتار و كردارش مطابقت بر درستى كند. البارّ الدائم التصديق،
به زنى صديقه گويند كه بسيار راستگو باشد. زنى كه هم در عمل، هم در گفتار و هم در اعتقادات و ايمان صادق باشد.
صديقه(سلام الله علیها) همسر اميرالمؤمنين علیه السلام
عن رسولاللَّه (صلی الله علیه وآله و سلم) قال لعلي علیه السلام:
« اتيت ثلاثاً لم اوتهن أحد و لا انا: اوتيت صهرا مثلي و لم اوت مثلي. اوتيت زوجه «صديقه» مثل إبنتي و لم اوت مثلها زوجه. و اوتيت الحسن والحسين من صلبك و لم اوت من صلبي مثلهما. ولكنكم منّي و أنا منكم»
پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله و سلم) به اميرالمؤمنين علیه السلام فرمودند: سه چيز به تو عنايت شده كه به هيچكس، حتى خود من هم، چنين عنايتى نشده است. پدر خانمى مثل من دارى، اما من ندارم. زنى «صديقه» چون دخترم (فاطمه زهرا (سلام الله علیها)) دارى، اما من چنين همسرى ندارم. پسرانى چون حسن و حسين 8 دارى كه من پسرانى مثل آنها ندارم، البته همه شما از من هستيد، من هم از شما هستم.[11]
قالت عائشه:
«ما رأيت أحداً قطّ «أصدق» من فاطمه غير أبيها»
عائشه گويد: كسى را راستگوتر از فاطمه (سلام الله علیها)، غير از پدرش نديدم.»[12]
صدّيقه را فقط صدّيق غسل مىدهد
عن مفضّل بن عمر قال:
قلت لأبيعبداللَّه علیه السلام: « من غسل فاطمه (سلام الله علیها) ؟ قال: ذاك أميرالمؤمنينعلیه السلام. فكأنّما إستفظعت ذلك من قوله. فقال لي: كأنّك ضقت مما أخبرتك. فقلت: قد كان ذلك. جعلت فداك. فقال: لاتضيقن فإنّها «صديقه» لم يكن يغسلها إلّا صديق. أما علمت أن مريم لم يغسلها إلّا عيسى»
مفضل از امام صادق علیه السلام سؤال مىكند: چه كسى حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را غسل داد؟ امام صادق علیه السلام فرمودند: اميرالمؤمنين علیه السلام فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) را غسل دادند. اين مطلب قدرى براى من سنگين به نظر رسيد. امام علیه السلام فرمودند: مثل اينكه از اين خبر در تعجبى؟! گفتم: فدايت گردم بله همين طور است. فرمود: اين مطلب برايت هيچ سنگين نباشد، زيرا زهرا (سلام الله علیها) «صديقه» است و صديقه را فقط صديق غسل مىدهد. مگر نمىدانى حضرت مريم (سلام الله علیها) را كه صديقه بود كسى جز حضرت عيسى علیه السلام غسل نداد؟.»[13]
«صديقه» زنى كه شناخته نشد
عن أبيعبداللَّه علیه السلام قال:
« إنّ اللَّه تبارك و تعالى أمهر فاطمه (سلام الله علیها) ربع الدنيا فربعها لها و أمهرها الجنه والنار تدخل أعداء ها النار و تدخل أولياءها الجنه و هي «الصديقه» الكبرى و على معرفتها دارت القرون الاُولى»
امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند يك چهارم دنيا را مهر فاطمه (سلام الله علیها) قرار داده است. بهشت و جهنم را نيز مهريه او قرار داده است، دشمنانش را در جهنم و دوستانش را در بهشت وارد مىكند. فاطمه(سلام الله علیها) ،«صديقه كبرى است كه در شناختن او، همه جهانيان در حيرت هستند.»[14]
فاطمهى زهرا (سلام الله علیها) زن راستگو و شهيده
عن أبيالحسن علیه السلام قال:
« إنّ فاطمه (سلام الله علیها) «صدّيقه شهيده»
امام رضا علیه السلام فرمودند: فاطمه زهرا (سلام الله علیها) زنى «بسيار راستگو» بودند و شهيده از اين دنيا رفتند.»[15]
3- مباركه
«بَرَكَتْ: فايدهى ثابت قاموس، «بركت» را زيادت، سعادت و «بروك» را ثبوت معنا كرده و گويد: « باِركْ على محمّد و آل محمّد»، يعنى شرف و كرامت آنها را هميشگى كن. در مجمعالبيان، ذيل آيه 97 از سورهى بقره گفته: اصل بركت به معناى ثبوت است گويند: «برك بروكاً»، يعنى ثابت شد، پس بركت به معناى ثبوت فايده است در اثر نمو و رشد. مجمع آب را، «بِرْكِه» گويند كه آب در آن ثابت است. در مفردات گويد: بركت، يعنى ثبوت خير خدايى در يك چيز، و مجمع آب را، بركه گويند. مبارك چيزى است كه در آن فايدهى ثابت باشد.»[16]
بِرْكِه: در لغت آبگير را گويند، جايى كه آب به مرور زمان در آن جمع مىشود. بركه: الزياده، افزايش و زيادت معنا مىدهد. بركت، رشد و نمو و زيادتى در يك شىء را گويند.
و راغب گويد بركه به جايى اطلاق مىگردد كه خيرى الهى بدون حساب و شمارش نصيب شده باشد.[17]
حضرت زهراء (سلام الله علیها) منبع انواع بركات است، و مهمترين بركت در وجود فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) اين است كه ذريّهی پيامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) از نسل زهراء (سلام الله علیها) هستند، در حالى كه با مراجعه به تاريخ روشن مىشود كه دشمنان آن حضرت با به وجود آوردن وقايع مختلف، فرزندان فاطمه زهراء (سلام الله علیها) را از بين مىبردهاند. در واقعهى كربلا فقط يك فرزند برای امام حسين علیه السلام باقى ماند، آن هم امام زينالعابدين علیه السلام. و بنابر قولى، هفت فرزند امام حسن مجتبى علیه السلام و دو فرزند حضرت زينب (سلام الله علیها) را نيز به قتل رساندند. و در اين مسير چه وقايع دردناكى كه براى ذريهی فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) به وجود آوردند و فرزندان زهراء (سلام الله علیها) را از دم تيغ گذراندند. با همهی آنچه كه گفته شد، لكن از بركت نسل فاطمه زهراء (سلام الله علیها)، سادات سر تا سر جهان را نورافشانى مىكنند. قريب به محال است جايى را بيابيم كه يكى از اولاد فاطمهى زهرا (سلام الله علیها) در آنجا نباشد. « مباركه»، دلالت بر بركت در ذريه آن حضرت مىكند، همچنان كه كوثر بر كثرت اولاد حضرت زهراء(سلام الله علیها) دلالت دارد.
توصيف فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در انجيل
عن عبداللَّه بن سليمان قال:
« قرأت في الإنجيل في وصف النّبي (صلی الله علیه وآله و سلم) نكّاح النساء، ذوالنسل القليل، إنّما نسله من «مباركه»، لها بيت في الجنه، لاصخب فيه و لا نصب، يكفلها في آخر الزمان كما كفل زكريا اُمّك، لها فرخان مستشهدان»
عبداللَّه بن سليمان مىگويد: اوصاف پيامبر خاتم (صلی الله علیه وآله و سلم): را در انجيل خواندم كه ايشان زياد نكاح مىكنند و نسل كمى خواهند داشت و نسل او از «دخترى مبارك» به وجود خواهد آمد كه براى او خانهاى در بهشت آماده گشته است....»[18]
4- طاهره
طَهَرَ، طَهُرَ، طُهْراً، طَهُوراً، و طَهارَه: ضد نجس،
الطُهْر: نقيض الحيض، پاك گرديده.
طَهَرَتِ الْمَرْأه يعنى حيض زن منقطع شد.
طاهره يعنى زن پاكيزه از نجاست و نقص
معناى ظاهرى اسم طاهره اين است كه حضرت زهرا (سلام الله علیها) به خواست خداوند متعال، از خونريزى ماهانه زنان و خونريزى زايمان به دور و پاكيزه بودهاند. معناى باطنى نام طاهره اين است كه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از هرگونه آلودگى ظاهرى و باطنى به دور بوده و روحى پاكيزه و دور از گناه داشتهاند.
فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) از هر آلودگى به دور است
عن أبيجعفر علیه السلام عن آبائه : قال:
« إنّما سمّيت فاطمه (سلام الله علیها) بنت محمّد « الطاهره» لطهارتها من كل دنس و طهارتها من كل رفث و ما رأت قط يوماً حمره و لا نفاساً»
امام باقر علیه السلام از پدران خود : نقل فرمودند: فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) چون از هرگونه پليدى و گناه پاك بودند، «طاهره» ناميده شدند. هرگز فاطمه زهرا (سلام الله علیها) خون حيض و يا خون نفاس نديدند.»
آيه تطهير كه در وصف پاكى اهلبيت عصمت و طهارت : نازل شده است، براى همه، آشنا مىباشد. } إنّما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهّركم تطهيراً{، همانا خدا چنين مىخواهد كه رجس و هر آلودگى را از شما خانوادهی نبوت (صلی الله علیه وآله و سلم) ببرد و شما را از هر عيب، پاك و منزه گرداند.»[19]
عن أبيسعيد الخدري:
« عن النبي (صلی الله علیه وآله و سلم) في قوله تعالى: } إنّما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهّركم تطهيراً{ قال: جمع رسولاللَّه (صلی الله علیه وآله و سلم)علياً و فاطمه والحسن والحسين :، ثم أدار عليهم الكساء فقال: هولاء أهلبيتى، اللَّهم أذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيراً، و اُمّسلمه على الباب. فقالت: يا رسولاللَّه! ألست منهم؟ فقال: إنّك لعلى خير (أو إلى خير)»
خطيب بغدادى در كتاب تاريخ خود مىگويد: أبيسعيد خدرى درباره آيه «إنّما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيراً» گفت: پيامبر (صلی الله علیه وآله و سلم)، على و حسن وحسين و فاطمه : را جمع كردند. سپس بر روى آنها يك عبا قرار دادند و فرمودند: خدايا! اينان، اهلبيت من هستند، رجس و پليدى را از آنها بردار و آنان را پاكيزه گردان.
امسلمه در اين هنگام نزديك در ايستاده بود عرضه داشت: يا رسولاللَّه (صلی الله علیه وآله و سلم)آيا من هم در بين آنها هستم؟ پيامبر (صلی الله علیه وآله و سلم)فرمودند:
« تو در بين ايشان نيستى، اما از نيكان مىباشى.»[20]
حديث كساء، از روايات مشهور است. اين روايت در ميان شيعيان از شهرت خاصى برخوردار است. مفاتيحالجنان را كه ورق بزنيم به حديث كساء مىرسيم، يعنى حديث كساء در دل ادعيهى ما جاى گرفته است و كمتر حاجتمندى است كه در مواقع اضطرار به حديث كساء پناه نبرد.
فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هميشه پاكيزه بودند
عن أبيعبداللَّه علیه السلام قال:
« حرّم اللَّه عز ّو جلّ عَلى عَليّ، النساء ما دامت فاطمه (سلام الله علیها)حيّه. قلت: و كيف؟ قال: لأنّها «طاهره» لاتحيض»
امام صادق علیه السلام فرمودند: تا فاطمهى زهراء (سلام الله علیها)زنده بودند، ازدواج مجدّد بر اميرالمؤمنين علیه السلام حرام بود. راوى گويد: سؤال كردم: چرا اينگونه بود؟ امام علیه السلام فرمودند: زيرا حضرت زهراء (سلام الله علیها)هيچگاه حيض نمىشد و هميشه «طاهره» بود.»[21]
فاطمه (سلام الله علیها)هرگز خون نفاس نديد
عن عائشه قالت: « إذا أقبلت فاطمه، كانت مشيتها مشيه رسولاللَّه (صلی الله علیه وآله و سلم)، و كانت لاتحيض قط، لأنّها خلقت من تفاحه الجنه، و لقد وضعت الحسن بعد العصر، و طهرت من نفاسها، فإغتسلت و صلّت المغرب...، »
عايشه مىگويد: زهرا (سلام الله علیها)هيچگاه خون حيض نمىديد، زيرا از سيب بهشتى خلقت يافته بود. همانگونه كه فرشتگان بهشتى خون حيض و نفاس ندارند، فاطمه زهرا (سلام الله علیها)نيز هميشه در پاكى به سر مىبرد. فاطمه (سلام الله علیها)امام حسن را بعد از نماز عصر به دنيا آوردند و سپس غسل نمود و نماز مغرب همان روز را بجاى آوردند.»[22]
5- زكيّه
زَكا، زَكاءً و زُكُوّاً، يعنى رشد كرد.
الزَكِىّ زَكيّه: هرچه پاكيزه و در حال رشد باشد.
زكى الزرع: نما، يقال: «أرض زكيه»، يعنى زمينى پاك و ثمردهنده.
زكيه: ما كان نامياً طيب، زكيه: ما كان صالحاً، الزائد الخير والفضل، الطاهر من الذنب.
زكيّه در لغت پاكيزه بودن و رشد و نمو را معنى مىدهد. پاكيزه بودن از هرگونه رجس، گناه و يا صفات رذيله، كه به تفصيل، در شرح نام «طاهره» آمد. درباره معناى دوم نيز، در نام مبارك « مباركه» سخن گفته شد.
مباهات اميرالمؤمنين بر همسرى با فاطمهى زهرا (سلام الله علیها)
« ... أنا زوج البتول، سيّده نساء العالمين، فاطمه التقيه « الزكيه» البره المهديه، حبيبه حبيباللَّه و خير بناته و سلالته و ريحانه رسولاللَّه...،»
... من شوهر بتول، سرور زنان عالم هستم. فاطمهاى كه اهل تقوا، پاكدامنى و نيكوكاريست، او كه از طرف خداوند هدايت شده است، دوست، دوست خداست، بهترين دختر و فرزند پيامبر خداست، ريحانهی پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله و سلم) است...»[23]
« ... السلام عليك أيّتها الفاضله «الزكيه»...،
درود بر تو اى زن با فضيلت! و اى زنى كه از هر آلودگى خود را پاك نمودهاى.»[24]
6- راضيه
رَضِىَ، رُضاً، رِضاً، رُضي، رِضي، رُضْوانا، رضوانا و مرضاه عنه و عليه: ضد سخط، پسنديد و خشنود گشت.
رض، رضي، راض، راضى: المحب.
فاطمهی زهراء (سلام الله علیها)داراى صفت رضا بودند، يعنى هر سختى و مصيبت و رنجى را كه خداوند براى ایشان مقدر كرده بود، تحمل مىكردند و به آن راضى بودند. ما سراسر زندگى پر بركت فاطمهى زهرا (سلام الله علیها)را مملو از غم مىبينيم، اما هيچگاه سخنى از اعتراض و
نارضايتى به ميان نمىآورند. در تمام اين وقايع دردناك، فاطمه (سلام الله علیها)به مقدرات خداوند تن در مىدهند و كوچكترين اعتراضى ندارند، البته ايشان به بهانهى تقدير، دست از مبارزه با غاصبان ولايت و فدك نكشيدند و به وظيفه خود عمل نمودند.
فاطمهی زهرا (سلام الله علیها)بر سختيهاى دنيا خرسند بود
عن جابر بن عبداللَّه قال:
« دخل رسولاللَّه (صلی الله علیه وآله و سلم) على فاطمه و هي تطحن بالرحى و عليها كساء من حمله الإبل، فلما نظر إليها قال: يا فاطمه! تعجلي فتجرعي مراره الدنيا لنعيم الآخره غداً. فأنزل اللَّه } و لسوف يعطيك ربك فترضى.{ »
جابر بن عبداللَّه گويد: پيامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) وارد منزل فاطمهى زهرا (سلام الله علیها)شدند در حالى كه عبايى از پشم شتر بر دوش حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بود و با دست آسيا مىكردند. پيامبر نگاهى به فاطمهى زهرا (سلام الله علیها)نمودند و فرمودند: عجله كن و تلخيهاى دنيا را تحمّل كن تا فردا (در بهشت) به نعمتهاى آخرتى نائل گردى، چرا كه خداوند بر من نازل كرده است كه آن قدر پروردگارت به تو مىبخشد كه تو راضى شوى، } و لسوف يعطيك ربّك فترضى.{[25]
7- مرضيه
فاطمه زهرا (سلام الله علیها)نه تنها به مقدرات خداوند راضى بودند، بلكه در مقام رضا به حدى رسيده بودند كه خداوند نيز از او راضى بودند.
فاطمه (سلام الله علیها)، راضيه بود، يعنى در برابر هر سختى ايستادگى مىكردند و اعتراضى نداشتند. « مرضيه» بود، يعنى در اين مقام به درجهاى رسيده بودند كه خداوند نيز اعمال او را تأييد مىكرد و از تمامى اعمال او راضى بود. پس فاطمه زهرا (سلام الله علیها)مصداق كامل آيه ]يا أيّتها النفس المطمئنه إرجعي إلى ربّك راضيه مرضيه[مىباشند.
رضايت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)به شهادت امام حسين علیه السلام
عن عبدالرحمن بن المثنى الهاشمي قال:
« قلت لأبيعبداللَّه علیه السلام : جعلت فداك من أين جاء لولد الحسينعلیه السلام، الفضل على ولد الحسن علیه السلام و هما يجريان في شرع واحد؟ فقال: لا أراكم تأخذون به، إنّ جبرئيل علیه السلام نزل على محمد (صلی الله علیه وآله و سلم) و ما ولد الحسين علیه السلام بعد فقال له:
يولد لك غلام تقتله اُمّتك من بعدك فقال: يا جبرئيل! لا حاجه لي فيه. فخاطبه ثلاثاً ثم دعا عليا علیه السلام فقال له: إنّ جبرئيل يخبرني عن اللَّه عز و جل أنّه يولد لك غلام تقتله اُمّتك من بعدك فقال: لا حاجه لى فيه يا رسولاللَّه! فخاطب عليا علیه السلام ثلاثا ثم قال: إنه يكون فيه و في و ولده الامامه والوارثه والخزانه فأرسل الى فاطمه (سلام الله علیها): ان اللَّه يبشرك بغلام تقتله امتى من بعدي فقالت فاطمه: ليس لي فيه حاجه يا أبه! فخاطبها ثلاثا ثم أرسل إليها لابد أن يكون فيه الإمامه والوارثه والخزانه. فقالت له: رضيت عن اللَّه عز و جل فعلقت و حملت بالحسین علیه السلام فحملت سته أشهر ثم وضعته و لم يعش مولود قط لسته أشهر غير الحسين بن على و عيسى بن مريم (سلام الله علیها)فكفلته امسلمه و كان رسولاللَّه (صلی الله علیه وآله و سلم) يأتيه في كل يوم فيضع لسانه في فم الحسين فيمصه حتى يروى فأنبت اللَّه عز و جل لحمه من لحم رسولاللَّه (صلی الله علیه وآله و سلم) و لم يرضع من فاطمه (سلام الله علیها)و لا من غيرها لبنا قطّ...».[26]
عبدالرحمن بن المثنى گويد: به امام صادق علیه السلام عرض كردم: فدايتان شوم چرا فرزندان امام حسين علیه السلام بر فرزندان امام حسن علیه السلام برترى دارند (فرزندان امام حسين علیه السلام امام قرار گرفتند اما فرزندان امام حسن چنين نشدند) در حالى كه هر دو از يك پدر و مادر هستند.
حضرت صادق علیه السلام جبرئيل بر پيامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) نازل شد و گفت: خداوند فرزندى به شما خواهد داد كه امتت پس از شما او را خواهند كشت.
پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله و سلم) به جبرئيل فرمودند: به چنين فرزندى نياز ندارم و سه مرتبه اين كلام را تكرار فرمودند و سپس اميرالمؤمنين علیه السلام را در جريان اين سخن قرار دادند كه جبرئيل از طرف خداوند به ایشان خبر داده است كه پسرى براى تو به دنيا مىآيد، امتم بعد از من او را مىكشند، حضرت امير علیه السلام عرضه داشتند: اى رسولاللَّه! چنين فرزندى را نمىخواهم.
سه مرتبه اين كلام را به حضرت رسول فرمود و سپس حضرت محمد(صلی الله علیه وآله و سلم) افزود: امامت و وراثت بايد از طريق فرزندان همين پسر شهيد منتقل گردد پس به دنبال فاطمه(سلام الله علیها) فرستاده و به او پيام داد: خداوند بشارت پسرى را مىدهد كه امتم پس از من او را مىكشند فاطمه (سلام الله علیها) عرضه داشت: پدر جان! به چنين فرزندى احتياجى ندارم سه مرتبه اين سخن تكرار شد، پس از آن پيامبر به فاطمه (سلام الله علیها)خبر دادند كه امامت و وراثت بايد از طريق همين فرزند منتقل گردد. فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به پدر گفتند: راضى به رضاى خداوند هستم (اگر او چنين مىخواهد من حرفى ندارم) پس فاطمه زهرا به امام حسين علیه السلام باردار شدند و بعد از شش ماه سیّدالشهداء علیه السلام به دنيا آمدند (هيچ نوزادى شش ماهه، زنده نمانده مگر امام
حسين علیه السلام و حضرت عيسى علیه السلام) سرپرستى امام حسين را به امسلمه سپردند. پيامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) هر روز مىآمدند و زبان مباركشان را در دهان امام حسين علیه السلام قرار مىدادند و او زبان رسولاللَّه (صلی الله علیه وآله و سلم) را مىمكيدند و تمام وجود امام حسين علیه السلام، اينگونه رشد كرد.
8- محدثه
حَدَّثَ عن فلان: روى و أورد الحديث،
الحديث: الخبر
نام محدثه داراى دو تلفظ است كه هر كدام به طور جداگانه مورد بحث قرار مىگيرد.
معناى « محدَّثه» به فتح دال.
«محدَثه» به فتح دال، يعنى زنى كه براى او حديث گفته مىشد.
پس از رحلت پيامبر (صلی الله علیه وآله و سلم)، ايام بر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)به سختى مىگذشت، لذا جبرئيل به امر خداوند بر آن حضرت نازل مىشد و براى آن حضرت از وقايع آينده سخن مىگفت. صحيفه فاطميه، حاصل نزول جبرئيل بر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)در اين مدت است.
فرشتگان با فاطمه زهرا (سلام الله علیها)سخن مىگفتند
بإسناده عن أبيعبداللَّه علیه السلام قال:
« إنما سميت فاطمه «محدَثه» لأن الملائكه كانت تهبط من السماء فتناديها كما تنادي مريم بنت عمران. فتقول «يا فاطمه! ان اللَّه إصطفاك و طهرك و اصطفاك على نساء العالمين يا فاطمه! اقنتي لربّك و اسجدي و اركعي مع الراكعين» فتحدثهم و يحدثونها، فقالت لهم ذات ليله: أليست المفضله على نساء العالمين مريم بنت عمران؟ فقالوا: إنّ مريم كانت سيده نساء عالمها و أنّ اللَّه عز و جل جعلك سيده نساء عالمك و عالمها و سيده نساء الأوّلين والآخرين، »
امام صادق علیه السلام فرمودند: فاطمه (سلام الله علیها)را «محَّدثه» گويند، چون ملائكه از آسمان به پايين مىآمدند و همانگونه كه ملائكه با حضرت مريم (سلام الله علیها)سخن مىگفتند، با حضرت زهرا (سلام الله علیها)نيز سخن مىگفتند. ملائكه به حضرت زهرا (سلام الله علیها)گويند:
(حضرت فاطمه (سلام الله علیها)با ملائكه سخن مىگفت و فرشتگان نيز با آن حضرت سخن مىگفتند.)
شبى حضرت فاطمه (سلام الله علیها)از فرشتگان سؤال نمود: آيا برترين زن عالم، حضرت مريم (سلام الله علیها)دختر عمران نيست؟ فرشتگان عرضه داشتند: حضرت مريم (سلام الله علیها)سرور زنان زمان خود
بود، اما خداوند شما را برترين زن جهان قرار داده است، هم در زمان خودت و هم در زمان حضرت مريم (سلام الله علیها)و سرور همهى زنان از اول عالم تا آخر جهان.[27]
فاطمهى زهرا (سلام الله علیها) پيامبر نبود بلکه محدثه بود.
قال محمد بن أبيبكر:
« لما قرأ» و ما أرسلنا من قبلك من رسول و لا نبيّ و لامحدث« قلت: و هل يحدث الملائكه إلّا الأنبياء. قال: إنّ مريم لم تكن نبيه و كانت محدثه و اُمّ موسى بن عمران كانت محدثه و لم تكن نبيه و ساره إمرأه إبراهيم قد عاينت الملائكه فبشروها بإسحاق و من وراء إسحاق يعقوب و لم تكن نبيه و فاطمه (سلام الله علیها)بنت رسولاللَّه (صلی الله علیه وآله و سلم) كانت «محدثه» و لم تكن نبيه،»
محمد پسر ابوبكر گويد: وقتى آيه «و ما أرسلنا من قبلك من رسول و لا نبيّ و لا محدث» نازل شد من گفتم: آيا فرشتگان با غير از پيامبران نيز سخن مىگويند؟
«امام علیه السلام فرمودند: حضرت مريم (سلام الله علیها)پيامبر نبود ولى «محدثه» بود، يعنى فرشتگان با او سخن مىگفتند. مادر موسى نيز محدثه بود، ولى پيامبر نبود. ساره همسر حضرت ابراهيم (سلام الله علیها)، محدثه بود، امّا پيامبر نبود. فرشتگان با او ملاقات نمودند و بشارت اسحاق و يعقوب را به او دادند. و فاطمه زهرا (سلام الله علیها)ملائكه را مىديد و از آنها حديث مىشنيد، اما پيامبر نبود.»[28]
اخبار غيبى، در مصحف فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
عن حماد بن عثمان قال:
« سمعت أباعبداللَّه علیه السلام يقول: تظهر الزنادقه سنه ثمانيه و عشرين و مائه و ذلك لأنّي نظرت في «مصحف فاطمه» (سلام الله علیها). قال: فقلت: و ما مصحف فاطمه (سلام الله علیها)؟ فقال: إنّ اللَّه تبارك و تعالى لما قبض نبيه (صلی الله علیه وآله و سلم) دخل على فاطمه (سلام الله علیها) من وفاته من الحزن ما لايعلمه إلّا اللَّه عز و جل فأرسل إليها ملكاً يسلّى عنها غمها و يحدثها. فشكت ذلك إلى أميرالمؤمنين علیه السلام . فقال لها: إذ أحست بذلك و سمعت الصوت قولي لي. فأعلمتْه. فجعل يكتب كل ما سمع حتى اُثبت من ذلك مصحفاً. قال: ثم قال: أمّا أنّه ليس من الحلال والحرام ولكن فيه علم ما يكون، »
حماد بن عثمان مىگويد: از امام صادق علیه السلام شنيدم كه فرمودند: در سال 128 ه.ق، زنادقه ظهور خواهند كرد، زيرا من مصحف فاطمه (سلام الله علیها)را نگاه كردم و اين مطلب را آنجا ديدم. گفتم: مصحف فاطمه (سلام الله علیها)چيست؟ فرمودند: وقتى كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله و سلم) رحلت كردند، غم و غصهى بىحدى كه فقط خدا (مقدار آن را) مىداند، بر فاطمه زهرا(سلام الله علیها)وارد شد. خداوند
ملكى فرستاد تا حضرت زهرا (سلام الله علیها)را تسلى خاطر دهد و با ایشان سخن بگويد. حضرت فاطمه (سلام الله علیها)از اين جريان به اميرالمؤمنين علیه السلام گلايه كردند. على علیه السلام فرمودند: هرگاه ملك را ديدى و صداى او را شنيدى مرا خبر كن. زهرا (سلام الله علیها)، على علیه السلام را از آمدن ملك آگاه ساختند اميرالمؤمنين علیه السلام آنچه را كه مىشنيد، مىنوشت، تا اينكه كتابى از آن مطالب نوشته شد. سپس امام صادق علیه السلام فرمودند: اما در «مصحف فاطمه (سلام الله علیها)« حلال و حرام خدا نيست، بلكه وقايعى كه اتفاق خواهد افتاد (تا روز قيامت) همه درون آن است.»[29]
در مصحف فاطمهى زهرا (سلام الله علیها)چيست؟
إنّ الصادق علیه السلام يقول:
«علمنا غابر و مزبور و نكت فى القلوب و نقر في الأسماع و أن عندنا الجفر الأحمر والجفر الأبيض و «مصحف فاطمه» (سلام الله علیها)و عندنا الجامعه فيها جميع ما تحتاج الناس إليه. فسئل عن تفسير هذا الكلام. فقال: أما الغابر، فالعلم بمإ؛ّ يكون و أما المزبور فالعلم بما كان و امّا النكت في القلوب فهو الإلهام و أمّا النقر في الأسماع فحديث الملائكه نسمع كلامهم و لا نرى أشخاصهم و أمّا الجفر الأحمر فوعاء فيه سلاح رسولاللَّه (صلی الله علیه وآله و سلم) و لن يخرج حتى يقوم قائمنا أهل البيت و أمّا الجفر الأبيض فوعاء فيه توراه موسى و إنجيل عيسى و زبور داود و كتب اللَّه الاولى و أمّا مصحف فاطمه (سلام الله علیها)ففيه ما يكون من حادث و أسماء من يملك إلى أن تقوم الساعه و امّا الجامعه، فهو كتاب طوله سبعون ذراعاً، املاء رسولاللَّه (صلی الله علیه وآله و سلم)من فلق فيه و خطّ علي بن أبيطالب علیه السلام بيده فيه واللَّه جميع ما تحتاج إليه الناس إلى يوم القيامه حتى أنّ فيه أرش الخدش والجلده و نصف الجلده» [30]
امام صادق علیه السلام مىفرمودند: ما غابر و مزبور را مىدانيم، ما مسائل قلبى و نيَّات را مىدانيم. ما « نقرى» كه در گوشها مىرود را مىدانيم.
« جفر قرمز» و « جفر سفيد» را مىشناسيم. در نزد ما «مصحف فاطمه (سلام الله علیها)» است. در پيش ما «جامعهاى» است كه همه چيزهايى كه انسان به آن نياز دارد در آن هست.
سؤال شد: اين كلام يعنى چه؟
امام علیه السلام فرمودند: «غابر»، يعنى دانستن آنچه واقع مىشود. « مزبور»، يعنى دانستن آنچه قبلاً رخ داده است. اما «مسائل قلبى و نیات»، اوهام ذهنى ديگران است كه ما مىدانيم. «نقرِ» در گوشها، سخن ملائكه مىباشد كه ما آنها را مىشنويم، ولى خودشان را نمىبينيم.
«جفر قرمز» ظرفى است كه اسلحه پيامبر (صلی الله علیه وآله و سلم)در آن است و آن سلاح تا زمان امام مهدى، قائم اهلبيت : خارج نخواهد شد. اما «جفر سفيد» آن ظرفى است كه تورات موسى علیه السلام و انجيل عيسىعلیه السلام و زبور داوود علیه السلام و كتاب اولى خداوند در آن است. اما «مصحف فاطمه (سلام الله علیها)»، پس آنچه از حوادث رخ خواهد داد و اسامى پادشاهان تا روز قيامت در آن آمده است. اما «جامعه» كتابى است كه طول آن هفتاد ذرع است (شايد كنايه از كثرت معارف آن كتاب باشد) پيامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) مطالب آن را فرموده است و حضرت على علیه السلام آن را نوشته اند و به خدا قسم! در آن تمام آنچه انسان تا روز قيامت نياز دارد، نوشته شده است، حتى در كتاب جامعه، مقدار خسارت بسيار كم نيز وجود دارد، يك شلاق و نصف شلاق نيز در آن بيان شده است.»
معناى «محدِّثه» بكسر دال
«محدِّثه» به كسر دال، يعنى زنى كه براى ديگران نقل حديث مىكند. ما از حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها)روايات زيادى را در دست داريم.
فاطمهی زهرا (سلام الله علیها)به سؤالات زنان مدينه پاسخ مىفرمودند و به آنان حديث مى آموختند. فاطمهی زهرا (سلام الله علیها)احاديث زيادى را از پيامبر (صلی الله علیه وآله و سلم)و يا حضرت على علیه السلام براى ما نقل فرمودهاند، لذا ایشان را «محدِّثه» گويند.
9- زهراء
زهر، زهورا السراج أو القمر أو الوجه: تلألأ، أضاء،
زهراء، مونث أزهر است، يعنى، النير، الصافى اللون، المشرق الوجه والقمر.
«زهرا كه در تداول بيشتر به جاى نام ایشان به كار مىرود، در لغت، درخشنده، روشن و مرادفهايى از اينگونه، معنى مىدهد. و اين لقب از هر جهت برازنده اين بانو است. او چهره درخشان زن مسلمان، فروغ تابان معرفت و نمونه روشن پرهيزكارى و خداپرستى است. اين درخشندگى به ساعتى مخصوص و روزى معين اختصاص ندارد. از آن روز كه وظيفه خود را تعهد كردند، تا امروز و براى هميشه چون گوهرى بر تارك تربيت اسلامى مىدرخشند.»[31]
زهراء در لغت، يعنى درخشنده. در روايات آمده است هنگامى كه فاطمه(سلام الله علیها) به نماز و عبادت مىايستادند، اهل آسمان از نور او بهره مىگرفتند، چنانكه زمينيها از نور خورشيد بهرهمند مىشوند.
فاطمه زهرا (سلام الله علیها)از نور عظمت خداوند به وجود آمده است
عن جابر عن أبيعبداللَّه علیه السلام قال:
« قلت: لم سميت فاطمه الزهراء (سلام الله علیها) «زهراء»؟ فقال: لأنّ اللَّه عز و جل خلقها من نور عظمته فلمّا أشرقت أضاءت السماوات والأرض بنورها و غشيت أبصار الملائكه للَّه ساجدين و قالوا إلهنا و سيدنا! ما هذا النور؟، فأوحى اللَّه إليهم هذا نور من نوري و أسكنته في سمائي، خلقته من عظمتي، اُخرجه من صلب نبىّ من أنبيائي، افضله على جميع الأنبياء و اخرج من ذلك النور أئمه يقومون بأمري، يهدون الى حقى و اجعلهم خلفائي في أرضي بعد إنقضاء وحيي،»
جابر از امام حسين علیه السلام سؤال كرد: چرا فاطمه (سلام الله علیها)را «زهراء» ناميدهاند؟ ايشان فرمودند: خداوند فاطمه(سلام الله علیها) را از نور عظمت خود آفريد. وقتى فاطمه (سلام الله علیها)درخشيدند، زمين و آسمان را نورانى كردند.
چشمهاى ملائكه غرق نور شد و خداوند را سجده كردند و از روى تعجب گفتند: خداوندا! اين چه نورى است؟ وحى شد كه اين يكى از نورهاى من است، در آسمان جايش دادم و او را از طريق پيامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) متولد گردانيدم و او را بر همه پيامبران : برترى دادم و از آن نور، ائمه ی هدى : به وجود آمدند، تا دستورات مرا اجرا نمايند و مردم را هدايت كنند، آنها بعد از قطع شدن وحى، جانشينان من در زمين هستند.»[32]
محراب فاطمه زهرا (سلام الله علیها)هنگام عبادت غرق نور است
عن إبنعماره عن ابيه قال:
« سئلت أباعبداللَّه علیه السلام عن فاطمه (سلام الله علیها) لم سميت «زهراء»؟ فقال: لأنها كانت إذا قامت في محرابها زهر نورها لأهل السماء كما يزهر نور الكواكب لأهل الأرض، »
پدر ابن عمار از امام صادق علیه السلام سؤال کرد: چرا فاطمه (سلام الله علیها)را «زهراء» ناميدهاند؟ فرمودند: زيرا هرگاه در محراب عبادت مىايستادند، نورشان براى اهل آسمان مىدرخشيد، همچنان كه ستارگان براى ما زمينيها درخشش دارند.»[33]
فاطمه زهرا (سلام الله علیها)درخشنده چون ماه
عن الرضا علیه السلام قال في حديث طويل:
« كانت فاطمه (سلام الله علیها) إذا طلع هلال شهر رمضان يغلب نورها الهلال و يخفى فإذا غابت عنه ظهر، »
امام رضا علیه السلام فرمودند: هلال ماه رمضان كه ظاهر مىشد نور فاطمه (سلام الله علیها)بر آن غلبه مىكرد و كسى نمىتوانست نور هلال ماه را ببيند، تا اينكه حضرت فاطمه (سلام الله علیها)از آنجا مىرفتند، آنگاه هلال ماه ديده مىشد.»[34]
زهرا، يعنى درخشنده
عن عائشه: «كنا نخيط و نغزل و ننظم الإبره بالليل فى ضوء وجه فاطمه (سلام الله علیها)... و لذلك سميت «الزهراء.»
عائشه مىگويد: شب هنگام، ما در نور صورت فاطمهى زهرا (سلام الله علیها)خياطى، پشمريسى و بافندگى مىكرديم و چون صورتى بسيار درخشنده داشت «زهراء» ناميده شد.»[35]
فاطمه زهرا (سلام الله علیها)براى اميرالمؤمنين علیه السلام مىدرخشد
ابوهاشم العسكري سالت صاحب العسكر علیه السلام:
« لم سميت فاطمه، «الزهراء» (سلام الله علیها)؟ فقال: كان وجهها يزهر لأميرالمؤمنين علیه السلام من أول النهار كالشمس الضاحيه و عند الزوال كالقمر المنير و عند غروب الشمس كالكوكب الدري،»
ابوهاشم گويد: از امام حسن عسكرى علیه السلام سؤال كردم: چرا فاطمه (سلام الله علیها)، «زهراء» ناميده شد؟ فرمودند: صورت فاطمه (سلام الله علیها)براى اميرالمؤمنين علیه السلام در اول روز مانند خورشيد
می درخشید و هنگام عصر مانند ماه تابان بود. و هنگام غروب خورشید مانند ستاره ای پر نور بود، چون چنين بودند او را زهراء (سلام الله علیها) گويند.»[36]
تعجب اهل مدينه از محراب غرق نور فاطمهى زهرا (سلام الله علیها)
عن ابان بن تغلب قال:
« قلت لأبيعبداللَّه علیه السلام : يابن رسولاللَّه! لِمَ سمّيت «الزهراء» (سلام الله علیها)، زهراء؟ فقال لانّها تزهر لاميرالمومنين علیه السلام فى النهار ثلاث مرات بالنور كان يزهر نور وجهها صلاه الغداه والناس فى فراشهم فيدخل بياض ذلك النور إلى حجراتهم بالمدينه
فتبيض حيطانهم فيعجبون من ذلك فيأتون النبي (صلی الله علیه وآله و سلم) فيسألونه عمّا رأوا فيرسلهم إلى منزل فاطمه (سلام الله علیها)فيأتون منزلها فيرونها قاعده فى محرابها تصلى والنور يسطع من محرابها من وجهها، فيعلمون ان الذی رأوه كان من نور فاطمه، فاذا انتصف النهار و ترتبت الصلاه، زهر نور وجهها (سلام الله علیها)بالصفره فتدخل الصفره، فى حجرات الناس، فتصفر ثيابهم و إلوانهم، فيأتون النبي (صلی الله علیه وآله و سلم) فيسألونه عمّا رأوا، فيرسلهم إلى منزل فاطمه (سلام الله علیها) فيرونها قائمه في محرابها و قد زهر نور وجهها
8 و على أبيها و بعلها و بنيها بالصفره فيعلمون أنّ الذي رأوا، كان من نور وجهها، فإذا كان آخر النهار و غربت الشمس احمرّ وجه فاطمه، فاشرق وجهها بالحمره فرحاً و شكراً للَّه عز و جل، فكان تدخل حمره وجهها حجرات القوم و تحمر حيطانهم فيعجبون من ذلك و يأتون النبى (صلی الله علیه وآله و سلم) و يسألونه عن ذلك، فيرسلهم الى منزل فاطمه (سلام الله علیها)، فيرونها جالسه تسبح اللَّه و تمجده و نور وجهها يزهر بالحمره فيعلمون ان الذي رأوا كان من نور وجه فاطمه (سلام الله علیها)فلم يزل ذلك النور فى وجهها حتى ولد الحسين علیه السلام فهو يتقلب فى وجوهنا إلى يوم القيامه فى الأئمه منا أهل البيت إمام بعد إمام،»[37]
ابان بن تغلب مىگويد: از امام صادق علیه السلام سؤال كردم: اى فرزند پيامبر(صلی الله علیه وآله و سلم)!چرا فاطمه (سلام الله علیها)را، «زهراء» گويند؟ فرمودند: فاطمه (سلام الله علیها)براى اميرالمؤمنين علیه السلامدر طول روز سه بار مىدرخشيد. نور او در هنگام نماز صبح، زمانى كه مردم در خواب بودند، حياط خانه آنها را نورافشانى می كرد. همه متعجّب شدند، خدمت پيامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) رسيدند و سؤال كردند اين نور چه بود كه ما ديديم؟ پيامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) آنها را به منزل فاطمه زهرا (سلام الله علیها)فرستادند. وقتى كه به منزل فاطمهى زهرا (سلام الله علیها)آمدند، ديدند آن حضرت روى سجاده خود نشسته اند و در حال نماز هستند و نور از صورت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)از ميان محراب مىدرخشد. همه دريافتند آنچه ديدهاند نور فاطمه (سلام الله علیها)بوده است. هنگام ظهر، وقتى براى نماز آماده شدند، نورى زرد رنگ از ايشان ساطع گشت كه تمام خانههاى مدينه را فراگرفت. رنگ صورت و لباس همهى مردم زرد شد. پيش پيامبر (صلی الله علیه وآله و سلم)آمدند و از آنچه ديده بودند سؤال كردند. باز پيامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) آنها را به منزل فاطمه (سلام الله علیها)فرستادند. اين بار نیز حضرت فاطمه (سلام الله علیها)را در محراب ديدند در حالى كه از صورت ايشان براى پيامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) و على علیه السلام نورى زرد رنگ مىدرخشيد. فهميدند آنچه ديدهاند از نور فاطمه (سلام الله علیها)بوده است. و هنگامى كه خورشيد غروب نمود، صورت زهراء (سلام الله علیها)قرمز گشت و نورى قرمز از ايشان مىدرخشيد اين نور داخل منازل مردم مدينه گشت، خانههاى مردم قرمز شد و در تعجب فرو رفتند. مردم دوباره پیش پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) رفتند و از اين مطلب سؤال كردند، پيامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) آنها را به منزل فاطمهى زهراء (سلام الله علیها)فرستاد، آنها به منزل فاطمه (سلام الله علیها) آمدند و ايشان را روى سجاده ديدند، در حالى كه خداوند را تسبيح مىگفت و
از سيماى ملكوتى ايشان نورى قرمز مىدرخشيد، دريافتند آنچه ديده بودند از نور سيماى فاطمه (سلام الله علیها) بوده است. اين نور در سيماى فاطمه (سلام الله علیها)بود، تا زمانى كه امام حسين علیه السلام متولد گشتند، از آن به بعد اين نور در سيماى هر يك از اهلبيت : بود و تا قيامت از چهره همه امامان درخشش خواهد داشت.»
________________________________________
[1]- جرعه ای از کوثر ، علی رضا سبحانی نسب
[2]- بحارالانوار، ج 43، ص 10، ح 1 از امالى صدوق و عللالشرايع.
[3]- سيد جعفر شهيدى، زندگانى فاطمهى زهرا (سلام الله علیها)، ص 34
[4]- بحارالانوار، ج 43، ص 13، ح 9 از عللالشرايع.
[5]- فاطمه الزهراء من المهد إلى اللحد، ص 71 از مقتل الحسين خوارزمى، ص 65 و مناقب ترمذى.
[6]- فاطمه الزهراء من المهد إلى اللحد، ص 70.
[7]- بحارالانوار، ج 8 ، ص 50، ح 58 از عللالشرايع.
[8]- بحارالانوار، ج 43، ص 65
[9]- بحارالانوار، ج 43، ص 15.
[10]- بحارالانوار، ج 26، ص 326، ح 10. از تفسير فرات منسوب به امام عسكرى علیه السلام.
[11]- فاطمه الزهراء من المهد إلى اللحد، ص 82
[12]- فضائل الزهرا ص 36 از حلیه الاولیاء ج 2 ص 41 و بحارالانوار ج43 ص 84
[13]- وسائلالشيعه، ج 2، ص 530، ر 2825.
[14]- بحارالانوار، ج 43، ص 105، ح 19 از امالى الشيخ.
[15]- مرآه العقول، ج 5، ص 315.
[16]- قاموس قرآن، ج 1، ص 189.
[17]- والبركه ثبوت الخير الإلهى فى شىء، قال تعالى: (لفتحنا عيلهم بركات من السماء والأرض) و سمي بذلك لثبوت الخير فيه ثبوت الماء فى البركه، والمبارك ما فيه ذلك الخير... و لما كان الخير الإلهى يصدر من حيث لايحس و على وجه لايحصى و لايحصر قيل لكل شىء ما يشاهد منه زياده غير محسوسه هو مبارك و فيه بركه. مفردات راغب، مادهى بركه.
[18]- بحارالانوار، ج 43، ص 22 ح 14 از امالى صدوق.
[19]- بحارالانوار، ج 43، ص 19 حارالانوار، ج 43، ص 19، ته است.و 20
[20]- فاطمه الزهراء من المهد إلى اللحد، ص 100 از تاریخ بغداد ج 10.
[21]- بحارالانوار، ج 43، ص 153، ح 12 از امالى الشيخ طوسی
[22]- فاطمه الزهراء بهجه قلب المصطفى، ص 158، از اخبار الدول، ص 87، على ما فى احقاقالحق، ج 10، ص 24.
[23]- بحارالانوار، ج 35، ص 45.
[24]- بحارالانوار، ج 100 ص 199، ح 20 از الاقبال، ص 100.
[25]- فاطمه زهراء 3 بهجه قلب المصطفى، ج 1، ص 189 از الدر المنثور، ج 8، ص 543
[26]- بحارالانوار، ج 25، ص 254، ح 15 از عللالشرايع.
[27]- بحارالانوار، ج 14، ص 206، ح 23 از عللالشرايع.
[28]- بحارالانوار، ج 43، ص 79، ح 66 از عللالشرايع.
[29]- بحارالانوار،ج 26، ص 44، ح 77 از بصائرالدرجات ص 43.
[30]- بحارالانوار، ج 43، ص 79، ح 66 از عللالشرايع.
[31]- سيد جعفر شهيدى، زندگانى فاطمهى زهرا (سلام الله علیها) ، ص 32.
[32]- بحارالانوار، ج 43، ص 12، ح 5 از عللالشرايع.
[33]- بحارالانوار ج 43 ص 12 ح 6، از علل الشرایع و معانی الاخبار
[34] بحارالانوار، ج 43، ص 56، ح 49 از فضائل شهر رمضان صدوق.
[35] فاطمه الزهراء 3بهجه قلب المصطفى، ج 1، ص 180 از احقاقالحق، ج 19، ص 16.
[36] بحارالانوار، ج 43، ص 15، ح 14 از مناقب ابن شهرآشوب.
[37]- بحارالانوار، ج 43، ص 11، ح2 از عللالشرايع.
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا