161 «وَما كانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ وَمَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ ثُمَّ تُوَفّى كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَهُمْ لا يُظْلَمُونَ»
ترجمه:
161. و چنين نيست كه پيغمبر صلىاللهعليهوآله غل و خيانت كند در اموال ديگران و هر كس غل كند مىآيد فرداى قيامت با آنچه غل نموده، پس از آن هر نفْسى را سزاى خود را در آنچه عمل كرده خواهند داد، محسن را چيزى از آن كم ندهند و مسىء را چيزى زايد بر استحقاقش عذاب نمىكنند و به آنها ظلم نخواهد شد.
[ در معناى « غل » ]
«غلّ» اخذ مال است به طور خفيةً [= پنهانى] و اين يك نوع خيانت است و در بر دارد معاصى بزرگ را، عنوان غصب و سرقت و غش و تقلب و خيانت بر آن صادق آيد و از حضرت باقر عليهالسلام در سفينه روايت كرده فرمود: «ومن غلّ شيئاً رآه يوم القيامة في النار، ثم يُكلّف أن يدخل إليه فتخرجه من النار»[1].
و حديث مفصلى از حضرت صادق عليهالسلام روايت فرموده كه حضرت بر سفيان ثورى[2] كه يكى از اكابر عامه است، خطبه حضرت رسالت را كه در مسجد خيف انشا فرمودند كه يك جمله آن اين است:
«ثلاث لا يغلّ عليهن قلب امرئٍ مسلم: إخلاص العمل للّه، والنصيحة لأئمة المسلمين، واللزوم لجماعتهم...» الحديث[3] .
و غل را تفسير كرده «الغُلول: أخذ الشيء من المغنم خفيةً»[4]، لكن ظاهر اين است كه غل به معنى عام است، چنانچه از خطبه مسجد خيف استفاده مىشود . بلى ، اغلب موارد استعمالش چنانچه بعيد نيست كه مورد آيه هم باشد در اخذ مال است خفيةً، لكن مورد مخصص نيست، و كيف كان «ما كانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ»؛ زيرا به ضرورت دين و برهان عقل ثابت كه انبيا عليهمالسلام معصوم هستند، بالاخص نبيّنا صلىاللهعليهوآله كه حتى ترك اولى هم از او صادر نمىشود، چه رسد يك همچه معصيت بزرگى كه در بردارد معاصى كبار بسيارى.
[در مورد قطيفه حمراء]
و البته اين آيه نازل شده در موردى كه بعض جهال ناقص الايمان در توهّم بودند در غزوه بدر نسبت به قطيفه حمراء، چنانچه از حضرت صادق عليهالسلام مروى است فرمود: «إنّ رضا الناس لا يُملك، وألسنتهم لا تُضبط، ألم ينسبوا يوم بدرٍ إلى أنـّه صلىاللهعليهوآله آخذ لنفسه من المغنم قطيفةً حمراء، حتى أظهره اللّه على القطيفة، وبرّأ نبيّه من الخيانة، وأنزل في كتابه «وَ ما كانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ...»؟! الآية»[5]. «وَ مَنْ يَغْلُلْ» «من» موصوله عام است ، شامل تمام افراد مىشود، و كلمه « يَغْلُلْ » مطلق است ، تمام اقسام غل و خيانت را مىگيرد.
«يَأْتِ بِما غَلَّ»؛ يعنى آن چيزى را كه غلّ نموده با آن مىآيد، و در سفينه است: «قالوا: يحمله على عنقه»[6] و گذشت در خبر حضرت باقر عليهالسلام كه فرمود: «رآه يوم القيامة في النار...» الخبر.
«يَوْمَ القِيَامَةِ» ، چنانچه در كليه اعمال مىفرمايد: «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ...» الآية[7]، گذشت تفسير آن. «ثُمَّ تُوَفّى كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ»؛ به طور وافى و كافى جزا داده مىشود؛ يعنى عامل خير را چيزى از مثوباتش كم نمىگذارند و عامل شرّ را چيزى بر مقدار استحقاقش نمىافزايند و شاهد بر اين معنى كلمه «وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ» است؛ زيرا اگر عامل خير را چيزى از حق او را ندهند به او ظلم شده و عامل شرّ را اگر ما فوق استحقاقش عذاب كنند به او ظلم شده . بلى، مقام تفضل و عفو آن است كه عامل خير را ما فوق استحقاقش به او عنايت شود و عامل شرّ را از مقدار استحقاقش عفو نمايند.
------------------------------------------------------
[1] . هر كس درباره چيزى خيانت بكند، در روز قيامت آن را در آتش جهنم مىبيند، آن گاه او را مجبور مىكنند كه وارد آتش شده آن را بيرون بياورد. سفينة البحار : ج3 ، ص809 ؛ تفسير قمى: ج1، ص134 و تفسير البرهان: ج2، ص128، ح3.
[2] . سفيان بن سعيد بن مسروق، مشهور به سفيان ثورى: از بزرگان علما و فقيهان مشهور قرن دوم هجرى است. در سال 97 هجرى به دنيا آمد. پدر بزرگ او از سپاهيان امام على عليهالسلامدر جنگ جمل بود. خود وى نيز در شمار اصحاب امام صادق عليهالسلام و راويان حديث ايشان مىباشد. سفيان از جمله افرادى بوده كه بر اساس نظر و رأى خود اجتهاد مىكرده است. هر چند وى از اهل سنت است ، امّا گفته شده كه امام على عليهالسلام را بر عثمان ترجيح مىداده است. كتابهايى با عنوان الجامع الكبير والجامع الصغير در موضوع حديث تأليف كرده است. وى در سال 161 هجرى از دنيا رفت. موسوعة طبقات الفقهاء: ج2، ص241.
[3] . سه چيز هست كه دل فرد مسلمان درباره آن خيانت نمىكند: اخلاص در كارها براى خدا، خير خواهى و نصيحت كردن به رهبران مسلمانها و همراهى با جماعت آنها. كافى: ج1، ص403، ح1؛ الخصال: ص177، ح182 و بحار الأنوار: ج27، ص68، ضمن ح3.
[4] . غلول ؛ يعنى گرفتن چيزى از كسى به صورت پنهانى .
[5] . رضايت و خشنودى مردم هيچگاه حاصل نمىشود و دهان آنان هيچ وقت بسته نمىشود . مگر در جنگ بدر به پيامبر تهمت نزدند كه ايشان جامهاى ابريشمى و قيمتى از غنايم را براى خودش برداشته است؟ تا آنكه خداوند پيامبرش را در مورد تهمت برداشتن آن جامه براى خويش يارى كرد و او را از خيانت تبرئه كرد و اين گونه در قرآن فرمود كه هيچ پيامبرى را نَسِزَد كه خيانت كند. سفينة البحار: ج3، ص809؛ امالى صدوق: ص164، ضمن ح163 و بحار الأنوار : ج67، ص3، ضمن ح4.
[6] . آن را بر گردنش گذاشته است. سفينة البحار: ج3، ص809.
[7] . روزى كه مىيابد هر نفسى آنچه خير كرده، حاضر و موجود و همچنين هر عمل شرّى. سوره آل عمران: آيه 30.
آیه ١٦١ « وَما كانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ وَمَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ ... »
- بازدید: 2689