پيشگوئى حضرت در مورد شهادت رشيد هجرى

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

رشيد هجرى (1) از ياران باوفا و صميمى حضرت على عليه السلام بود به گونه اى كه حضرت او را لايق تعليم علوم غيب دانسته ، از بلاها و مرگها آگاه بود و او را رشيد البلايا مى ناميدند، به بعضى خبر مى داد كه چگونه مى ميرد و يا چگونه كشته مى شود، و همانطور كه خبر داده بود واقع مى شد.


روزى اميرالمؤمنين عليه السلام با اصحاب خود به باغى رفت ، زير درخت خرمائى نشست و فرمود تا خرمائى چيدند و آوردند. رشيد گفت : يا اميرالمؤمنين چه خرماى خوبى است ؟
حضرت فرمود: اى رشيد، بدان كه تو را بر شاخه همين درخت به دار مى زنند!
رشيد گويد: از اين به بعد صبح و شام كنار اين درخت مى آمدم و آن را آبيارى مى كردم تا اينكه اميرالمؤمنين از دنيا رفت .
روزى آمدم ديدم كه شاخه هاى آن درخت را بريده اند، با خود گفتم : اجلم نزديك است يك روز كه آمدم رئيس ماءمورين محله به من گفت : بيا نزد امير، وقتى وارد قصر شدم ديدم كه آن چوب به كنارى افتاده است ، روز ديگرى ديدم نصف آن را براى چرخ آب چاه استفاده كرده اند. با خود گفتم :
دوست من به من دروغ نگفت : تا اينكه ماءمور حاكم به سراغم آمد و مرا احضار كرد وقتى وارد قصر شدم آن چوب را ديدم با پا به آن زدم و گفتم : من براى تو بزرگ شدم و تو براى من رشد كردى وقتى او را بر عبيدالله بن زياد وارد كردند گفت :
از دروغ رفيق خودت بگو! گفتم : بخدا كه كه نه من دروغگو هستم و نه او، به من خبر داده است كه تو دست و پا و زبانم را قطع خواهى كرد!
عبيدالله گفت : بخدا كه سخن او را دروغ مى گردانم ، سپس فرمان داد تا دستها و پاهايش را قطع كنند (اما زبانش را قطع نكنند تا به گمان خودش ‍ سخن حضرت على عليه السلام را باطل نمايد) وقتى رشيد را به نزد خاندانش بردند در همان حال از سخنان شگفت و عظيم به مردم خبر مى داد، صدا زد: اى مردم از من سؤ ال كنيد، اين گروه نزد من دينى دارند كه هنوز پرداخت نشده است در اين حال به ابن زياد خبر دادند كه : ميدانى چه كردى ؟ دست و پاى رشيد را بريدى و زبانش را آزاد گذاردى و او هم اكنون سخنان عظيم با مردم در ميان مى گذارد، عبيدالله دستور داد تا زبان او را نيز به همراه دست و پايش قطع كنند. (2)
شخصى به نام زياد بن نصر گويد: من نزد زياد بودم كه رشيد هجرى را آوردند زياد به او گفت : همراهت (يعنى على عليه السلام ) در مورد كار ما با تو چه گفته است ؟
(معلوم مى شود كه خبرهاى غيبى حضرت چنان مشهور بوده است كه دشمنان ايشان نيز از آن مطلع گشته بودند)
رشيد گفت : حضرت به من خبر داده است كه شما دست و پاى مرا بريده و سپس مرا به دار آويزان مى كنيد، زياد گفت : به خدا سوگند كه سخن على عليه السلام را دروغ مى گردانم ، رهايش كنيد.
همينكه رشيد خواست برخيزد و بيرون رود، زياد گفت : بخدا كه شكنجه اى سخت تر از همان كه صاحب او خبر داده سراغ ندارم ، او را ببريد و دست و پاى او را بريده و سپس دارش زنيد.
رشيد گفت : هرگز، شما نزد من چيزى داريد كه اميرالمؤمنين عليه السلام به من خبر داده است !
زياد كه متوجه شده بود گفت : زبانش را قطع كنيد، رشيد گفت : بخدا كه الان تصديق خبر اميرالمؤمنين عليه السلام محقق شد.
شيخ مفيد (ره ) بعد از نقل اين خبر گويد: اين روايت را نيز موافق و مخالف از افراد مورد اعتماد خود از كسانى كه نام برديم ذكر كرده اند و اين خبر در نزد علماء شيعه و اهل سنت مشهور است . (3)
دختر رشيد از شهادت پدر مى گويد:
شخصى بنام ابوحسان عجلى گويد: از دختر راشد (رشيد)، هجرى راجع به جريان پدرش پرسيدم گفت : از پدرم شنيدم كه اميرالمؤمنين عليه السلام به او فرمود: اى راشد چگونه است صبر تو آنگاه كه حرامزاده بنى اميه تو را بخواند و دستها و پاها و زبان تو را قطع كند؟
عرض كردم : يا اميرالمؤمنين آيا سرانجام آن بهشت است ؟ فرمود: آرى اى راشد، تو در دنيا و آخرت با من هستى .
دختر رشيد گويد: بخدا قسم كه پس از مدتى عبيدالله بن زياد ناپاك ، رشيد را خواست و به او دستور داد تا از اميرالمؤمنين بيزارى جويد و به او گفت : صاحب تو در مورد مرگ تو چه خبرى داده است ؟
رشيد گفت : دوست من صلوات الله عليه به من خبر داده كه تو مرا به بيزارى از او دعوت مى كنى و من قبول نمى كنم و تو دستها و پاها و زبان مرا قطع مى كنى .
ابن زياد گفت : بخدا قسم كه حتما سخن او را دروغ مى گردانم ، سپس ‍ فرمان داد تا دستها و پاهاى او را قطع كنند ولى زبانش را آزاد گذارند.
دختر رشيد گويد: پدرم را با دست و پاى بريده آوردند، به او گفتم : اى پدرم فدايت شوم آيا از اين مصيبت احساس درد مى كنى ؟ گفت : نه بخدا قسم مگر به مقدار فشارى كه هنگام ازدحام به انسان مى رسد وقتى همسايگان نزد او آمدند به آنها گفت : صفحه و دواتى بياوريد تا آنچه مولاى من اميرالمؤمنين عليه السلام به من خبر داده براى شما بگويم و سپس شروع كرد به گفتن اخبار مهم از كلام حضرت امير عليه السلام .
وقتى جريان را به ابن زياد بازگو كردند كسى را فرستاد تا زبان او را نيز قطع كرد و او در همان شب به رحمت ايزدى پيوست .
اميرالمؤمنين او را راشد نام نهاده بود و به او علم اجلها و بلاها را تعليم كرده بود، گاهى با شخصى برخورد مى كرد و مى گفت : اى فلانى تو با فلان مرگ خواهى مرد و همانگونه مى شد كه خبر مى داد. (4)
داستانى عجيب از رشيد و ابى اراكة
در زمانى كه رشيد هجرى فرارى بود و ماءموران زياد در پى او بودند، روزى نزد مردى بنام ابواراكه وارد شد، ابواراكه با عده اى از يارانش ‍ نزديك در (شايد در راهرو) نشسته بود كه رشيد وارد شد، از ديدن رشيد بسيار هراسناك شد به دنبال او آمد و به او گفت :
واى بر تو مرا كشتى و فرزندان مرا يتيم كردى و نابودى نمودى ! رشيد گفت : چرا؟ گفت :
تو تحت تعقيب هستى و اكنون به خانه من آمدى و دوستان من تو را ديده اند (و گزارش خواهند نمود).
رشيد گفت : هيچكدام از آنها مرا نديده اند! ابواراكه گفت : تو مرا نيز به مسخره گرفته اى ، آنگاه رشيد را در بند كشيد و محكم بست تا نگريزد! و در اتاقى محبوس كرد و در را بست .
سپس به نزد يارانش بازگشت و براى اينكه بفهمد آيا كسى رشيد را ديده است يا نه به آنها گفت : به نظرم رسيد پيرمردى هم اكنون وارد منزل من شده است ، آنها گفتند:
ما هيچكس را نديديم ، او چند بار سخن خود را تكرار كرد، اما همگى انكار كردند.
ابواراكه مى ترسيد تا مبادا ديگران رشيد را ديده باشند و به زياد گزارش ‍ كرده باشند به اين منظور راهى مجلس زياد شد تا ببيند جريان چيست و اگر آنها بو برده اند خودش اعتراف كند و رشيد را تحويل دهد.
به مجلس زياد آمد و نزد او نشست ، در اين ميان ناگاه رشيد را ديد كه بر استر او سوار شده به مجلس زياد مى آيد، رنگ صورتش پريد و خشكش ‍ زد و يقين كرد كه نابود شده است .
رشيد از استر پياده شد و نزد زياد آمد و سلام كرد، زياد از جا برخاست و او را در آغوش كشيد و بوسيد. سپس شروع كرد از او راجع به سفر او و بستگان او پرسيدن ، بعد از لحظاتى رشيد رفت .
ابواراكه به زياد گفت : خداوند برايت خير خواهد اى امير، اين پيرمرد كه بود؟
زياد گفت : او يكى از برادران ما از اهل شام بود كه به زيارت ما آمده بود.
ابواراكه به منزل خود آمد، مشاهده كرد رشيد در اتاق به همان حال (در بند) بود، به رشيد گفت : حالا كه نزد تو اين دانش است كه مى بينم هر كار كه خواهى بكن و هرگاه كه خواستى نزد ما آى . (5)
-----------------------------------------
1- هجر شهرى است در نواحى بحرين (نفس المهموم ).
2- نفس المهموم ، ص 83.
3- الارشاد، ص 316.
4- بحارالانوار، ج 42، ص 136 و الاختصاص ،ص 72.
5- نفس المهموم ، ص 81، و الاختصاص للشيخ المفيد، ص 73.
----------------------------------
سيد محمد نجفى يزدى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page