مجلس سى و دوم : و لعن الله امة اسرجت و الجمت و تنقبت و تهياءت لقتالك

(زمان خواندن: 4 - 8 دقیقه)

و خدا لعنت كند گروهى را كه اسبها را زين كردند و لجام زدند و براه افتادند و خود را آماده براى مقاتله با شما كردند
شرح :
اسراج اشتقاق از لفظ سرج است و سرج به فتح سين و سكون راء زين اسب را گويند و جمع آن سردج است و سراج كسى را گويند كه زين ميسازد و چون گويند ((اسرج الفرس جعله اسرج )) پس معنى چنين ميشود كه خدا لعنت كند آنهايى كه زين اسبهاى خود را محكم بستند اين مسلم است كه هر اسب سوارى بايد اسبش زين داشته باشد پس اينكه ميفرمايد: اسرجت معلوم ميشود زين اسبهاى آنها خصوصيتى داشته باين معنى كه زينى چنان محكم درست كرده بودند كه در ميان سى هزار لشكر در ميدان جنگ زود پاره نشود چه اگر زين اسب محكم نباشد سوار خود را بزمين مياندازد و دشمن بر او غلبه ميكند.
الجمت ، لجام به كسر لام معرب لگام است و چنانچه جوهرى گفته دهانه اسب است همانطور كه در معنى سرج گفته شد خصوصيت اين زين و دهنه آنست كه در غير ميدان جنگ به اين محكمى بسته نمى شده است .
تنقبت ، ماءخوذ از نقاب يعنى پارچه اى است كه زنان با آن صورت خود را ميپوشانيده اند، در زمانهاى سابق رسم چنين بوده كه در جنگها نقاب بصورت خود ميزدند تا در ميدان جنگ شناخته نشوند تا محبت دوستى و فاميلى مانع كشتن آنها نشود.
و تهيات لقاتلك ، يعنى آماده شدند براى قتال و كشتن تو بهتيوء مشتق از هيئت است كه بمعنى كيفيت و حال و شكل و صورت چيزيست و بمعنى عده و دسته اى از مردم هم ميباشد كه جمع آن هيئات ميشود.
اگر كسى گويد مهيا شدن براى جنگ امام و كربلا رفتن وقتى بد است كه در لشكر پسر سعد شركت كند ولى اگر در بين راه پشيمان شود و خود را به لشكر پسر سعد نرساند اين عمل مهيا شدن بد نيست چه خود را در خون آنحضرت شريك نگردانيده است . جواب گوئيم كه : دوستى با دشمنان خدا حتى اگر سياهى لشكر آنها باشد و در عمل با آنها شركت نكند اين خود گناه كبيره است و آثار وخيمى دارد چنانچه در قصد حداد آهنگر در لشكر ابن زياد اين مطلب معلوم ميشود.
مرحوم حاجى نورى در كتاب دارالسلام خود از كتاب بستان الواعظين از قول حر بن رياح قاضى نقل ميكند كه گفت كه مرديرا از اهل كوفه ميشناختم كه در لشكر پسر زياد براى جنگ با امام حسين (ع ) به كربلا حركت كرد و در مراجعت به كوفه مردم كه به ديدن او رفتند او را كور ديدند در صورتيكه در موقع رفتن به كربلا با چشمان سالم رفتم ولى با آنحضرت جنگى نكردم بلكه بميدان هم نيامدم و هيچ شمشير و نيزه اى بكار نبردم چون آنحضرت را شهيد نمودند در چادر خود بعد از خواندن نماز عشا خوابيدم در عالم خواب ديدم كه كسى آمد و مرا بسختى كشيد و گفت رسول خدا (ص ) را زود اجابت كن به او گفتم مرا با رسول خدا چه كار است دو مرا بسختى كشيد و حضور حضرت ختمى مرتب برد چون نزديك آن بزرگوار رسيدم ديدم آنحضرت ميان محرابى نشسته و در حاليكه غمناك است و دستها را بالا زده پيش روى آن بزرگوار پوستى گسترده شده و فرشته اى ايستاده شمشيرى از آتش پيش روى اوست ، پس نه نفر از آن كسانيكه از لشكر عمر سعد بودند حاضر كردند و آن ملك همه آنها را با شمشير آتشى گردن زد و هر يك از آنها را كه ميكشت شراره آتش از بدنش متصاعد ميشد و هر گاه از كشتن يكى از آنها فارغ ميشد فى الفور زنده ميگشت تا آنكه آنها را هفت مرتبه كشت و زنده شدند پس مرا خدمت حضرت رسالت بردند چون نزديك شدم خود را روى قدم آن بزرگوار انداختم عرض ‍ كردم يا رسول الله من در كربلا بودم ولى حربه اى بكار نبردم فرمود بلى حربه اى بكار نبردى ولى براى كشتن حسين من باعث كثرت سواد لشكر ابن سعد بودى پس فرمودند نزديك بيا چون نزديك رفتم طشتى پر از خون در مقابل آنحضرت ديدم فرمود اين خون فرزند من حسين است پس از آن خون بچشم من كشيد و من از فزع از خواب بيدار شدم و خودم را كور ديدم محدث مزبور خواب ديگرى نظير همين خواب از همان كتاب نقل ميكند كه آنشخص چون بحضرت عرض كرد من حربه بكار نبردم حضرت هم تصديق او را نمودند آيا تو كثرت سواد لشكر هم نشده بودى عرض كرد كثرت سواد لشكر هم نشدم حضرت فرمودند درست است بعد فرمودند آيا تو از اهل كوفه نيستى آن شخص عرض كرد چرا حضرت فرمودند پس چرا فرزندم حسين را يارى نكردى و دعوت او را اجابت ننمودى پس تو كشتن حسين را دوست داشتى و با حزب ابن زياد بودى پس همانطور كه مهيا و آماده شدن براى قتل امام و رفتن به كربلا مورد مواخذه پيغمبر واقع ميشود اگر چه در جنگ با آنحضرت شركت نكند پس آن مردمى هم كه ميخواهند همه رفتار و كردار خود را مطابق ملت يهود نصارى قرار دهند و زندگانى خود را زندگانى اروپايى و امريكايى كنند و در حقيقت باعث تقويت آنها گردند پيغمبر خدا با آنها چه معامله اى خواهد كرد؟!
در كتاب لئالى الاخبار از معصوم عليه السلام نقل ميكند كه خطاب به يكى از پيغمبران شد كه : قل للمؤ منين لا تلبسوا بس اعدايى و لا تطعموا مطاعم اعدايى و لا تسلكوا مسالك اعدايى فتكونوا اعدايى كما هم اعدايى . يعنى اى پيغمبر به مومنين بگو كه لباس ‍ دشمنان مرا نپوشيد و غذايى را كه آنها ميخورند نخوريد و آن راه و روشى را كه در زندگى دارند براى خود قرار ندهيد اگر چنين كنيد شما هم مثل آنها از دشمنان من خواهيد شد.
در روايت است كه : من تشبه بقوم فهو منهم كسى كه در اخلاق و كردار و رفتار خود را شبيه به قومى بكند او هم از دسته آنها محسوب خواهد شد زيرا صرف شباهت ظاهرى و داراى آثار وخيمى است چنانچه نهى شده از نماز خواندن در لباس سياه چه در اين عمل مصلى شبيه به طايفه بنى عباس ميشود كه لباس سياه را شعار خود قرار داده بودند و همچنين از نماز خواندن در جائيكه صورتى با عكسى در مقابل مصلى باشد نهى شده چه اين عبادت بت پرستانست كه بتى در مقابل خود قرار ميدادند و در مقابل آن كوچكى ميكردند و همچنين از نمازگزاردن در حالتى در جلوى روى نمازگزار باشد منع شده و چه در اينحال شبيه به آتش پرستان ميشود.
سيد جزايرى در كتاب انوارالنعمانيه خود روايتى نقل ميكند باين مضمون كه فرعون يك مسخره چى داشت كه بسيار نزد او مقرب بود و هر روز به لباس و شكلى نزد فرعون ميآمد و او را بخنده ميآورد زمانيكه موسى و هارون مبعوث به سوى فرعون شدند و به مصر آمدند مدتى معطل شدند كه با فرعون ملاقات بنمايند ميسر نشد روزى بر در قصر فرعون ايستاده بودند با لباسهاى شبانى و بيابانى و عصايى هم بر دست داشتند و مسخره چى خواست نزد فرعون رود كه موسى و هارون را بر در قصر فرعون ديد و با خود گفت خوبست كه امروز با اين هيئت و لباس نزد فرعون بروم چون با آن شكل و لباس نزد فرعون رفت فرعون از ديدن آن لباس بسيار خنديد گفت اين چه لباسى است كه امروز پوشيده اى گفت دو نفر باين شكل و لباس بر در قصر تو ايستاده اند اگر آنها را ببينى چقدر خوشحال ميشوى اذن دخول ميطلبند و ميگويند ما پيغمبريم و از جانب خداوند عالم مبعوث شده ايم كه فرعون را براه نجات دعوت كنيم فرعون از شنيدن اين كلام بسيار خائف و ترسان شد و به آنها اذن دخول داد تا آخر داستان كه مفصل است . تا روزيكه خدا فرعون و فرعونيان را در دريا غرق كرد و همه را هلاك نمود ولى اين مسخره چى غرق نشد و آب دريا او را بيرون انداخت ، موسى چون او را ديد عرض كرد اين شخص كه لباسى مثل لباس من پوشيده و مرا مسخره كرد چرا او را نجات دادى و در دريا غرق نشد؟ خطاب رسيد اى موسى من كسى را كه خود را شبيه به يكى از دوستان من كند در دنيا هلاكش نميكنم .
از اينجا بايد بفهميم كه همانطور كه شبيه شدن بدوستان خدا اين اثر را دارد كه خدا در دنيا عذابشان نميكند و عكس اين هم كه شباهت و دوستى با دشمنان خدا باشد اثرات بدى دارد كه در دنيا و آخرت نصيب آنها ميشود.
لذا حقتعالى در قرآن ميفرمايد: يا ايها الذين آمنوا لا تتخذوا اليهود و النصارى اولياء بعضهم اولياء بعض و من يتولهم فهو منهم ان الله لا يهدى القوم الظالمين .
در ناسخ ‌التواريخ در معجزات اميرالمؤ منين (ع ) نقل ميكند كه مردى از طايفه مخزوم خدمت حضرت اميرالمؤ منين (ع ) عرض كرد برادر من مرده و من از مرگ او بسيار متاءثرم حضرت فرمود ميخواهى او را ديدار كنى عرض كرد چگونه نخواهم حضرت فرمود قبر او را بمن نشان بده آنگاه حضرت بر سر قبر او عباى رسول خدا را بر سر كشيد و كلمات چندى فرمود و پاى خود را بر آن قبر زد فورا زنده شد و بزبان فارسى با آن حضرت صحبت كرد حضرت فرمود تو عربى چرا فارسى ميگويى عرض كرد من عربم ولى به سنت فارسيان از دنيا رفتم يعنى آداب و زندگى خود را مانند عجم ها ترتيب دادم چون در آنزمان ايران كشورى متمدن و داراى آداب و رسوم خوبى بود، لذا لغتم دگرگون شد.
---------------------------
حضرت آيت الله حاج سيداحمد ميرخانى (ره )

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page