محمدشجاعی
نامت اي «کعبه» هميشه به لبم
ز آتش هجر تو در تاب و تبم
عشقت انداخته سوزي به دلم
که گواه است بر آن دود لبم
من به آهنگ «حجازي» همه شب
به سماع و مي و رقص و طربم
کي به سر منزل مقصود رسم
من که از قافله يک ره عقبم
کي به «ميقات» کنم «نيت» پاک
تا در انديشه سيم و ذهبم
کي به تن «جامه احرام» کنم
تا که پابست لباس و لقبم
کي به «لبّيک» دو لب باز کنم
تا که آلوده لهو و لعبم
کي سبکبار کنم «سعي» و «طواف
من که حمال حطام و حطبم
کي به «ذي حجه» روم زي «عرفات»
من که نشناخته طي شد رجبم
کي «افاضه» کنم از دشت «وقوف»
من که عاجز ز طي يک وجبم
کي به «مسلخ» بکنم «ذبح» عظيم
تا ذبيح شهوات و غضبم
«نُسک» و «بيتوته» و «رمي جمرات»
در «منا» گر که کنم در عجبم
کي گذر از سر و از حلق کنم
تا ز «حلق» سر و مو در تعبم
کي شوم مست مي «زمزم» دوست
من که سرمست شراب عنبم
گر به «خال سيه»ت بوسه زنم
شکر توفيق شود روز و شبم
بر درت هر چه زدم کس نگشود
تا که بستم در نام و نسبم
نا اميد از همه اسباب شدم
تا سبب ساز همو شد سببم
طي نکردم به خود اين «وادي» عشق
کس فرستاد خدا در طلبم
از دل زخميم آمد اين شعر
تو مپندار که اهل ادبم
--------------------------------------------------
منبع : سايت لبيك
شعر «عشق کعبه»
- بازدید: 2260