شيخ ابو جعفر نيشابورى رضوان اللّه تعالى عليه نقل فرمود:
سالى با جمعى از رفقا براى زيارت حضرت سيّد الشّهداء(ع ) از شهر و ديارمان بيرون آمديم .
چون بدو سه فرسخى كربلا كه رسيديم يكى از رفقائيكه با ما بود ناگاه بدنش خشك و كم كم فلج شد و مثل يك قطعه گوشت گرديد از اين وضع ناراحت شده و به ما التماس مى كرد و قسم خدا مى داد كه او را وانگذاريم و با خود به كربلا ببريم .
شخصى ايستادگى كرد و او را كمك پرستارى و محافظت نمود و او را بر روى حيوانى گذارد تا به كربلا رسيديم .
چون داخل حرم شديم او را در يك پارچه اى گذاشتند و دو نفر از ما دو سر آن را گرفته و او را به سوى قبر حضرت آقا سيّد الشّهداء (ع ) بلند كرديم آن مرد افليج دعا مى كرد و گريه و تضرع و ناله مى نمود، خدا را به حق حسين (ع ) قسم مى داد كه او را شفاء دهد.
چون آن پارچه را به زمين گذاشتند آن مرد نشست و بعد بر خواست و راه رفت چنانچه گوئى از بند رهائى و نجات يافت .(1)
اى كه بر درگه حقّ عزّت و جاهى دارى
خاك پا را نظرى از سر رحمت انداز
-------------------------------------------------------
1-معجزات الائمة.
------------------------------------------------
على مير خلف زاده