اى كه به عشقت اسير خيل بنى آدمند سوخته گان غمت با غم دل خرمند
هر كه غمت را خريد عشرت عالم فروخت با خبران غمت بى خبر از عالمند
يوسف مصر بقا در همه عالم توئى در طلبت مرد و زن آمده با درهمند
تاج سر بوالبشر خاك شهيدان توست كاين شهدا تا ابد فخر بنى آدمند
گشت چو كرب و بلا رايت عشقت بلند خيل ملك در ركوع پيش لوايت خمند
خاك سر كوى تو زنده كند مرده را زانكه شهيدان او جمله مسيحا دمند
هر دم از اين تشنه گان گرطلبى بذل جان در قدمت جان فشان با قدمى محكمند
در غم جسمت محب اشك نبارد چرا كاين قطرات عيون زخم تو را مرهمند
----------------------------
سیدمحمد نجفی یزدی
اى كه به عشقت اسير خيل بنى آدمند
- بازدید: 6581