ثواب زيارت سيدالشهداء (عليه السلام)
مگر ثواب زيارت سيدالشهداء را ما مى دانيم چه خبر است؟! مگر مى دانيم رواياتى كه درباره زيارت سيدالشهداء وارد شده، به كجا رسيده است؟! هيچ مى توانيم بگوييم كان كمن زار الله فى عرشه (1): ((زاير امام حسين (عليه السلام) در شب جمعه مانند كسى است كه خدا را در عرشش زيارت كند))، يعنى چه؟ آيا ما از اين ها مى فهميم؟! يا همين بكاء بر سيدالشهداء (عليه السلام) ثوابش چه اندازه است؟ آيا مى توانيم حدى برايش بگوييم كه ديگر از آن بالاتر نيست؟ (ارزش) بكاء به حدى است كه مى گويند: ((همين كه اشك مختصرى از اذن دخول سيدالشهداء (عليه السلام) آمد فتلك الدم علامه الاذن: آن اشك علامت اذن دخول است؛ يعنى داخل بشو.)) آخر من چشمم اشك بيايد، چه ربطى است كه آن ها اذن دادند! آيا معلوم است كه اين قضايا چيست؟
منتهى، چيزى كه هست، اين است كه ما حالا به امثال معاويه گرفتاريم كه همه جور حرف از او هست، حتى كلمه كفر!(2)
آداب زيارت
يك بار با چند نفر از رفقا عازم زيارت ثامن الائمه (عليه السلام) بوديم، رفتيم خدمت ايشان و راجع به آداب زيارت سؤ ال كرديم. ايشان بعد از قدرى، تاءنى فرمودند: ((اهم آداب زيارت اين است كه بدانيم بين حيات و ممات معصومين (عليهم السلام) هيچ فرقى وجود ندارد.))
و غير از اين جمله چيز ديگرى نفرمودند. بعد وقتى با رفقا تاءمل و صحبت كرديم، ديديم شايد بتوان اهم و بلكه تمام آداب زيارت را در اين جمله خلاصه كرد!(3)
از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات و غير آن ها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحا و همنشينى با آن ها، از مرضيات خدا و رسول (صلى الله عليه و آله و سلم) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتى بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.(4)
انس با ائمه
از حضرت آيت الله بهجت پرسيدند: ((خواهشمندم بفرماييد چطور مى توان بهتر به خداوند و ائمه اطهار (عليهم السلام) انس گرفت؟)) ايشان جواب فرمودند: ((با طاعت خداى تعالى و رسول (صلى الله عليه و آله و سلم) و ائمه (عليهم السلام) و ترك معصيت در اعتقاد و عمل.))(5)
مستحب مؤ كد
در خيلى روايات، از مستحبات به واجب تعبير شده است، خصوصا در صورتى كه يك قرينه هايى باشد و از آن ها بفهميم كه معناى وجوب ندارد. مثل اين كه روايت دارد: ((زيارت سيدالشهداء (عليه السلام) در هر چهار سال، يك مرتبه واجب است.))(6) اين وجوب، براى شدت مطلوبيت و تاءكد مطلوبيت است.(7)
برتر از تشرف به خدمت امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشريف)
لازم نيست كه انسان در پى اين باشد كه به خدمت حضرت ولى عصر (عليه السلام) تشرف حاصل كند، بلكه شايد خواندن دو ركعت نماز سپس توسل به ائمه (عليه السلام) براى او بهتر از تشرف باشد؛ زيرا آن حضرت مى بيند و مى شنود و عبادت در زمان غيبت افضل از عبادت در زمان حضور است و زيارت هر كدام از ائمه اطهار (عليهم السلام) مانند زيارت حضرت حجت (عليه السلام) است.(8)
دورى از انبياء و اوصياء
عرض كردند به سيدالشهداء (عليه السلام) كه اگر اذن بدهى همين حالا، هيچ جا نرفته، از جايت حركت نكرده هلاك مى كنيم دشمن ها را (اين را) جن گفتند؛ فرمود: ((والله، قدرت من از قدرت شما بيشتر است - اين كسى است كه اسم اعظم بلد است - لكن اگر من كشته نشوم، با چى امتحان مى شوند اين مردمى كه اين جورند.))
(اينجا) دار امتحان است، شما در فكر اين باشيد كه خودتان را اصلاح بكنيد، مابين خودتان و خدايتان عايقى، مانعى، پيدا نشود. اگر اصلاح كرديد، رفع مانع كرديد بين خودتان و خدا و وسائط (انبياء و اوصياء) خدا اصلاح مى كند مابين شما و خلق.(9)
هرگاه خدمتشان رسيدم جلسه ايشان از هر نظر پربار بود از معنويت، سخن كوتاهى مى گفتند و بعد مشغول ذكر مى شدند، تصور مى كنم بيشتر به زيارت عاشورا مشغول بودند و به خواندن هر روز آن مداومت داشتند و به نظرم حالا هم مداومت دارند. و اخيرا نيز كه براى بازديد به خدمتشان رسيده بودم (و اين بازديد در راستاى اين بود كه ايشان بر مرحومه والده ما نماز ميت گذارده بودند) ديدم تسبيح در دستشان است و به نظر مى رسيد كه به زيارت عاشورا مشغول هستند. تمام اين عمل ها مذكر و بيدارگر و معنى دار است. چنانكه بعد نحوه زندگى شان نيز مذكر بود.(10)
افضل مستحبات
بكاء(11) بر مصائب اهل بيت (عليهم السلام) و به خصوص حضرت سيدالشهداء (عليه السلام) شايد از آن قبيل مستحباتى باشد كه مستحبى افضل از آن نيست.
بكاء من خشيه الله: ((گريه از ترس خداوند))، آن هم همين جور است شايد افضل از آن نباشد.(12)
محبت به آل الله
گفتند: يك بت پرستى بوده كه در دهه عاشورا نذرى داشته است كه بايد اين دهه را مهمانى بدهد و براى سيدالشهداء عزادارى كند. براى همين، يك طبقه اى را به مسلمان ها منحصر مى كرد و مى گفت: ((هر جورى كه خودتان مى خواهيد، اطعام كنيد. اين طبقه تماما دست شماست. اين هم پول، ديگر به ما كارى نداشته باشيد. ما هم به شما كارى نداريم.))
ظاهرا در هر سالى صد هزار روپيه خرج اين مطلب مى كرد.
در يك سالى رفقايش آمدند و گفتند: ((اين مبلغ زياد است. شما مثلا اين (پول) را نصف بكن.)). صدر هزار روپيه در آن زمان زياد بوده كه اين ها گفته اند نصف بكن.
در همين موقع كه مى گفت چه بكنم، يك كارخانه اى درست مى كرده و براى افتتاح كارخانه رفته بود. هنگامى كه آن جا را تماشا مى كرده، لباسش به چرخى كه در كارخانه به كار آورده بودند، گير مى كند و به داخل آهن ها مى رود. به حسب ظاهر، كارش تمام شده بود (و مرگش حتمى)، اما مى بينند يك كسى از داخل، اين بت پرست را گرفت و بيرون انداخت.
وقتى به او رسيدند، بى حال بود. بعد كه به حال آمد، گفت: ((دويست هزار روپيه))! گفتند؟ ((چه شد؟)) گفت: ((من كه در چرخ كارخانه افتادم، يك كسى آمد مرا گرفت و بيرون انداخت. گفتم: ((آقا تو كه هستى؟)) گفت: ((من همان هستم كه صدهزار روپيه براى عزادارى من خرج مى كنى.)) وقتى كه به هوش آمدم، داد زدم كه دويست هزار روپيه بايد بدهم)).
البته شكى نيست، يقين دارم كه اگر (كسى) بت پرست هم باشد يك توفيقى كه مسلمان شود (شايد بيابد) و اگر نشد، تخفيفى در عذاب، به آن ها داده مى شود. همه كه در جهنم در يك رتبه نيستند. طبقاتى (گوناگون) داريم. بعضى از بعضى ديگر متنفرند كه خدا مى داند چه تنفرى دارند و مى گويند: ((خدا نكند ما پهلوى آن ها برويم)). چون عذاب آن ها در آن طبقه، نسبت به طبقه پايين تر رحمت است.(13)
حقيقت توسل
خيال مى كنم انسان اگر هريك از مشاهد مشرفه را طواف كند، همه مشاهد را در همه جا زيارت كرده است و براى او مفيد است. آن ها اءحياء عند ربهم يرزقون (14)؛ (زنده اند و نزد خدا بهره مند) هستند و با ديگران قابل قياس نيستند. هرجا هستيم مى توانيم به هر كدام از آن ها متوسل شويم. در زيارت حضرت سيدالشهداء (عليه السلام) بر همه ائمه بلكه انبياء (عليهم السلام) سلام شده است: آدم و نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمد - صلوات الله عليهم اجمعين -.
اگر كسى بخواهد تشنگى و عطش ديدار آن ها را در وجود خود تخفيف دهد، زيارت مشاهد مشرفه به منزله ملاقات آن ها و ديدار حضرت غايب (عجل الله تعالى فرجه الشريف) است. آن ها در هر جا حاضر و ناظرند. هرگاه انسان به يكى از آن ها متوجه شود، مانند آن است كه به همه متوجه شده و همه را زيارت و ديدار كرده است.
گذشته از اين كه فرموده اند: شما خود را اصلاح كنيد، ما خودمان به سراغ شما مى آييم و لازم نيست شما به دنبال ما باشيد.
راه ديگر، توسل به قرآن است، اين ها شريك قرآن هستند، بلكه با قرآن عينيت دارند. اگر چه اكثر مسلمانان به قرآن اعتقاد دارند ولى به امامت اهل بيت قايل نيستند. البته جاى شگفتى نيست كه اكثريت مسلمانان بر خطا هستند، زيرا مى دانيم كه اكثر متدينين عالم نيز مسيحى هستند كه قايل اند قرآن باطل است! بنابراين، اكثريت، ميزان برترى نيست. النظر الى المصحف عباده.(15)
نگريستن به قرآن عبادت است.))
همين آرامش قلبى براى كسى كه به شمايل امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشريف) نگاه كند، نيز حاصل مى شود.(16)
خشنودى اهل بيت (عليهم السلام)
خدا كند از رضاى اين خانواده (=اهل بيت (عليهم السلام))كه رضاى خداست، خارج نشويم، اگر رضاى ديگران را بخواهيم، پشيمان خواهيم شد و معلوم نيست كه بتوانيم تدارك كنيم.(17)
محبت صادقانه
محبت صادقانه اين است كه محبت مخالف در آن نباشد. هر كس به هركدام از اين چهارده معصوم (عليهم السلام) محبت داشته باشد، كارش تمام است. فقط شرطش اين است كه محبتش راست باشد.(18)
دورى از بيانات اهل بيت (عليهم السلام)
به هر اندازه از بيانات اهل بيت (عليهم السلام) دور باشيم، از خود ايشان دوريم. ممكن است به خاطر كثرت مراجعه به احاديث براى ما علم مطالب پيدا شود و مذاق ائمه (عليهم السلام) براى ما معلوم گردد.
اگر به واسطه عدم مراجعه، چيزهايى از ما فوت شود كه ماءذون نباشيم، چه عذرى خواهيم داشت؟!(19)
بناى حسينيه
از بحرين براى اطراف ممالك اسلامى نوشته و فرستاده شد كه بناى حسينيه چه طور است؟ از عربستان جواب دادند:
من بنى بناء للحسين، فقد بنى بناء فى نار جهنم! هركس بنايى براى حسين بسازد، قطعا بنايى در آتش جهنم ساخته است!
ولى مصرى ها در جواب نوشتند:
من بنى بناء للحسين، فقد بنى بناء فى الجنه
هر كس بنايى براى امام حسين (عليه السلام) بسازد، قطعا بنايى در بهشت ساخته است.(20)
حضور حضرت حجت در مجالس حسينى
خيلى ديده شده و گفته اند كه: حضرت حجت (عجل الله تعالى فرجه الشريف) را در مجالس توسل يا حديث كساء حاضر ديده اند هرچند جد بزرگوارش پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) بلكه حضرت امير و فاطمه زهرا و حسنين (عليهم السلام) هم حاضر بوده اند؛ زيرا اهل كسا از آن حضرت افضل اند، ولى فضيلتى و خصيصه اى براى آن حضرت است كه براى آن ها نبود و آن طول عمر و اشراق و افاضه به اوست.(21)
هم نامه نانوشته خوانى
حضرت آيت الله بهجت فرمودند: شخصى از علماى اصفهان، اهل معقول و منقول بود كه به مرحوم ميرزاى شيرازى اشكالاتى داشت، لذا مطالبى نوشت نامه را علماى اصفهان امضا كردند و به نجف رفت تا نامه را به ميرزاى شيرازى بدهد. قبل از آن به خدمت مرحوم ملا فتح على سلطان آبادى رسيد و ايشان از مضمون نامه اى كه در جيب آن عالم اصفهانى بود، او را با خبر كرد. آن آقا تكان خورد و تعجب كرد و با اينكه خودش را خيلى بالا مى دانست تواضع به خرج داد، لذا به ملا فتح على گفت: به ما چيزى بفرماييد تا استفاده كنيم. فرمود: شما كه خود از علما و بزرگانيد. اصرار كرد. مرحوم ملا فتح على فرمود: به سه چيز مداومت داشته باشيد:
1. نماز اول ماه
2. زيارت عاشورا در هر روز
3. هر شب دو ركعت نماز وحشت بخوانيد و به مؤ منين و مؤ مناتى كه كسى را ندارند و از دنيا رفته اند، هديه كنيد.(22)
فصل دوم: محبت و توسل
- بازدید: 8230