آيت الله جعفر سبحاني
وادي خاموشان در هر شهر و روستا، زمين گستردهاي را در بر ميگيرد كه در آن، انسانهاي ديروز، از بزرگ و كوچك ،توانا و ناتوان در كنار هم به خوابي ژرف فرو رفتهاند؛ چنان كه گويي ديگر هيچ گاه بيدار نخواهند شد. ديدار از اين وادي، كه نشان از عجز ذاتي انسان و زوال قدرتها و مكنتهاي مادي اوست، آثاري سازنده و زندگي بخش دارد .
انسان هوشمند، با ديدن اين وضع رقّتبار، ناپايداري جهان را از نزديك دريافته، در مقام چاره برميآيد و با درك هدفداري جهان آفرينش، از گرداب غفلت و خودخواهي بيرون ميجهد و به انديشه دستيابي اسباب و لوازم زندگاني جاويد ميافتد. پيامبر گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله و سلم)بر اين نكته تربيتي انگشت نهاده و ميفرمايد:
زوّروا القبور فانّها تذكركم الاخره ؛(1)
به زيارت قبرها بشتابيد كه مايه ياد سراي جاويدان است.
و در ديگر سخنان خود ميفرمايد:
زوّروا القبور فانّ لكم فيها عبره ؛(2)
به زيارت قبرها برويد، زيرا در آن براي شما درس عبرت است.
آنان كه عزيزي از دست ميدهند، به حكم پيوند خوني و عاطفي، وي را به دست فراموشي نميسپرند؛ بلكه در محفلها و مجلسها، پيوسته از او ياد كرده، به نكوداشت ياد وي ميكوشند. چون مرگ، راه ديدار جسمي را بر آنان بسته است، به ديدار روحي و معنوي روي آورده و به صورت فردي يا گروهي، بر سر مزار عزيز از دست رفته گرد ميآيند و مراسمي را برپا ميكنند.
رويه در مرگ عزيزان، و همايش بر سر مزار آنان، رسمي عام و جهانگير بوده و از اين رو ميتوان گفت ريشه در فطرت انسانها دارد. همان جذبه و كشش روحي كه آدمي را در دوران زندگي عزيزان به ديدارشان ترغيب ميكند، پس از مرگ آنان نيز بر سر مزار ايشان ميكشاند. به ويژه آنكه، بر اساس بينش اسلامي، روح همچون تن، از بين نميرود، بلكه آفاق را چشماندازي گستردهتر مييابد و از لطف دوستاني كه خود را بر سر مزار وي رسانده و با خواندن فاتحه وي را شاد ساختهاند، خشنود ميشود. از اين روي زيبنده نيست مردم را از برگزاري اين رسم فطري و انساني بازداريم؛ بلكه بايستي براي هدايت آنان كوشيده و دقت كنيم اظهار علاقه به عزيزان، با گناه و آلودگي همراه نشود.
آنچه گفتيم درباره زيارت قبور افراد عادي است كه به گونهاي با زائر، بستگي خوني داشته و زائر با حضور بر سر مزار آنان، به احساسات قلبي و نياز عاطفي خود پاسخ ميدهد و با نثار اشك و گلاب، تربت عزيزان خود را عطرآگين ميكند. در ميان عزيزان، عالمان و مصلحان جهان، جايگاهي برتر و والاتر دارند. آنان بسان شمع، سوخته ، پيرامون خويش را روشن ساختهاند و در سايه يك زندگي پر تلاش، گنجينه بزرگ و ماندگاري از دانش و معرفت به يادگار نهادهاند؛ و از اين رو شايسته بيشترين پاسداشت و تكريماند؛ به ويژه عالمان دين، كه جامعه را با كتاب خدا و سنت پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم)آشنا ساخته و زمينههاي دستيابي بشر به سعادت جاويد را فراهم ميآورند.
حضور در كنار تربت عالمان، گذشته از آنكه پاسداشت شخصيت آنان است، ترويج علم و دانش بوده و موجب گرايش همگان به اين سلسله خدمتگزار و حفظ ميراث ارزشمند آنان است. پيداست جامعهاي كه در آن، دانش و دانشمند، از حرمت و منزلت شايسته برخوردارند، هيچگاه در حضيض فقر علمي و فرهنگي، فرو نخواهد افتاد.
زيارت تربت مجاهدان نيز، كه با خون سرخ خويش از شرف و عزت ملتي دفاع كرده و در راه پاسداري از آرمانهاي بزرگ انساني و الاهي جان باختهاند، مفهومي فراتر از زيارت قبور افراد عادي دارد. حضور بر تربت شهيدان راه حق، افزون بر آثار سازنده روحي ـ تربيتي، نوعي پيمان بستن با آنان است. زائر، با اين حضور اعلام ميدارد كه به راه شهيدان وفادار است و آرمان مقدس و ارزشمندشان را پاس ميدارد. به يك نمونه زنده توجه كنيد:
زائر خانه خدا پيش از طواف، حجر الأسود را استلام ميكند و با گذرادن دست بر آن، با ابراهيم خليل(عليه السلام)پيمان ميبندد كه در آرمان او، يكتاپرستي، ثابت قدم باشد و در نشر آن بكوشد؛ ولي چون دست زائر به قهرمان توحيد نميرسد، به اثر بازمانده از او، دست نهاده و مراسم بيعت را انجام ميدهد. در احاديث اسلامي وارد شده است كه زائر خانه خدا هنگام استلام حجر چنين بگويد:
أمانتي آديتها و ميثاقي تعاهدته، لتشهد لي بالموافاه ؛(3)
امانتي را كه بر ذمهام بود ادا كردم و پيمان خود را تاِِزه كردم تا به اداي آن گواهي دهي.
زيارت قبور شهيدان سرزمين بدر و اُحد و كربلا و ديگر عزيزان خفته به خون، ترسيمگر اين حقيقت است، و زائران اين مَشاهد، با دست كشيدن بر ضريح و قبر آنان و فرستادن درود بر روان پاكشان، تعهد ميكنند كه تداومبخش راه ايشان باشند. به ديگر سخن، زيارت قبر شهيد، نوعي پاسداشت و احترام اوست، و از آنجا كه شهيد، كشته آرمانها و ايدههاي خويش است، هر كس نيز به شهيد احترام گذارد، به راستي آرمان او را مقدس شمرده و خود را پيرو راه و مرام وي دانسته است.
حضور در حرم رسول اكرم(صلي الله عليه و آله و سلم)يا جانشينان پاك او نيز، افزون بر پاسداشت فداكاريها و جانفشانيهاي آنان در هدايت خلق، حكم گونهاي پيمان با ايشان را دارد. امام هشتم(عليه السلام)در يكي از سخنان خود درباره زيارت بارگاه معصومان(عليهم السلام)چنين ميفرمايد:
ان لكل إمام عهداَ في عنق أوليائه و شيعته، و انّ من تمام الوفاء بالعهد زياره قبورهم ؛(4)
هر امامي عهد و پيماني بر ذمه دوستان و شيعيان خويش دارد و زيارت قبور امامان، بخشي از عمل به اين پيمان است.
به راستي، زائر هنگام زيارت قبر پيامبر و امامان(عليهم السلام)با آنها پيمان ميبندد كه در زندگي، جز بر راه و روش آنان، گام برندارد. زائر حرم رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم)با زبان حال چنين ميگويد: اي رسول خدا، اگر مهاجر و انصار در حديبيه با تو پيمان بستند كه از حريم رسالت پاسداري كنند،(5) و اگر زنان با ايمان مكه با تو بيعت كردند كه از شرك و گناه بپرهيزند،(6) و اگر مؤمنان گنهكار فرمان يافتهاند كه به حضور تو رسيده و از تو درخواست كنند تا برايشان آمرزش بخواهي،(7)من نيز با حضور در حرمت، و دست نهادن بر تربتت، با تو پيمان ميبندم كه پاسدار آرمانهايت باشم و از شرك و ديگر گناهان دوري جويم و در ازاي اين كار، از تو ميخواهم كه برايم از درگاه الاهي آمرزش بخواهي.
توجه به اين نكته، بايسته است كه زيارت قبور مردان خدا، از گردشگري و جهانگردي جدا بوده و هدفي ديگر را دنبال ميكند. گردشگران، به دنبال لذت بردن از چشماندازهاي زيبا يا ديدن آثار باستانياند و در پي تفريح و خوشگذرانياند كه البته اگر با لهو و لعب همراه نباشد، اسلام نيز با آن مخالفتي ندارد؛ اما زائران حرم يار، در پي وصل به محبوب، و پيمان دوباره با اويند و رنج رسيده به وي را، حتي اگر مستلزم دويدن در بيابان و خفتن بر خار مغيلان باشد، بر خود هموار ميسازند. جهانگرد، پروار كردن جسم و جان حيواني را ميخواهد، ولي زائر بر آن است كه روح تشنه خويش را از كوثر وصل يار، سيراب سازد، و چون دستش به دامن معشوق نميرسد، دست به تربت وي ميسايد كه رنگ و بوي او را دارد.
به گواهي تاريخ، پس از درگذشت رسول گرامي(صلي الله عليه و آله و سلم)، عربي از خارج مدينه وارد شهر شد، در كنار قبر پيامبر نشست و اين آيه را تلاوت كرد:
وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرَوا اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوَّاباً رَحِيماً ؛(8)
و اگر آنان وقتي به خود ستم كرده بودند، پيش تو ميآمدند و از خدا آمرزش ميخواستند، و پيامبر ]نيز[ براي آنان طلب آمرزش ميكرد، قطعاً خدا را توبهپذير مهربان مييافتند.
آنگاه آن عرب غريب چنين گفت: اي پيامبر، من به اينجا آمدهام تا براي من آمرزش بخواهي، و تو را شفيع پروردگارم قرار دهم. سپس در حالي كه اشك از ديدگانش جاري بود، شعري بدين مضمون سرود: اي بهترين كسي كه پيكرش در اين ديار به خاك خفته، و عطر وي پستي و بلندي اين سرزمين را خوشبو ساخته است. جانم فداي زميني كه در آن جاي گزيدهاي و عفت و جود و كرم در آن پنهان گشته است.(9)
او مفهوم زيارت قبر پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم)را با ذهن صاف و فطرت پاك خويش، دريافت و به زيارت آن عزيز عالَم وجود شتافت. اين است فلسفه اجتماعي و تربيتي زيارت قبور ارحام و بستگان، عالمان و دانشمندان، شهيدان راه حق و پيشوايان دين(عليهم السلام)كه منطق عقل و دين بدان گواه و ناظر است.
__________________________________________________
1 . سنن ابن ماجه، ج 1، ص 500، حديث 1569.
2 . كنز العمال، ج 15، ص 647، حديث 42558.
3 . وسائل الشيعه، ج 10، ص 400، باب 2، حديث 1.
4 . وسائل الشيعه، ج 1، ص 346، باب 44، حديث 2.
5 . سوره فتح، آيه 18: لَقَدْ رَضِي اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يبَايعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَه.
6 . سوره ممتحنه، آيه 12: إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يبَايعْنَكَ عَلَى أَن لاَ يشْرِكْنَ بِاللَّهِ.
7 . سوره نساء، آيه 64: وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرَوا اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوَّاباً رَحِيماً.
8 . سوره نساء، آيه 64.
9 . يا خيرَ مَن دفنت في القاع أعظمه***فطاب من طيبهن القاع و ألأكم
نفسي الفــداء لـقبر أنت ســاكنه ***فيه العفاف و فيه الجود و الكرم
(وفاء الوفاء، ج 4، ص 1361؛ الدرر السنيه، ص 2)
منبع : حلقه
آيا زيارت قبور، آثار و پيآمدهاي سودمندي دارد؟
- بازدید: 1609