فضائل اميرمؤمنان(عليه السلام) از زبان عمر(مولويَّت على(عليه السلام) را بر هم نزند مگر ...)

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

فضائل اميرمؤمنان(عليه السلام) از زبان عمر
مولويَّت على(عليه السلام) را بر هم نزند مگر ...

علامه سيد شهاب الدين همدانى و محمّد صالح ترمذى حديث غدير را با اضافه اى بدينگونه از عمر بن خطاب نقل نموده اند كه گفت:
رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) على را بمقام عَلَميَّت و پيشوائى نصب كرد، آنگاه فرمود:
«من كنت مولاه فعلىّ مولاه، أللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه، و اخذل من خذله وانصر من نصره، أللّهمّ أنت شهيدى عليهم».
سپس نوشته اند:
قال عمر بن الخطاب: يا رسول الله ـ و كان في جنبي شابّ حسن الوجه طيّب الريح قال لى: يا عمر لقد عقد رسول الله عقداً لايحلّه إلاّ منافق، فاخذ رسول الله بيدى فقال: يا عمر انّه ليس من وُلد آدم، لكنّه جبرائيل يؤكد عليكم ما قلته فى علىّ.(101)
عمر گفت: يا رسول الله در حاليكه شما سرگرم خطبه خواندن بوديد جوان خوش سيماى خوشبوئى پهلوى من نشسته بود، پس بمن گفت: اى عمر! بدون شك رسول الله قرار دادى را منعقد فرمود كه هيچ كس آنرا بر هم نزد مگر منافق.
رسول خدا دست مرا گرفت و فرمود: اى عمر! بدون شك او از فرزندان آدم نبود، همانا جبرئيل بود كه خواست آنچه را من درباره على گفتم بر شما تأكيد نمايد.
توضيح اينكه: پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) پس از خطبه خواندن، و اعلام مقام خلافت مطلقه و بلا فصل على(عليه السلام) با ايراد «من كنت مولاه فعلىّ مولاه» و ديگر فرازهاى مربوطه، از حاضران در صحنه غدير خواست يك يك آنها با على(عليه السلام)دست بيعت دهند، تا از طريق بيعت عملاً اعلام تسليم و قبولى خلافت او كرده باشند.
حتّى زن ها با زدن دست در طشت آبى ـ كه به دستور پيامبر كنار خيمه اى نهاده شد و دست على(عليه السلام) از داخل خيمه در آن قرار داشت ـ مراسم بيعت را انجام دادند و همه ملتزم به پيروى و اطاعت از امام على بن ابى طالب(عليه السلام)شدند.
خوب است حق جويان بدانند به نوشته حداقل چهل نفر از اعلام مورخين و محدّثين، ابوبكر و عمر هر دو به هنگام بيعت با امام اميرمؤمنان على(عليه السلام) با كلماتى از قبيل «بخٍّ بخٍّ» يا «هنيئاً لك» و امثال آن، مقام ولايت و خلافت را به ايشان تبريك و تهنيت گفتند.
اينك بخاطر آگاهى خوانندگان به ذكر نمونه هائى از تعبيراتى كه درين زمينه نقل شده و بيانگر اهميت مراسم غديرخم است مى پردازيم.
امّا تعبيرى كه از ابوبكر و عمر با هم نقل شده عبارت است از:
أَمسَيتَ يابن أبى طالب، مولى كلّ مؤمن و مؤمنة.
كه ناقلان آن:
1 ـ حافظ احمد بن عقده كوفى (متوفاى 333) در «كتاب الولاية» شامل معرفى يكصد و پنج نفر از صحابه ناقل حديث غدير [تهذيب التهذيب ابن حجر 7/337 و ديگر مصادر مندرج در الغدير 1/153]
2 ـ حافظ على بن عمر دار قطنى بغدادى (متوفاى 385) [صواعق المحرقة ابن حجر، ص26]
3 ـ حافظ احمد بن محمّد عاصمى از اعلام قرن پنجم در «زين الفتى» ج2 ص263
4 ـ حافظ ابوعبدالله گنجى شافعى (658) در «كفاية الطالب ـ باب اول ص62» به نقل از ابن عقده.
5 ـ احمد بن حجر هيثمى (932) در «صواعق المحرقه»، ص26
6 ـ شمس الدين مناوى شافعى (1031) در «فيض القدير»، 6/218
7 ـ ابوعبدالله زرقانى مالكى (1122) در «شرح المواهب 7/13» هرسه بنقل از دارقطنى
8 ـ سيد احمد زينى دحلان مالكى شافعى (1304) در «فتوحات الاسلاميه»، 2/306.
و امّا تعبيراتى كه از عمر به تنهائى نقل شده بدين قرار است:
1 ـ أصبحتَ مولى كلّ مؤمن.
2 ـ بخّ بخّ لك يا ابن أبى طالب، أصبحت مولاى و مولى كلّ مؤمن و مؤمنة.
3 ـ بخّ بخّ لك يا على، أصبحت و أمسيت.
4 ـ بخّ بخّ لك يا ابا الحسن، لقد أصبحت مولاى و مولى كل مؤمن و مؤمنة.
5 ـ بخّ بخّ يا ابن ابى طالب، أصبحت مولاى و مولى كلّ مسلم.
6 ـ بخّ بخّ يابن ابى طالب، أصبحت مولاى و مولى كلّ مؤمن ومؤمنة.
7 ـ طوبى لك يا ابا الحسن! أصبحت مولاى و مولى كلّ مؤمن ومؤمنة.
8 ـ طوبى لك يا على! أصبحت مولى كلّ مؤمن و مؤمنة.
9 ـ هنيئاً لك، أصبحت مولى كلّ مؤمن و مؤمنة.
10 ـ هنيئاً لك أصبحت و أمسيت مولى كلّ مؤمن و مؤمنة.
11 ـ هنيئاً لك يا ابا الحسن، أصبحت مولى كلّ مسلم.
12 ـ هنيئاً لك يابن ابى طالب، أصبحت مولى كل مؤمن و مؤمنة.
13 ـ هنيئاً لك يابن ابى طالب، أصبحت مولاى و مولى جميع المؤمنين والمؤمنات.
14 ـ هنيئاً لك يابن ابى طالب، أصبحت مولاى و مولى كل مؤمن و مؤمنة.
15 ـ هنيئاً لك يابن ابى طالب، أصبحت اليوم ولىّ كل مؤمن.
16 ـ هنيئاً لك يابن ابى طالب، أصبحت اليوم ولىُّ كل مؤمن و مؤمنة.
17 ـ يابن ابى طالب أصبحت اليوم ولى كلّ مؤمن.
و اما مصادر تعبيراتى كه از عمر به تنهائى نقل شده بدين شرح است:
1 ـ مصنف ابوبكر بن ابى شيبه [الغدير، 1/272].
2 ـ المعيار و الموازنة ابوجعفر اسكافى، ص212.
3 ـ مسند احمد حنبل، 4/281 چ6 جلدى و 5/355 بشماره 18011 چ9 جلدى.
4 ـ مسند كبير ابويعلى موصلى ـ به نقل صراط السوى فى مناقب آل النبى، محمود شيخانى قادرى ـ.
5 ـ تفسير محمّد بن جرير طبرى، 3/428.
6 ـ شرح المصطفى ابوسعيد خرگوشى [الغدير، 1/274].
7 ـ الكشف و البيان ثعلبى [نيز الغدير، 1/274].
8 ـ تاريخ بغداد خطيب، 8/290.
9 ـ مناقب ابن مغازلى، ص 19.
10 ـ شواهد التنزيل حسكانى ص157، شماره 210 وص158، شماره213.
11 ـ زين الفتى در تفسير سوره هل أتىّ ابومحمّد عاصمى، ج2 ص265.
12 ـ سرّ العالمين ابوحامد غزالى، ص9.
13 ـ ملل و نحل ابو الفتح شهرستانى، 1/191 زير عنوان «الإماميه».
14 ـ مناقب خطيب خوارزمى، باب 14، ص93.
15 ـ تاريخ دمشق ابن عساكر 2/76 ـ 78 شماره هاى 577 ، 579 ، 580 .
16 ـ مفاتيح الغيب فخر رازى ـ ذيل يا أيّها الرسول ـ 3/443.
17 ـ نهايه مجد الدين ابن اثير شيبانى، 4/246.
18 ـ اسد الغابه عزّالدين ابن اثير، 4/28.
19 ـ تذكرة الخواص سبط ابن جوزى، ص29.
20 ـ رياض النضره محب الدين طبرى، 2/113.
21 ـ ذخائر العقبى محبّ الدين طبرى، ص67.
22 ـ فرائد السمطين شيخ الاسلام حموينى، باب 13، ج2، ص77.
23 ـ تفسير نيشابورى، 6/170.
24 ـ مشكاة المصابيح ولى الدين خطيب، ص557 .
25 ـ نظم درر السمطين جمال الدين زرندى مدنى، ص109.
26 ـ البداية والنهاية، ابوالفداء، ابن كثير شامى، 5/210.
27 ـ مودة القربى، سيّدعلى همدانى، موده پنجم ـ چاپ مندرج در ينابيع الموده، ص297.
28 ـ بديع المعانى، نجم الدين اذرعى ـ معروف به ابن عجلون ـ شافعى، ص75.
29 ـ جامع الاحاديث، جلال الدين سيوطى [بشرح كنز العمّال ].
30 ـ وفاء الوفاء باخبار دار المصطفى، نور الدّين سمهودى شافعى، 2/173.
31 ـ مواهب اللدينه، شهاب الدين قسطلانى، 2/13.
32 ـ تفسير سيّد عبدالوهاب بخارى ذيل آيه (قل لا أسئلكم...) .
33 ـ كنز العمّال، متقى هندى، 13/134.
34 ـ روضة الصفاء ابن خاوند شاه، جزء دوّم از ج1، ص173.
35 ـ حبيب السير غياث الدين خاندمير، جزء سوم ازج1، ص144.
36 ـ صراط السوى فى مناقب آل النبى سيّد محمود شيخانى قادرى مدنى [الغدير 1/281].
37 ـ مرافض الروافض حسام الدّين سهارنپورى [الغدير، 1/142ـ143].
38 ـ مرآة المؤمنين فى مناقب سيّد المرسلين، ولى الله سهاوى لكهنوى [الغدير، 1/282].
39 ـ مجمع بحار الأنوار، محمّد طاهر فتنى هندى، 3/465.
40 ـ ذخائر المواريث، عبدالغنى نابلسى، 1/57 .
اكنون با توجه به شرحى كه در رابطه با پايه گذارى مسئله خلافت در غديرخم اجمال آن به نظر رسيد و مشروح همه جانبه آن از صدها مصدر حديثى، تفسيرى، تاريخى، كلامى و ادبى اهل تسنن با ذكر آدرس دقيق در ده جلد «عبقات الانوار» محقق بى نظير ميرحامد حسين لكهنوى، و يازده جلد «الغدير» علاّمه بزرگوار امينى و تعداد 162 كتاب مفصل و مختصرِ ديگر به زبان هاى مختلف از اين قبيل(102)خلاصه شده، اين سئوال مطرح است كه:
اگر فراز گويا و ارزنده «من كنت مولاه فعلى مولاه» ـ با مشخصات و ويژگى هاى محلى و تاريخى و تجمع حجاج براى ابلاغ به آنها، و بيعت همه افراد مرد و زن حاضر ـ بيانگر مقام امامت مطلقه و خلافت بلافصل على بعد از پيغمبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نبود و نقش سرنوشت سازى براى امت اسلامى نداشت و قضيه يك قضيه عادى و معمولى و فاقد خاصيت دينى بود، ديگر تهنيت گوئى ابوبكر و عمر و ديگران در قالب «بخ بخ» يا «طوبى لك» يا «هنيئاً لك» چه معنائى داشته؟!
اين سئوالى است كه اهل تسنن بدون طفره و درجازدن بايد پاسخگوى آن باشند.
ومؤيد اين موضوع، كه هدف اصلى از مراسم غديرخم، ابلاغ مقام خلافت بلافصل على(عليه السلام) بوده است، آنكه حافظ ابن حجر عسقلانى به نقل از ابن جوزى مى نويسد:
هنگامى كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: «من كنت مولاه فعلى مولاه» ابوبكر و عمر تغيير چهره دادند و قيافه شان دگرگون شد و در همين موقع آيه شريفه:
(فلمّا رأوه زلفة سيئت وجوه الّذين كفروا)(103)
نازل گرديد.(104)
وعلامه مناوى در شرح حديث «من كنت مولاه فعلى مولاه» كه از مندرجات جامع صغير سيوطى است، كلام ابن حجر عسقلانى را مبنى بر تغيير چهره ابوبكر و عمر بيان نموده، آنگاه به بحث پيرامون اسناد حديث غدير پرداخته و به نقل از دارقطنى روايت «امسيت يابن ابى طالب مولى كلّ مؤمن و مؤمنة» را از ابوبكر و عمر نقل كرده است.(105)
اكنون باز اين سئوال مطرح است كه: اگر ايراد كلمه «من كنت مولاه» در رابطه با خلافت بلافصل پيامبر نبود و مربوط به يك امر ساده[مثلاً ابلاغ دوستى خشك و خالى على(عليه السلام)]بود، از چه رو ابوبكر و عمر با شنيدن آن ناراحت شده و رنگ صورتشان سرخ و سياه شد؟!

________________________________________
101 ـ مودة القربى، موده پنجم حديث 4 و در چاپ نجف مندرج در ينابيع الموده، ص297
كوكب الدّرى ترمذى، ص131، منقبت 154 .
102 ـ جهت آگاهى و شناخت 184 جلد كتابهاى اختصاصى درباره غديرخم رجوع شود به كتاب ارزنده «الغدير فى التراث الاسلامى» علامه محقق حاج سيد عبدالعزيز طباطبائى اُفست قم، چاپ بيروت.
103 ـ سوره ملك، 67/27.
104 ـ لسان الميزان، ج1، ص432، ضمن ترجمه اسفنديار بن موفق، شماره 1220.
105 ـ فيض القدير شرح جامع صغير، 6/217 ـ 218.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page