اشاره به غلط‏ گويى‏ هاى كسروى و جواب آن ها

(زمان خواندن: 6 - 11 دقیقه)

ولى براى بيدارى جوانان روشن‏ ضمير منصف كه بايد دزدان خانگى و سفسطه‏ بازهاى مغلطه ‏كار را بشناسند، مختصرا اشاره مى‏ نماييم:
در گفتار يكم شيعه‏ گرى مانند گذشتگان از خوارج و نواصب پيدايش شيعه را از عبداللّه‏ بن‏ سباء يهودى مى‏ داند.
جوابش را در (جلسه دوم) همين كتاب مطالعه كنيد تا بازى‏گران و فريب ‏دهندگان قرن علم و دانش را بشناسيد.
در صفحه 5 گويد: «از جعليات شيعه است كه على را به زور براى بيعت به مسجد بردند.»
جوابش در (جلسه هفتم) همين كتاب داده شده است تا خوانندگان محترم بدانند كه اين موضوع از جعليات شيعه نيست، بلكه بزرگان علماى سنى هم نوشته و اقرار نموده ‏اند كه آن حضرت را در بدو امر به زور و جبر براى بيعت بردند.
در چندين جاى همان كتاب تكرار نموده (چون مكررات درهم و برهم در كتاب‏ هاى او بسيار است) كه از مجعولات شيعه است، اخبارى از قبيل آن كه دوستى على عليه‏ السلام ثوابى است. كه گناهى به آن ضرر نمى‏ رساند [يا] گريستن بر حسين عليه ‏السلام باعث دخول در بهشت است.
جواب اين مغلطه در (جلسه ششم) داده شده است.
در گفتار دوم اعتراض نموده كه عصمت امامان را از كجا مى‏ گوييد و به چه دليل ثابت مى‏ نماييد.
دلايل بر عصمت ائمه هدى سلام ‏اللّه‏ عليهم اجمعين بسيار است. مختصرا در (جلسه دهم) همين كتاب نقل گرديده.
در صفحه 21 راجع‏به غدير خم و نصب على عليه‏ السلام به خلافت و امت اشكالاتى نموده است.
جوابش در (جلسه هشتم) همين كتاب مورد مطالعه قرار گيرد تا رفع اشكال گردد. در صفحه 23 نوشته است كه على عليه‏ السلام هيچ ‏گاه از عقب ‏ماندگى خود دل‏تنگ نبوده، بلكه راضى هم بوده!
دلايل بر بطلان قول او و اثبات اين كه آن حضرت كاملاً دل‏تنگ و ناراضى بوده، بسيار است. به مختصرى از مفصل در (جلسه نهم) همين كتاب اشاره شده است.
در صفحه 27 با استشهاد به آيه شريفه قرآن مجيد مى‏ رساند كه رسول ‏اللّه‏ صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏ آله بشرى بوده مانند ديگران!
براى حل معما وجواب اين مغلطه و پى بردن به اين كه خداوند علم غيب خود را به بعض از برگزيدگان خلق افاضه نموده، مراجعه شود به (جلسه دهم) همين كتاب.
در صفحه 31 و 34 گويد: «امامان مانند ديگر مردگان و هيچ‏ كاره ‏اند و زيارت قبور ائمه بت ‏پرستى است!»
جوابش را در (جلسه سوم) همين كتاب مطالعه نماييد.
در صفحه 39 نوشته است: «حسين بن على عليه ‏السلام به طلب خلافت برخاست و نتوانست كارى از پيش ببرد، كشته شد!»
جوابش را در (جلسه هفتم) همين كتاب بخوانيد تا بدانيد كه مفخر شهداى عالم حسين بن على عليهماالسلام قيام به حق نموده نه براى جلب خلافت و رياست ظاهريه.
در چندين جاى كتابش تكرار مى ‏كند كه برخلافت على عليه‏ السلام نصى و دليلى نبوده.
جواب پراكنده گويى ‏هاى او در اثبات دلايل و نصوص صريحه در (جلسه پنجم) و در (جلسه هشتم) داده شده كه على عليه ‏السلام خليفه منصوص بوده است.
اگر بخواهيم به تمام پراكنده گويى ‏ها و سفسطه‏ بازى‏ هاى او جواب بدهم، خود كتابى على‏ حده مى‏ خواهد [كه] با مقدمه ‏نويسى مناسبتى ندارد.
علاوه بر همه اينها، دروغ ‏ها وتهمت‏ هاى بسيارى آن افسار گسسته به شيعيان و علماى شيعه زده است، حقه ‏بازى‏ ها نموده و براى جلب نظر عوام و جوانان نارس بى‏ خبر از همه جا، عكس‏ هايى چاپ نموده و مذهب شيعه را روى آن عكس ‏ها به حقه‏ بازى خرافى نشان داده.
عجب آن كه سفسطه ‏بازى ‏ها و فريب‏ خوردگان او مى‏ گويند كه چون علما و خطبا و مبلغين مسلمانان نتوانستند جواب او را بدهند و در مجلس مناظره، قدرت علمى نداشتند حاضر شوند، لذا او را كشتند!
خوب به خاطر دارم در زمان حياتش كه هياهويى راه انداخته بود، علاوه بر كتاب‏ ها مقالاتى در روزنامه خود موسوم به پرچم و مجله پيمان نشر مى‏ داد و به آن وسيله، جوانان بى ‏خبر را به دور خود جمع نمود [و] دعوى برانگيختگى مى ‏نمود. به وسيله چند نفر از جوانان فهميده، چندين مرتبه براى او پيغام دادم كه محلى را به ميل خود معين كند خلوت يا جلوت، دو نفرى با هم روبرو صحبت كنيم؛ اگر دلايلى مثبتى بر گفتار خود داشتى من تسليم مى ‏شوم والا حل مشكلات شده نقار از ميان برداشته بيش از اين كمك به اختلاف و تفرقه جامعه ننموده و زمينه‏ ساز براى بيگانگان نشويد.
جواب مى‏ داد: «من مصاحبه و مناظره حضورى نمى ‏كنم (اين جوابى بود كه به همه علما و بزرگان مى ‏داده). مكاتبه كنيد، بنويسيد تا جواب بدهم.»
اشتباه بزرگ همين جاست كه مردم خبر نداشتند كه از طرف علما و مبلغين دين چه به وسيله جرايد علنى و چه به وسيله اشخاص از قم و تهران و شيراز و مشهد و ساير شهرها، به ايشان ابلاغ مى‏ شد كه حاضر شود براى مناظره حضورى، جواب مى ‏داد: «من مناظره حضورى نمى ‏نمايم. بنويسيد تا جواب بدهم» و اين خود فرار از مباحثات بود؛ چون اهل فن كلام مى ‏دانند به قدرى كه در مكاتبه راه فرار هست، در مناظره و مباحثه و مكالمه حضورى نيست.
مع‏ ذلك عده ‏اى از علما، حاضر به مكاتبه شدند، مخصوصا در روزنامه كيهان مدت مديدى بين علماى شيراز و ايشان مكاتبه سر گشاده مى‏ شد و به قدرى پراكنده‏ گويى و مكررات الفاظ و معانى به‏ كار برد كه تمام خوانندگان خسته و به پراكنده‏ گويى ‏هاى او خندان بودند.
يكى از كوچك‏ترين مبلغين خدمت‏گذاران دين، داعى بودم كه بعد از پيغام ‏هاى مكرر براى تشكيل مجالس مناظره حضورى و شنيدن جواب يأس عاقبت ناچار شدم به وسيله آقايان مذكور به بعض سفسطه‏ هاى او مختصر جوابى دادم (كه همان سبب شد عده ‏اى از جوانان فريب ‏خورده روشن شده، فى ‏المجلس از او برگشتند و پى به حقه‏ بازى‏ هاى او بردند). مثلاً جوانان فريب‏ خورده را روشن نموده، گفتم يكى از غلط‏ كارى‏ هاى شما آن است كه مذهب شيعه را به وسيله عكس‏ هايى كه از دسته‏ جات مردم عوام بادكوبه يا جاهاى ديگر چاپ نموده، وارو نشان داديد كه هر بيننده بى‏ خبر گمان كند عقايد مذهبى شيعيان روى موازين اين عكس‏ ها است و حال آن كه على ‏القاعده عقلاً و منطقاً در عقايد هر قوم و ملتى بايد از روى اسناد و كتب علماى آنها بحث نمود. اگر شما يك كتاب از كتب علما و فقها و مراجع تقليد شيعيان نشان داديد كه به سيخ زدن و قفل و قمه و قداره زدن و حجله قاسم ساختن و شبيه و ساير چيزهايى كه حقه‏ بازى و سفسطه كرده ‏اى و به وسيله عكس ‏هاى وارو نشان داده ‏اى، دستور داده باشند و از ائمه هدى عليهم ‏السلام و پيشوايان دين و مذهب در اين موضوعات خبرى نقل نموده، من تسليم مى‏ گردم.
و حال آن كه در دستورات شرعيه و رسائل عمليه، براى حفظ تن و بدن موازينى معين گرديده، كتب فقهيه و رسائل عمليه علما و فقهاى شيعه در دست‏رس عموم مى ‏باشد (ازقبيل شرح لمعه و شرايع و رساله‏ هاى عمليه مانند جامع عباسى و مجمع‏ الرسائل و عروه ‏الوثقى مرحوم آيت‏ اللّه‏ يزدى و وسيله ‏النجاه مرحوم آيت‏ اللّه‏ اصفهانى وترجمه ‏هاى آنها قدس ‏اللّه‏ اسرارهم) را مطالعه كنيد، ببينيد در مذهب شيعه براى حفظ تن و بدن چه احكامى مقرر آمده و صريحا مى‏ رسانند كه اوجب از هر واجبى، حفظ تن و بدن آدمى است وهر عملى كه موجب ضرر تن و بدن گردد حرام مى ‏شود.
حتى در اعمال واجبه مانند وضو و غسل و روزه و حج و غيره آنها كه ابواب مفصلى در فقه جعفرى دارد گاهى ساقط مى ‏گردد. مثلاً در وضو و اغسال واجبه و مستحبه كه مقدمه طهارت است، اگر مسلمانان بداند در عمل كردن آن ها ضرر به عضوى از اعضاى بدن مى‏ رساند و لو احتمال درد استخوان و غيره بدهد كه باعث خوف شود، با شرايط وارده ساقط مى‏ گردد.
يكى از موارد جواز تيمم، خوف ضرر استعمال آب است، به سبب مرض يا درد چشم يا ورم اعضا يا جراحت و امثال آن ها كه بترسد از استعمال آب متضرر يا متألم شود.
با اهميتى كه مذهب مقدس جعفرى به طهارت و نظافت مى ‏دهد و آن را جزء شرايط ايمان آورده، مع ‏ذلك حفظ تن و بدن را مقدم بر هر چيزى قرار داده است.
فقه جعفرى اجازه نمى ‏دهد عمداً بدون جهت شرعى حتى سوزنى به تن و بدن فرو كنند يا ناخن را عمداً قسمى بگيرند كه خون ظاهر شود. حتى اجازه نمى‏ دهند در مصائب وارده مو بكنند يا صورت بخراشند يا خود را بزنند به قسمى كه بدن را كبود نمايند و اگر هريك از اين اعمال را بنمايند، گناه كرده، بايد استغفار نموده و كفاره بدهند.
چنان كه در باب ديات و كفارات مراجعه شود، به عظمت دين مقدس اسلام و مذهب حقه جعفرى پى برده و لعنت مى‏ كنند بر سفسطه ‏بازان و بازى‏ گرانى كه مى‏ خواهند با نواميس دينى مردم بازى نموده، امر را بر مردمان بى‏ خبر مشتبه و وارو نشان دهند.
عكس بيندازند كه مرد عامى (خرافى برخلاف دستور شرع و مذهب حقه جعفرى) تمام بدنش را سيخ و ميخ و قمه و قداره و كارد و قفل زده و يا مردانى لباس زنان پوشيده در حجله و غيره شبيه درآورده و بگويد اين ها دستور مذهب جعفرى است!
اعمال مردمان عامى خرافى جاهل را به حساب مذهب جعفرى آوردن و از دلايل بطلان مذهب قرار دادن كه مردمان بى‏ خبر گمان كنند واقعاً امامان و يا علما و فقهاى شيعه از طرف آن مبادى عاليه، امر به چنين اعمال زشتى نموده ‏اند، جنايت بزرگ است.
بسيارى از اعمال زشت و خرافى در افراد قومى جارى است كه مبناى اساسى ندارد [و] نمى ‏توان آن اعمال را دليل بر خرابى و فساد اصل مذهب قرار داد. اين وارونه نشان دادن دليل بر حقه‏ بازى وسفسطه ‏هاى مغلطه ‏كارى و فساد عقيده گوينده و نويسنده مى‏ باشد.
از جمله مطالبى كه مكرر اين مرد بازى ‏گر حيّال در كتاب شيعه ‏گرى ذكر نموده، جسارت‏ هايى است كه به خاندان پيغمبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و ‏آله عموماً و خصوصاً متعرض گرديده و صريحاً نوشته ابداً اين خانواده رجحانى بر ديگران ندارند تا به آن ها احترامى گزارده يا مقامى براى آنها قائل شويم! كجا خدا و پيغمبر صلى‏ الله‏ عليه ‏و ‏آله مقامى براى آنها قائل شده ‏اند؟
و در چند جاى كتابش نسبت به ساحت قدس امام به حق ناطق، كاشف اسرار حقايق جعفر بن محمدالصادق عليهماالسلام با كمال وقاحت، جسارت‏ ها نموده كه قطعاً در وقت هوشيارى و با قلم خرد و دانش ننوشته. چه خوش سرايد شاعر پارسى:
بزرگش نخوانند اهل خرد

كه نام بزرگان به زشتى برد

اولاً جواب اين لاطائلات مكرر در ضمن بيانات مفصله در ليالى مناظرات پيشاور داده شده و در غالب اوراق اين كتاب دلايل متقنه از آيات قرآن مجيد و اخبار صحيحه از طرق عامه ذكر گرديده، مخصوصا در (جلسه سوم) و در (جلسه هفتم) و در (جلسه هشتم) به دلايل آيات شريفه و اخبار صريحه اشاره شده.
ثانياً گويا اين مرد شياد قرآن نخوانده و اگر خوانده، چون معتقد نبوده، عمدا امر را بر بى‏ خبران مشتبه نموده. مگر نه اين است كه خداى متعال در آيات بسيارى اين خاندان جليل را ستوده و براى آنها امتيازاتى قائل [شده] و مصطفاى از خلق قرار داده، چنان‏چه در آيه 33 و 34 سوره 3 (آل‏عمران) فرمايد: «إِنَّ اللّه‏َ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحا وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِينَ* ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ»؛(1) و در آيه 22 سوره 42 (شورى) فرمايد: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْنا».(2)
ولى بيشتر تأثر من در اين است كه اكابر علماى عامه و اهل ‏تسنن صريحاً اقرار به ولايت و برترى و مقام عالى اعلاى على و عترت طاهره پيغمبر ـ صلّى ‏اللّه‏ عليه و عليهم اجمعين ـ مى‏ نمايند، ولى اين ناخلف به ظاهر شيعى‏ زاده انكار نمايد فضايل آنها را!
براى جلب نظر دشمنان، دين باطن فاسد خود را ظاهر نموده و با وقاحت نام آنها را برده.
*************************
1-به درستى كه خدا برگزيده آدم و نوح و خانواده ابراهيم و خانواده عمران عليهم ‏السلام را بر جهانيان؛ فرزندانى هستند برخى از نسل برخى ديگر.
2-بگو اى پيغمبر من از شما اجر رسالت جز اين نمى‏ خواهم كه مودت و محبت مرا در حق خويشاوندان منظور داريد. هركه كار نيكو انجام دهد، ما بر نيكويى‏ اش بيافزاييم.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page