فصل پنجم: در ذكر مكتوب ابن زياد به يزيد

(زمان خواندن: 4 - 8 دقیقه)

عبيداللّه زياد چون از قَتْل و اَسْر و نَهْب بپرداخت و اهل بيت را محبوس ‍ داشت، نامه به يزيد نوشت و صورت حال را در آن درج نمود و رخصت خواست كه با سرهاى بريده و اُسراى مصيبت ديده چه عمل آورد، و مكتوبى ديگر به امير مدينه عمرو بن سعيد بن العاص رقم كرد و شرح اين واقعه جانسوز را در قلم آورد، و شيخ مفيد متعرّض مكتوب يزيد نشده بلكه فرموده:
بعد از آنكه سر مقدّس حضرت را در كوچه هاى كوفه بگردانيدند ابن زياد او را با سرهاى سايرين به همراهى زَحْر بن قيس براى يزيد فرستاد.(1)
بالجمله، پس از آن عبدالملك سلمى را به جانب مدينه فرستاد و گفت: به سرعت طىّمسافت كن و عمرو بن سعيد را به قتل حسين بشارت ده. عبدالملك گفت كه من به راحله خود سوار شدم و به جانب مدينه شتاب كردم و در نواحى مدينه مردى از قبيله قريش مرا ديدار كرد و گفت: چنين شتاب زده از كجا مى رسى و چه خبر مى رسانى؟ گفتم: خبر در نزد امير است خواهى شنيد آن را، آن مرد گفت: اِنّا لِلّه وَاِنَّا اِلَيْهِ راجعُون. به خدا قسم كه حسين عليه السّلام كشته گشته. پس من داخل مدينه شدم و به نزد عمرو بن سعيد رفتم، عمرو گفت: خبر چيست؟ گفتم: خبر خوشحالى است اى امير! حسين كشته شد. گفت بيرون رو و در مدينه ندا كن و مردم را به قتل حسين خبر ده، گفت: بيرون آمدم و ندا به قتل حسين دردادم، زنان بنى هاشم چون اين ندا شنيدند چنان صيحه و ضجّه از ايشان برخاست كه تاكنون چنين شورش و شيون و ماتم نشنيده بودم كه زنان بنى هاشم در خانه هاى خود براى شهادت حضرت امام حسين عليه السّلام مى كردند. آنگاه به نزد عمرو بن سعيد رفتم، عمرو چون مرا ديد بر روى من تبسّمى كرد و شعر عمرو بن معدى كرب را خواند:
شعر:
عَجَّتْ نِساءُ بَنى زِيادٍ عَجَّةً

كَعَجيجِ نِسْوَتِنا غَداةَ الاَْرْنَبِ(2)

آنگاه عمرو گفت: هذِهِ واعِيَةٌ بِواعَيةِ عُثمانَ؛ يعنى اين شيونها و ناله ها كه از خانه هاى بنى هاشم بلند شد به عوض شيونها است كه بر قتل عثمان از خانه هاى بنى اميّه بلند شد. آنگاه به مسجد رفت و بر منبر آمد و مردم را از قتل حسين عليه السّلام آگهى داد.(3)
و موافق بعضى روايات عمرو بن سعيد كلماتى چند گفت كه تلويح و تذكره خون عثمان مى نمود، و اراده مى كرد اين مطلب را كه بنى هاشم سبب قتل عثمان شدند و او را كشتند حسين نيز به قصاص خون عثمان كشته شد. آنگاه براى مصلحت گفت: به خدا قسم دوست مى داشتم كه حسين زنده باشد و احيانا ما را به فحش و دشنام ياد كند و ما او را به مدح و ثنا نام بريم، و او از ما قطع كند و ما پيوند كنيم چنانچه عادت او و عادت ما چنين بود، اما چه كنم با كسى كه شمشير بر روى ما كشد و اراده قتل ما كند جز آنكه او را از خود دفع كنيم و او را بكشيم.
پس عبداللّه بن سايب كه حاضر مجلس بود برخاست و گفت: اگر فاطمه زنده بود و سر فرزند خويش مى ديد چشمش گريان و جگرش بريان مى شد! عمرو گفت: ما با فاطمه نزديكتريم از تو اگر زنده بود چنين بود كه مى گويى، لكن كشنده او را كه دافع نفس بود ملامت نمى فرمود.(4) آنگاه يكى از موالى عبداللّه بن جعفر خبر شهادت پسران او را به او رسانيد عبداللّه گفت: اِنّا للّهِ وَاِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ.
پس بعضى از مواليان او و مردم بر او داخل شدند و او را تعزيت گفتند، اين وقت غلام او ابواللّسلاس يا ابوالسلاسل گفت:
هذا مالَقينا مِنَ الحُسين بْن علىٍ؛ يعنى اين مصيبت كه به ما رسيد سببش حسين بن على بود عبداللّه چون اين كلمات را شنيد در خشم شد و او را با نَعْلَين بكوفت و گفت: يَابْن اللَّخْناءِ اَلِلْحُسيْنِ تَقُولُ هذا؟!
اى پسر كنيزكى گنديده بو آيا در حق حسين چنين مى گوئى؟ به خدا قسم من دوست مى داشتم كه با او بودم و از وى مفارقت نمى جستم تا در ركاب او كشته مى گشتم، به خدا سوگند كه آنچه بر من سهل مى كند مصيبت فرزندانم را آن است كه ايشان مواسات كردند با برادر و پسر عمّم حسين عليه السّلام و در راه او شهيد شدند. اين بگفت و رو به اهل مجلس كرد و گفت: سخت گران و دشوار است بر من شهادت حسين عليه السّلام لكن الحمدللّه اگر خودم نبودم كه با او مواسات كنم فرزندانم به جاى من در ركاب او سعادت شهادت يافتند.
راوى گفت: چون اُمّ لقمان دختر عقيل قصّه كربلا و شهادت امام حسين عليه السّلام را شنيد با خواهران خود اُمّ هانى و اءسماء و رَمْلَه و زينب بى هوشانه با سر برهنه دويد و بر كشتگان خود مى گريست و اين اشعار را مى خواند:
شعر:
ما ذا تَقُولونَ اِذْ قالَ النَّبىُّ لَكُمْ

ما ذا فَعَلْتُم وَاَنتُمْ آخِرُ الاُْمَمِ

بِعِتْرَتي وَ بِاَهْلي بَعْدَمُفْتَقَدي

مِنْهُمْ اُسارى وَقَتْلى ضُرِّجُوا بِدَمٍ

ماكانَ هذا جَزائى اِذْ نَصَحْتُ لَكُم

اَنْ تَخْلُفُونى بسُوءٍ فى ذَوى رَحم

خلاصه مضمون آنكه: اى كافران بى حيا! چه خواهيد گفت در جواب سيّد انبياء هنگامى كه از شما بپرسد كه چه كرديد با عترت و اهل بيت من بعد از وفات من، ايشان را دو قسمت كرديد قسمتى را اسير كرديد و قسمت ديگر را شهيد و آغشته به خون نموديد، نبود اين مزد رسالت و نصيحت من شماها را كه بعد از من با خويشان و ارحام من چنين كنيد.(5)
شيخ طوسى رحمه اللّه روايت كرده كه چون خبر شهادت امام حسين عليه السّلام به مدينه رسيد اءسماء بنت عقيل با جماعتى از زنهاى اهل بيت خود بيرون آمد تا به قبر پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم رسيد پس ‍ خود را به قبر آن حضرت چسبانيد و شهقه زد و رو كرد به مهاجر و انصار و گفت:
شعر:
ما ذا تَقُو لُون اِذْ قالَ النَّبىُّ لَكُم

يُومَ الْحِسابِ وَصِدْقُ الْقَولِ مَسمُوعٌ

خَذَلْتُمْ عَتْرتى اَو كُنتُمْ غَيَبا

وَالْحَقُّ عِنْدَ وَلِىِّ الاَْمْرِ مَجْمُوعٌ

اَسْلَمْتَمُو هُمْ بِاَيْدى الظّالمينَ فَما

مِنْكُمْ لَهُ الْيَومَ عِندَ اللّهِ مَشْفُوعٌ(6)

راوى گفت: نديدم روزى را كه زنها و مردها اينقدر گريسته باشند مثل آن روز پس چون آن روز به پايان رسيد اهل مدينه در نيمه شب نداى هاتفى شنيدند وشخصش را نمى ديدند كه اين اشعار را مى گفت:
شعر:
اَيُّها الْقاتِلوُنَ جَهْلاً حُسَيْنًا

اَبْشِرُو بِالْعَذابِ وَ التَّنْكيلِ

كُلُّ اَهْلِ السَّماءِ يَدْعُوا عَلَيْكُمْ

مِنْ نَبِىٍ وَ مُرْسَلٍ وَ قَبيلٍ

قَدْ لُعِنْتُمْ عَلى لِسانِ ابْنِ داوُدَ

وَ مُوسى وَصاحبِ الاِْنْجيلِ(7)

---------------------------------
1-(ارشاد) شيخ مفيد 2/118.
2-(ارشاد) شيخ مفيد 2/123، (اَلاَرْنب) وقعةٌ كانَتْ لبنى زُبَيد عَلى بنى زياد من بنى الحرث بن كعب و هذا البيت العمرو بن معدى كرب، (شيخ عبّاس قمّى رحمه اللّه).
3-همان ماءخذ.
4-(بحار الانوار) 45/122.
5-(ارشاد) شيخ مفيد 2/124.
6-(امالى شيخ طوسى) ص 90، مجلس سوّم، حديث 139.
7-(بحارالانوار) 45/199، (تاريخ طبرى) 6/255.
-----------------------------
مرحوم شيخ عباس قمي

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page