بخش پنجم : سنن وآداب ازدواج
1 - آغاز زندگى زناشويى
2 - ازدواج، ضرورت گريز ناپذير
3 - دوست داشتن همسران
تزويج جوان عزب
4 - چگونگى گزينش همسر
5 - شتاب در شوهر دادن دختر
6 - آداب ازدواج
بخش پنجم: سنن وآداب ازدواج
1 - آغاز زندگى زناشويى
در حديثى منقول از زرارة بن اعين به نقل از امام صادقعليه السلام آمدهاست كه حضرتعليه السلام آغاز آفرينش وچگونگى خلق حواء را براىآدمعليهما السلام وايجاد مودت ورحمت ميان آن دو را تشريح مىكند، درضمن اين حديث آمده است:
آدم گفت: پروردگارا اينآفريده نيكو چيستكه نزديكى ونگريستنبه او موجب آرامش وأنس من است؟ خداوند فرمود: اين كنيز منحوّاست، آيا دوست دارى با تو باشد وتو را مأنوس گرداند، وباتو همسخن شود، وپيرو امر تو باشد؟ آدم عرض كرد: آرى بار خدايا، وبدين سان - تا من زنده هستم - تو را حمد وسپاس مىگذرام. خداوندفرمود: او را از من خواستگارى كن كه كنيز من است، واو نيزشايستگى همسرى تو را دارد، وخداوند در دل حضرت آدم شهوتافكند وپيش از آن آگاهيهاى لازم را نسبت به همه چيز به آدم داد. پسآدم گفت: بار خدايا من او را از تو خواستگارى مىكنم، خشنودى تودر چيست؟ خداوند عز وجل فرمود: خشنودى من در اين است كهنشانهها واحكام دينم را به او بياموزى."(1)
2 - ازدواج، ضرورت گريز ناپذير
1 - گروهى را مىبينيم كه هنگام برخورد با فاجعهاى همچون ازدست دادن عزيزى، يا زيانى مالى، يا از دست دادن وطن، از ازدواجسرباز مىزنند. هرگز چنين نيست، بلكه ازدواج پيش از آنكه شهوتباشد يك مسؤوليت است، وآدمى بايد در هر حال مسؤوليت خويشرا ادا كند. در اين زمينه، حديث ظريفى از امام صادقعليه السلام نقل شدهاست كه فرموده:
"هنگامى كه يوسف صديقعليه السلام برادرش بنيامين را ديدار كردگفت: اى برادر چگونه توانستى پس از من با زنى ازدواج كنى؟بنيامين گفت: پدرم به من دستور داد وگفت: اگر مىتوانى نسلىداشته باشى كه زمين را با تسبيح الهى زنده كند چنين كن."(2)
همين مفهوم در روايتى از پيامبرصلى الله عليه وآله رسيده است: "چه چيزمؤمن را باز مىدارد از اين كه خانوادهاى بر گيرد تا مگر خداوند نسلىرا روزى او كند كه زمين را با (لا اله الا اللَّه) سنگين كند."(3)
از همين رو عزب بودن مكروه است. در حديثى از پيامبر آمده:"پستترين مردگان شما عزبها هستند."(4)
در حديثى از امام صادقعليه السلام رسيده است كه فرمود پدرم فرمودهاست: "من دوست ندارم كه دنيا وما فيها را داشته باشم، ولى درشبىبدون همسر بخوابم."(5)
2 - انسان نبايد از ترس فقر، ازدواج را رها كند كه اين خود، سوءظنى است به خدا. در آيه كريمه مىخوانيم: (وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْوَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌعَلِيمٌ(6)).
"ومردان وزنان بى همسر را همسر دهيد، وهمچنين غلامان وكنيزانصالح ودرستكاران را، اگر فقير وتنگدست باشند خداوند آنها را از فضلخود بى نياز مىسازد، وخداوند گشايش دهنده و آگاه است."
از امام صادقعليه السلام روايت است كه فرموده: "كسى كه از ترس فقرازدواج نكند به مقام خداوند بدگمانى ورزيده است."(7)
3 - دوست داشتن همسران
1 - بدين ترتيب دين اسلام، دوست داشتن زن را به هدف تشكيلخانواده وبه بار آوردن فرزندانى شايسته تشويق مىكند. در روايتى ازامام صادقعليه السلام آمده است كه: "گمان نمىكنم خيرى در ايمان فردىافزايش يابد، مگر آن كه دوستى او نسبت به زنان افزايش يابد."(8) نيزمىفرمايد: "دوست داشتن زنان از اخلاق پيامبران است."(9)
2 - اسلام تشويق مىكند كه اين محبت نسبت به زن اظهار شود كهبر دوستى ومحبت زن وشوهر مىافزايد.
در حديثى از پيامبرصلى الله عليه وآله رسيده است: "اين كه مردى به زنشبگويد تو را دوست دارم هرگز از قلب زنش زدوده نخواهد شد."(10)
3 - ولى دوستى شوهر نسبت به زن نبايد فتنهاى گردد براى مرد كهاو را از پرداختن به وظايفش باز دارد. خداوند سبحان مىفرمايد: (يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوّاً لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِن تَعْفُواوَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ(11)).
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، بعضى از زنان وفرزندانتان دشمنانشما هستند از آنها برحذر باشيد، واگر عفو كنيد وچشم بپوشيدوببخشيد (خداوند شما را مشمول عفو ورحمتش قرار مىدهد) چراكه خدا آمرزنده ومهربان است.
در حديثى از امام صادقعليه السلام رسيده است كه: "چيرهترين دشمنبراى مؤمن، همسر بد است."(12)
نيز از حضرتش رسيده است كه فرموده: "نخستين عامل عصيانخداوند داشتن يكى از شش خصلت است: دنيا دوستى، حبرياست، دوست داشتن خواب، حب زنان، غذا دوستى وراحتطلبى."(13)
اما در صورتى كه مؤمن مسؤوليتهاى شرعى خود را ادا كند، وزندگيش او را از پرداختن به واجبات شرعى باز ندارد، بر دوستى زنمؤاخذه نخواهد شد واز همين رو در حديثى از امام صادقعليه السلاممىخوانيم كه: "سه چيز است كه مؤمن براى آنها مؤاخذه نمىشود:خوراكى كه مىخورد، جامهاى كه مىپوشد وزن شايستهاى كه به اويارى مىرساند وبه وسيله او عفّت خويش را حفظ مىكند."(14)
بلكه زن شايسته، ياور مرد است در دين واداى واجبات، چنان كهدر حديث امام صادقعليه السلام مىخوانيم: "به هيچكس چيزى بهتر از زنشايسته ندادند كه هر وقت او را مىبيند شاد مىشود، وهرگاه براى اوسوگند مىخورد آن را بر مىآورد، ودر غياب مرد، مال وناموس او رانگه مىدارد."(15)
تزويج جوان عزب
4 - بدين سان اسلام به ازدواج تشويق مىكند، و جوانان را بهازدواج دعوت مىكند. خداوند مىفرمايد: )وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْوَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌعَلِيمٌ(16)).
"ومردان وزنان بى همسر را همسر دهيد، وهمچنين غلامان وكنيزانصالح ودرستكاران را، اگر فقير وتنگدست باشند خداوند آنها را از فضلخود بى نياز مىسازد، وخداوند گشايش دهنده و آگاه است."
در حديثى از امام صادقعليه السلام آمده است: "كسى كه عزبى را بهازدواج در آورد از كسانى خواهد بود كه در روز رستاخيز خداوند به اونظر مىكند."(17)
4 - چگونگى گزينش همسر
1 - در فصلهاى گذشته اين كتاب احاديثى را پيرامون ويژگيهاىزنى خوانديم كه شايسته است به عنوان شريك زندگى بر گزيدهشود، ولى مهمترين اين ويژگيها گزينش زن است به سبب ديندارى اوونه براى مال وجمالش بدون در نظر گرفتن دين او.
در حديثى از امام صادقعليه السلام آمده است: "هرگاه مردى به سببجمال يا مالِ زنى با او ازدواج كرد به همان واگذار مىشود، وهرگاه بهخاطر دينش با او ازدواج كرد خداوند مال وجمال را نيز بدو ارمغانكند."(18)
2 - اسلام، ازدواج با خويشاوندان را تشويق مىنمايد، امام زينالعابدين مىفرمايد: "كسى كه براى خدا وصله رحم ازدواج كندخداوند تاج فرشتگان بر سر او نهد."(19)
3 - اسلام تشويق مىكند زنى زايا گرفته شود، نه زن نازا ولو زيباوخوش سيما هم باشد. امام باقرعليه السلام مىفرمايد: "بدانيد كه زن سياهاگر زايا باشد نزد من محبوبتر است از زن زيباى نازا."(20)
4 - ونيز ايشان از جدش پيامبر اكرم روايت مىكند كه فرمود: "بادختر باكره زايا ازدواج كنيد، وبا زن نازاى زيبا ونيكو چهره ازدواجنكنيد كه من در روز رستاخيز به شما امت خود خواهم باليد."(21)
البته اسلام از جنبه زيبايى نيز غافل نمانده، ودستور داده زنزيبايى انتخاب شود كه دين دارد وفرزند بسيار مىآورد. امام رضاعليه السلاماز جدش محمد مصطفىصلى الله عليه وآله روايت مىكند كه: "پيامبر فرمود: خيررا نزد زنان زيبا روى بجوئيد كه كردار آنها شايستهتر است كه نيكوباشد."(22)
5 - شتاب در شوهر دادن دختر
1 - اسلام توصيه مىكند همين كه دختر به حد زنانگى رسيدشوهرش دهند، ونشانه آن قاعدگى ماهانه است. امام صادقعليه السلامفرمود: "از سعادت شخص آن است كه دخترش در خانهاش حيضنشود."(23)
پيامبرصلى الله عليه وآله حكمت اين كار را مصونيت در برابر تباهى وفساددختران مىداند. حضرتصلى الله عليه وآله در خطبه شريفى مىفرمايد: "اىمردم! جبرئيل از خداوند لطيف وخبير براى من خبر آورد كه:دختران باكره همچون ميوه هستند بر روى درخت كه هرگاه اين ميوهبرسد وچيده نشود آفتاب او را فاسد مىكند وباد او را مىپراكند.دختران باكره نيز هرگاه به حد زنان برسند دارويى ندارند مگر شوهر، ودر غير اين صورت از تباهى مصون نخواهند بود، زيرا آنها نيزانسانند."
مردى برخاست وگفت: يا رسولاللَّه دختران خود را به كه بدهيم؟ فرمود: (به همتاهايشان) مرد عرض كرد: همتاهاى ايشانكيانند؟
پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: "مؤمنان، كفو وهمتاى يكديگر هستند، مؤمنان كفو وهمتاى يكديگر هستند."(24)
پيامبرصلى الله عليه وآله در همين معنا مىفرمايد: "خداوند با اسلام، كسى راكه در جاهليت ارجمند بود پست كرد، وكسى را كه در جاهليت پستبود، با اسلام ارجمند گرداند، وكسى را كه در جاهليت ذليل بود، بااسلام گرامى داشت، وبا اسلام همه تكبرهاى جاهلى وباليدن بهعشيره وقبيله ونسب والا را از بين برد، پس همه مردم امروز خواهسفيد باشند يا سياه، قريشى باشند يا عرب يا عجم همگى از آدمندوآدم را هم خداوند از گل بسرشت، ومحبوبترين مردم نزد خداوندفرمانبرترين ومتقىترين آنهاست."(25)
پيامبرصلى الله عليه وآله عملاً به همين كار پرداخت تا پس از خود سنتى بر جاىنهاده باشد. او دختر زبير عمويش را به ازدواج مقداد بن اسود درآورد همانطور كه در حديث امام صادقعليه السلام آمده است:
"پيامبرصلى الله عليه وآله، ضباعه دختر زبير بن عبد المطلب را به ازدواجمقداد بن اسود در آورد. حضرت رسول اين كار را كرد تا ازدواج راآسان كند، وتا آن كه مردم از پيامبرصلى الله عليه وآله پيروى كنند، وبدانند كهگرامىترين آنها نزد خداوند پرهيزگارترين آنهاست."(26)
براساس همين روايت وروايات ديگر، فقها ازدواج دختر هاشمىبا پسر غير هاشمى را روا دانستهاند.
وملاك در مرد آن است كه اخلاق ودينى پسنديده داشته باشد.
2 - پيامبرصلى الله عليه وآله مىفرمايد: "اگر كسى به خواستگارى دختر شماآمد كه اخلاق ودين پسنديدهاى داشت دختر خويش را به او بدهيد، واگر چنين نكنيد در زمين فتنه وتباهى بسيار پديد آيد."(27) امامصادقعليه السلام در روايتى شرط توانگرى مالى را نيز بدان مىافزايدومىفرمايد: "كفو وهمتا آن است كه پاكدامن باشد و (از نظر مالى) توانگر".(28)
ترديدى نيست كه مرد توانگر بهتر از مرد نادار است، ولى اصل، ديانت واخلاق است، پس اگر كسى ثروتمند بود ولى ايمانى سستداشت واخلاقى ناپسند، بايد فقير مؤمن خوش اخلاق را به او برترىداد.
3 - از نشانههاى ديندارى است ترك اعمال و رفتارهاى تباه كننده ومهلك، بويژه ميگسارى، وشرع نهى نموده از آن كه دخترى را به بادهگسارى داد. در حديثى از امام صادقعليه السلام رسيده است كه: "كسى كهدختر خود را به باده گسارى دهد قطع رحم او كرده است."(29)
4 - ونيز اسلام مانع از آن شده كه به منحرف جنسى و (مخنَّث) دختر داد. در حديثى كه على بن جعفر از امام صادق روايت مىكندآمده است كه از حضرت درباره اين پرسيدم كه آيا دخترم با جوانىازدواج بكند كه انسان نرمى است وپدرش هم اشكالى ندارد؟حضرتعليه السلام فرمود: (اگر بد كردار (مخنث) نيست به ازدواج او درآور."(30)
خانواده
بخش پنجم: سنن وآداب ازدواج
- بازدید: 7624