آمد آن ماه كه خوانند مه انجمنش
آيت صولت و مردانگى و شرم و وقار
ز جوانمردى و سقائى و پرچمدارى
آنكه آثار حيا جلوه گر از هر نگهش
ميوه باغ ولايت به سخن لب چو گشود
كوكب صبح جوانيش نتابيده هنوز
آنچنان تاخت به ميدان شهادت كه فلك
همچو پروانه دلباخته از شوق وصال
خواست دستش كه رسد زود بدامان وصال
كوته از دامنت اى شاه مكن دست (رسا)
---------------------------
شعری از قاسم رسا