برادران برويم سراغ موضوع اصلى امروز؛ اينك شمه اى كوتاه از فضائل و خصوصيات بارز مولاى متقيان على عليه السلام را برايتان نقل ميكنيم. چند روايت به سمع مباركتان برسانم دلتان نورانى شود.
در بحارالانوار، از مناقب چنين نقل مى كند:
روى الثقات عن النبى صلى الله عليه و آله انه قال: يا على لك اشياء ليس لى مثلها ان لك زوجة مثل فامطة وليس لى مثلها و لك ولدان من صلبك وليس لى مثلهما من صلبى و لك مثل خديجة ام اهلك و ليس لى مثلها (1) حماة و لك صهر مثلى و لك اخ فى النسب مثل جعفر و ليس لى مثله فى النسب ولك ام مثل فاطمة بنت اسد الهاشمية المهاجرة وليس لى مثلها (2).
افراد موثقى از رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله نقل كرده اند كه فرمود: يا على! تو خصوصياتى دارى كه من مثل آن ها را ندارم. تو همسرى نزد مانند فاطمه اطهر دارى، كه من مثل او را ندارم، يا على! تو دو پسر از صلب خود - بدون واسله - مثل حسن و حسين دارى كه من ندارم و تو مادر زنى چون خديجه دارى (كه اولين زن مسلمان است) و من مثل او را ندارم. و تو پدر زنى همانند من دار (رسول خدا) كه من ندارم و تو برادرى از پدر و مادر خود (برادر نسبى) مثل جعفر ابن ابى طالب دارى (شهيد در جنگ موته) و من برادر نسبى مثل او ندارم و تو برادرى مانند فاطمه بنت اسد ماشميه دارى كه مهاجرت به مدينه نمود و من مثل او مادرى ندارم.
برادران گويا پيامبر صلى الله عليه و آله بر اميرالمؤ منين بر اين اوصاف غبطه مى خورد.
در روايت ديگرى بحارالانوار از امالى صدوق به سندى از قاسم بن ابى سعيد چنين نقل مى كند:
اتت فاطمة عليها السلام النبى صلى الله عليه و آله فذكرت عنده ضعف الحال فقال لها اما تدرين ما منزلة على عندى كفانى امرى و هو ابن اثنتى سنة و ضرب بين يدى بالسيف و هو ابن ست عشرة سنة و قتل الابطال و هو ابن تسع عشرة سنة و فرج همومى و هو ابن عشرين سنة و رفع باب خيبر وهو ابن اثنين و عشرين سنة وكان لايرفعه خمسون رجلا قال فاشرق لون فاطمة عليهاالسلام و لم تقر قدماه حتى اتت عليا عليه السلام فاخبرته فقال كيف لو حدثك بفضل الله على كله (3).
روزى حضرت فاطمه زهرا عليها السلام بر رسول اكرم صلى الله عليه و آله وارد شد پس از ضعف و سستى و ناتوانى حال خود براى حضرت تعريف كرد. رسول خدا فرمود: آيا نميدانى منزلت و مقام على عليه السلام در نزد من چه اندازه است؟ او از امر من پيروى كرد، در حالى كه دوازده سال داشت. شجاعان روزگار را به خاك هلاكت انداخت در حالى كه شانزده سال از عمرش مى گذشت غم و غصه مرا برطرف نمود، در حالى كه بيست سال داشت در قلعه خيبر را از جا كند، در حالى كه بيست و دو ساله بود، (و نتوانست بماند، تا اين كه خدمت اميرالمؤ منين آمد و جريان را بازگو نمود. حضرت فرمود: اگر رسول خدا تمامى فضل و كرمى كه خداوند به من عطا كرده است را براى تو مى گفت، آن وقت چه مى كردى؟!
من از مفصل اين نكته مجملى خواندم
برادران خدا شاهد و گواه است كه هر خصلت و فضيلتى از ايمان و تقوى و علم و زهد و شجاعت و سخاوت و كه تصور كنيد، اميرالمؤ منين عليه السلام نهايت درجه آن را دارا است. اين موضوعى است كه دوست و دشمن به آن اعتراف كرده اند؛ تا آنجا كه آن حضرت از تمام انبياء افضل بوده است مرحوم مجلسى در جلد چهلم بحارالانوار، بابى باز نموده مبنى بر اعلميت آن حضرت نسبت به تمام انبياء و مشترك بودن حضرت، با رسول گرامى اسلام در تمام علوم به جز نبوت (4).
رخ يوسف يد موسى دم عيسى دارى
همچنين او بابى باز نموده مبنى بر اين كه آن حضرت خصال تمام انبيا را داشته و با رسول اكرم صلى الله عليه و آله در تمام فضايل شريك بوده است به جز نبوت. و روايات بسيار جالبى نقل نموده است (5).
او در قسمتى از كتاب خود، داستانى را از كتاب فضايل ابن شاذان و روضة الواعظين نقل مى كند ومقايسه بسيار جالبى بين آن حضرت و هفت نفر از انبياء مى نمايد مى نويسد (6).
----------------------------------------------
1-در مناقب اضافه مى كند وليس لى صهر مثلى
2-بحارالانوار ج 40، ص 68
3-بحارالانوار، ج 40، ص 6
4-همان ج 22، ص 282 و ص 208 تا 212 درباره آيه مباهله
5-همان، ج 39، ص 35
6-همان، ج 39 ص 35
------------------------------------------
سيد محمد على جزايرى (آل غفور)