الف - هميشه اهل دعا بودن، چه اجابت شده باشد و چه نشده باشد.
- اما در صورت اجابت:
ترك دعا در اين حال، جفاست بلكه سزاوار است در مقابل اجابت الهى، مدح و ثنايش را تكرار نماييم؛ چون خداوند متعال در چند موضع از قرآن، كسانى را كه خلاف اين عمل را انجام داده اند، سرزنش نموده است.
- و اذا مس الانسان ضر دعا ربه منيبا اليه ثم اذا خوله نعمه منه نسبى ما كان يدعوا اليه من قبل.(1)
يعنى: چون به آدمى گزندى رسد، چه بر پهلو خفته باشد چه نشسته يا ايستاده، ما را به دعا مى خواند و چون آن گزند را از او دور سازيم، چنان مى گذرد كه گويى ما را براى دفع آن گزندى كه به او رسيده بود، هرگز نخوانده است، اعمال اسرافكاران اين چنين در نظرشان آراسته شده است.
از حضرت امام باقر - عليه السلام - روايت است كه فرمود:
526 - ينبغى للمومن ان يكون دعاوه فى الزخاء نحوا من دعائه فى الشده، ليس اذا اعطى فترولا يمل من الدعاء فانه من الله بمكان.
يعنى: بر مومن سزاوار است همانگونه كه در شدت و سختى دعا مى كند، در روزگار آسايش و نعمت نيز دعا نمايد. و شايسته نيست كه چون حاجتش بر آورده شد، سست شود و از دعا خسته گردد، زيرا دعا نزد خداوند سبحان، منزلت دارد.
- و اما در صورت عدم اجابت:
چه بسا تاخير اجابت به خاطر اين باشد كه خداوند سبحان صداى بنده اش را دوست دارد و مى خواهد او هر چه بيشتر مشغول به دعا باشد، در اين صورت سزاوار است آنچه را كه خدا دوستش دارد ترك ننمايد.
مگر روايت احمد بن محمد بن ابى نصر را نشنيدى كه گفت:
به امام رضا - عليه السلام - عرض كردم: فدايت شوم! چند سال است از خدا چيزى خواستم (ولى اجابت نشد) و در اثر تاخير آن، در قلبم نگرانى پديد آمد، فرمود:
527 - يا احمد، اياك و الشيطان ان يكون له عليك سبيل حتى يقنطك، ان ابا جعفر - عليه السلام - كان يقول: ان المومن ليسال الله حاجه فقوخر عنه تعجيل اجابته حبا لصوته و استماع نحيبه ثم قال، والله ما اخر الله عن المومنين ما يطلبون فى هذه الدنيا خير لهم عجل لهم فيها و اى شى ء الدنيا؟.
يعنى: اى احمد! خود را از شيطان دور كن، مبادا راهى بر تو بيايد و نا اميدت كند كه امام باقر - عليه السلام - مى فرمود:
بسا مومن از خدا حاجتى بخواهد ولى اجابتش به تاخير بيفتد، چون خداوند صداى دعا و آواز گريه اش را دوست دارد. آنگاه فرمود: به خدا سوگند! تاخير آنچه مومنين در اين دنيا طلب مى كنند از جانب ذات اقدس الهى، از تعجيلش بهتر است، دنيا چه ارزشى دارد؟.
از حضرت صادق - عليه السلام - روايت است كه فرمود:
528 - ان العبد الولى لله يدعو الله فى امر ينوبه فقال للملك الموكل به: اقض لعبدى حاجته ولا تعجلها فانى اشتهى ان اسمع نداءه و صوته، و ان العبد العدو لله فى امر ينوبه فقال للملك الموكل به: اقض لعبدى حاجته و عجلها فانى اكره ان اسمع دعاءه و صوته. قال: فيقول الناس، ما اعطى هذا الا لكرامته، و ما منع هذا الا لهوانه.
يعنى: بنده اى كه دوست خداست، در بلا و مصيبت دعا مى كند و خداوند متعال به فرشته اى كه مامور آن كار است مى گويد: حاجت بنده ام را بده اما عجله نكن، چون من خوش دارم صدايش را بشنوم، اما يك وقت بنده اى كه دشمن خداست در مصيبت دعا مى كند، در اينجا ذات اقدس الهى به آن فرشته مامور مى گويد: با عجله حاجت اين بنده ام را بر آور، چون من خوش ندارم صدايش را بشنوم. آنگاه حضرت فرمود: اما مردم مى گويند: اين كه حاجتش داده شد، حتما صاحب كرامت بود و آنكه حاجتش داده نشد، فرد پست و خوارى بوده است.
529 - لا يزال المومن بخير و رجاء و رحمه من الله ما لم يستعجل فيقنط فيترك الدعاء. فقلت له: كيف يستعجل؟ قال: يقول: قد دعوت الله منذ كذا و كذا ولا ارى حاجه.
يعنى: مومن هميشه در مسير خير و اميد به حق و رحمت الهى است تا وقتى كه عجله به خرج ندهد كه در اثر آن نا اميد مى شود و دعا را ترك مى نمايد. راوى گويد عرض كردم: چگونه عجله به خرج مى دهد؟ فرمود: اينكه مى گويد: مدتى است خدا را مى خوانم ولى حاجتم بر آورده نمى شود.
530 - ان المومن ليدعوالله عزوجل فى حاجته فيقول عزوجل: اخروا اجابته شوقا الى صوته و دعائه، فاذا كان يوم القيامه قال الله تعال: عبدى دعوتنى و اخرت اجابتك و ثوابك كذا و كذا، و دعوتنى فى كذا و كذا فاخرت اجابتك و ثوابك كذا و كذا. قال - عليه السلام -؟ فيتمنى المومن انه لم يستجب له دعوه فى الدنيا مما يرى من حسن الثواب.
يعنى: مومن، خداوند عزيز و جليل را براى حاجتش مى خواند و او در جواب مى گويد: اجابتش را به تاخير بيندازيد؛ چون من مشتاق صدا و دعاى اويم و آنگاه كه قيامت بر پا شد مى گويد: بنده من! مرا خواندى اما من اجابتت را به تاخير انداختم، ثواب تو چنين و چنان است و نيز در فلان كار هم مرا خواندى و آنجا هم اجابت تو را به تاخير انداختم، ثواب تو چنين و چنان است. آنگاه حضرت فرمود: در اينجا مومن به خاطر ديدن پاداشهاى عظيم الهى، آرزوى مى كند كه اى كاش! در دنيا خدا هيچ يك از دعاهايش را مستجاب نمى كرد.
531 - قال رسول الله - صلى الله عليه و آله و سلم -: رحم الله عبدا طلب الى الله حاجه فالح فى الدعاء استجيب له او لم يستجب له.
يعنى: رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم -: رحم الله عبدا طلب الى الله حاجه فالح فى الدعاء استجيب له او لم يستجب له.
يعنى: رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - فرمود: رحمت كند خدا بنده اى را كه از او حاجتى بخواهد و بر آن اصرار نمايد، چه مستجاب شده و چه نشده باشد.
آنگاه حضرت، اين آيه شريفه را تلاوت فرمودند:
- و ادعوا ربى عسى الا اكون بدعاء ربى شقيا.(2)
يعنى: پروردگار خود را مى خوانم، باشد كه به سبب خواندن او، به بدبختى نيفتم.
از رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - نقل شده است كه فرمود:
- ان الله يحب السائل اللحوح (3)
يعنى: خداوند متعال، سائل اصرار كنند را دوست دارد.
كعب الاحبار گويد: در تورات آمده است كه:
532 - يا موسى، من احبنى لم ينسنى، و من رجا معروفى الحى فى مسالتى يا موسى، انى لست بغافل عن خلقى ولكن احب ان تسمع ملائكتى ضجيج الدعاء من عبادى، وترى حفظتى تقرب بنى ادم الى بما انا مقويهم عليه و مسببه لهم. يا موسى، قل لبنى اسرائيل لا تبرنكم النعمه فيعاجلكم السلب ولا تغفلوا عن الشكر فيقار عكم الذل، و الحوا فى الدعاء تشملكم الرحمه بالا جابه و تهنئكم العافيه.
يعنى: موسى! كسى كه مرا دوست دارد، فراموشم نمى كند و كسى كه به نيكيهاى من اميدوار است، درخواستش اصرار مى نمايد.
اى موسى! من از مخلوقاتم غافل نيستم (و خبر دارم) ولى دوست دارم كه ملائكه ام صداى ضجه دعا را از بندگانم بشنوند و ملازمان من ببينند كه چگونه بنى آدم به خاطر چيزهايى كه قدرت و اسبابش در دست من است، به من تقرب مى جويند.
اى موسى! به بنى اسرائيل بگو: مبادا نعمت، شما را به طغيان بكشاند كه در اين صورت، بزودى از شما گرفته خواهد شد. و مبادا از شكر آن غافل بمانيد كه در نتيجه آن، به ذلت خواهيد افتاد، در دعا اصرار كنيد تا با اجابتم، رحمت من شامل حالتان شود و عافيت گوارايتان گردد.
از امام باقر - عليه السلام - است كه فرمود:
- لا يلح عبد مومن على الله فى حاجته الا قضاها له.(4)
يعنى: هرگز بنده مومنى در حاجتش بر خدا اصرار نكرد مگر آنكه آن را بر آورده نمود.
از منصور صيقل نقل شده است كه گويد:
533 - قلت لا بى عبد الله - عليه السلام -: ربما دعا الرجل فاستجيب له ثم اخر ذلك الى حين؟ قال: نعم قلت: و لم ذلك ليزداد من الدعاء؟ قال: نعم.
يعنى: به حضرت صادق - عليه السلام - عرض كردم: آيا مى شود فردى دعا كند، اجابت هم بشود اما تا مدتى به تاخير بيفتد؟ فرمود: بله، گفتم: چرا؟ آيا براى اين است كه بيشتر دعا كند؟ فرمود: بله.
از اسحاق بن عمار نقل شده است كه گويد:
534 - قلت لابى عبد الله - عليه السلام -: ايستجاب للرجل الدعاء ثم يوخر؟ قال: نعم عشرون سنه.
يعنى: به امام صادق - عليه السلام - عرض كردم آيا مى شود دعاى بنده اى اجابت شود امام به تاخير بيفتد؟ فرمود: بلى، حتى بيست سال.
از هشام بن سالم نقل است كه آن حضرت فرمود:
535 - كان بين قول الله عزوجل: قد اجيبت دعوتكما و بين اخذ فرعون، اربعون عاما.(5)
يعنى: از زمان وعده خداوند و به حضرت موسى و حضرت هارون - عليهما السلام - كه فرمود: دعاى شما اجابت شد، تا زمان نزول عذاب بر فرعون، چهل سال فاصله بود.
از ابى بصير هم نقل است كه آن حضرت فرمود:
536 - ان المومن ليدعو فيوخر با جابته الى يوم الجمعه.
يعنى: مومن دعا مى كند ولى اجابتش تا جمعه به تاخير مى افتد.
نصيحت
بر انسان عاقل سزاوار است كه هميشه اهل دعا باشد و آن را به هيچ وجه قطع نكند، به چند دليل:
اول - دانستنى كه دعا چقدر فضيلت دارد و عبادت به حساب مى آيد، بلكه دعا مغز و جان عبادت است.(6)
دوم - با دعا كردن جزء افرادى مى گردى كه قبل از بلا دعا مى كنند، در نتيجه اگر بلاى مقدرى در ميان باشد كه تو آن را نمى دانى، با اين دعا برطرف مى گردد.(7)
سوم - اگر زياد دعا كنى، صدايت در آسمان معروف مى شود، در نتيجه هنگام احتياج، دعايت محجوب نمى ماند.(8)
چهارم - مشمول دعاى رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - گردى كه فرمود: خداى رحمت كند بنده اى را كه از او چيزى بخواهد و بر آن اصرار هم بنمايد، چه اجابت شده و چه نشده باشد.(9)
پنجم - اگر صدايت محبوب حق است، با دعايت آنچه را كه او دوست دارد انجام داده اى و اگر محبوب نيست يا صلاحيت اجابت ندارى، پس بدانكه او كريم و رحيم است، شايد به واسطه تكرار دعايت، رحمتش را شامل حالت گرداند، اميدت را نا اميد نكند، استغاثه ات را بالا برد، بالاخره دعايت را اجابت مى نمايد، چگونه چنين نكند در حالى كه منادى او هر شب ندا مى دهد كه:
- هل من داع فاجيه؟(10)
يعنى: آيا دعا كننده اى هست تا اجابتش كنم؟.
- يا طالب الخير اقبل.(11)
يعنى: اى كه به دنبال خير مى گردى، بيا.
مگر سخن امام امير المومنين - عليه السلام - را نشنيدى كه فرمود:
- متى تكثر قرع الباب يفتح لك.(12)
يعنى: اگر باب رحمت الهى را زياد بكوبى (و نا اميد نشوى) آن در، به رويت گشوده مى شود.
از پيامبر اكرم - صلى الله عليه و آله و سلم - نقل است كه فرمود:
537 - ان العبد ليقول: اللهم اغفرلى و هو معرض عنه ثم يقول: اللهم اغفر لى و هو معرض عنه، ثم يقول: اللهم اغفر لى، فيقول الله سبحانه للملائكه: الا ترون الى عبدى؟ سالنى المغفره و انا معرض عنه، ثم سالنى المغفره و انا معرض عنه، ثم سالنى المغفره علم عبدى انه لا يغفر الذنوب الا انا اشهد كم انى قد غفرت له.
يعنى: بنده اى مى گويد: خدايا! مرا بيامرز، اما خداوند از او اعراض دارد، مجددا مى گويد: خدايا مرا بيامرز، باز هم در حالى است كه خداوند از او اعراض دارد، براى بار سوم مى گويد: خدايا! مرا بيامرز، در اينجا ذات اقدس الهى به ملائكه مى گويد:
آيا بنده مرا نمى بينيد؟ از من آمرزش خواست در حالى كه من از او اعتراض داشتم، مجددا آمرزش خواست، باز هم من از او اعراض داشتم، براى بار سوم، آمرزش خواست، بنده ام فهميد كه گناهان را غير از من كسى نمى آمرزد، شما را شاهد مى گيرم كه او را آمرزيدم.
ششم - اگر صدايت محبوب درگاه الهى باشد، او اجابت را محبوس مى كند تا تو دعايت را ادامه دهى، در اين حال اگر اهل مداومت بودى، ديگر حبس اجابت فايده اى نخواهد داشت (و حاجت تو بزودى داده خواهد شد)؛ چون او مى داند كه خواه حاجت تو را بدهد خواه ندهد، تو دعايت را ادامه خواهى داد مگر آنكه تاخير اجابت به خاطر ذخيره سازى اجرهاى اخروى باشد كه در نتيجه، خوشحالى و سرور تو. بيشتر خواهد بود، چون عطاى اخروى دائم است و عطاى دنيوى منقطع و چه فاصله عظيمى است بين دائم و منقطع، اگر اهل تعقل باشى؟
هفتم - به اين فوز عظيم مى رسى كه محبوب خداوند متعال مى گردى؛ چون رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - فرمود:
538 - ان الله يحب من عباده كل دعاء.
يعنى: خداوند متعال از بين بندگانش آن ار كه بيشتر اهل دعاست، دوست دارد.
هشتم - از امام خود پيروى كرده اى؛ چون حضرت صادق - عليه السلام - فرمود:
- و كان امير المومنين رجلا دعاء.(13)
يعنى: امير المومنين - عليه السلام - مردى بود بسيار اهل دعا.
ممكن است بگويى: چيزى مانع از دعايم مى شود و آن مشروط بودن دعاست به حضور قلب و قيام به مناجات با پروردگار كه امير المومنين - عليه السلام - فرموده است:
-لا يقبل الله دعاء قلب لاه.(14)
يعنى: خداوند متعال دعاى قلب غافل را قبول نمى كند.
و نيز امام صادق - عليه السلام - فرموده است:
- لا يقبل الله دعاء قلب قاس.(15)
يعنى: خداوند متعال دعاى كسى را كه قساوت قلب داشته باشد، قبول نمى كند.
با اين اوصاف، وقتى به خودم نظر مى كنم مى بينم در غالب اوقات، توجه و حضور، برايم حاصل نيست و قساوت بر قلبم مستولى است و اين موجب دورى من از پروردگار متعالى است.
در جواب، بايد بدانى با اين حالاتى كه بر شمردى، اگر دعا را هم ترك كنى، دشمنت را بيشتر بر عليه خود يارى كرده اى و پيروزى اش را نزديكتر ساخته اى، بدان اين نفس اماره است كه از طريق ناسازگار شمردن دعا و سنگين دانستن گريه و ميل به شهوات، دشمن را يارى كرده است. تو و دشمنت همچون دو هوو مى مانيد كه بر هم مى پرند.
بنابر اين، هر گاه خود را در حال كسالت و ترس از جنگ با او يافتى، مبادا با اين حال، بدون سلاح، دشمنت را ملاقات كنى كه او فرصت را غنيمت شمرده با سرعت به سويت حمله مى آورد و پيروزى مى شود.
بنابر اين، بر تو لازم است كه مسلح باشى و شكيبا و دليرى گردى و در برابرش صف آرايى كنى كه تو قدرت كشتن او و فرار نكردن از ميدان را دارى.
در اين صورت چه بسا او بترسد و از ميدان جا خالى كند و تسليم شود.
ممكن است با دليرى و صبورى، قلبت قوى گردد و نفست نشاط يابد و كسالت و زبونى، رخت بر بندد. و ممكن است با صبر و شكيبايى و فراهم ساختن اسلحه، خداوند سبحان، رحمتش را شامل حالت گرداند و با نصرتش تو را تاييد فرمايد.
و لذا رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - دعا را سلاح ناميده فرمود:
- الا ادلكم على سلاح ينجيكم من اعدائكم و يدر ارزاقكم؟ قالوا: بلى يا رسول الله: قال: تدعون ربكم بالليل و النهار فان سلاح المومن الدعاء.(16)
يعنى: آيا اسلحه اى را به شما معرفى كنم كه هم شما را از شر دشمنانتان نجات مى دهد و هم روزيتان را زياد مى نمايد؟ گفتند: بلى يا رسول الله! - صلى الله عليه و آله و سلم - فرمود: پروردگارتان را در شب و روز بخوانيد و دعا كنيد؛ چون دعا اسلحه مومن است.
(اى سالك سبيل حق)
بدانكه تو چهار دشمن دارى: هواى نفس، دنيا، شيطان و نفس اماره كه در دعاى معصومين - عليهم السلام - نامشان اينگونه آمده است.
539 - فيا غوثاه! ثم و اغوثاه! بك يا الله، من هوى قد غلبنى، و من عدو استكلب على، و من دنيا قد تزينت ليت و من نفس اماره بالسوء الا ما رحم ربى.
يعنى: خدايا! كمكمكن، به دادم برس، از هوايى كه بر من غالب شده!، از دشمنى كه چون سگ بر من پارس مى كند، از دنيايى كه خود را برايم زينت داده و از نفسى كه دائما مرا به سوى كارهاى زشت مى خواند مگر آنكه تو رحمى كنى.
به اين دعا نظر كن و ببين كه چگونه هنگام ذكر اينها فرياد استغاثه معصوم - عليه السلام - بلند است، در حالى كه مى دانيم استغاثه زمانى واقع تسليم بلند كند، حتما هلاك خواهد شد، بنابر اين، بر تو لازم است كه دعا و تضرع كنى اگر چه قلبت اقبالى نداشته باشد. و مبادا منتظر فراغت خاطر باشى كه اين بسيار كمك است و نادر، پس هر طور كه مى توانى و در هر حال كه هستى، دعا كن، چون صرف دعا كردن و ذكر خداوند سبحان نمودن، شيطان را از تو طرد خواهد كرد.
از رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - نقل است كه فرمود:
540 - على كل قلب حاثم من الشيطان، فاذا ذكر اسم الله خنس الشيطان و ذاب، و اذا ترك الذكر التقمه الشيطان فجذبه و اغواه و استزله و اطغاه.
يعنى: بر هر دلى، شيطانى نشسته كه اگر ذكر خدا شود، مى رود و ذوب مى گردد. و اگر ذكر خدا ترك شود، چون لقمه اى در دهان شيطان، فرو مى رود و جذب او مى گردد، در نتيجه شيطان او را خواهد فريفت و به لغزش و طغيانش وا مى دارد.
چه بسا دعايى را با تكلف و زحمت و بدون توجه قلبى، آغاز كرديم، ولى آخرش با گريه و زارى و اصرار در سوال پايان پذيرفت، بلكه ترك دعا و در خواست از ذات اقدس الهى، موجب قساوت قلب مى گردد و آن را تيره و تار مى كند كه اگر اين عمل به درازا بكشد، ديگر هرگز نفس، ميل باز گشت بدان را نخواهد داشت، اما اگر بدان عادت كند و خوب گيرد، با آن مانوس شده، عاشقش مى گردد و مشتاقش مى شود كه رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - فرمود:
541 - الخير عاده.
يعنى: كار نيك، عادت كردنى است.
و بسيار از افراد را ديده ايم كه بعضى از اوقات، به دعا و گريه اشتياق پيدا كرده بودند مانند اشتياق مريض به سلامتى و شفا، و تشنه به آب گوارا. و به هنگام خلوت با پروردگار، نفسشان در راحتى، باطنشان در فراغت، عقلشان در آسايش و قلبشان در طمانينه و آرامش بود، نورى ايشان را تجليل كرده بود و تاج قيمتى بر سر گذاشته با خداى خود همنشين بودند، سخن دل به او مى گفتند و از رازقشان چيز طلب مى كردند، او را كه هم مالك دار فناست و هم مالك دار بقا، صدا مى كردند و سلطان آسمان را نظر مى نمودند.
آداب بعد از دعا
- بازدید: 5796