بخش ششم / رهنمودها و ارشادات تربيتى

(زمان خواندن: 18 - 35 دقیقه)

سخنان و راهنمائيها و روشنگرى‌هاى پيشوايان معصوم (عليه السلام) از نورانيت خاص و از اشراقات قلبى ويژه اى ، برخوردار مى باشند به آن نشان كه اين ارشادات از مبدأ غيبى و از سرچشمه عرفان الهى ، نشأت گرفته است از آنرو بر دل شنونده مى نشيند و بر زواياى قلب او روشنائى مى بخشد و او را غرق در تفكر و تأمل و تأثر مى سازد . در اين جا لازم به روشنگرى است كه جملات و سخنان و برگزيده‌هاى گوناگونى به پيشوايان عظيم الشأن وعاليقدر ما نسبت داده شده است . آيا همگى حقيقت داشته و از واقعيت برخوردار هستند ؟ و در صورت منفى بودن كليت قضيه ، آيا در تشخيص و تعيين انتساب آنان به پيشوايان معصوم (عليه السلام) معيار و ميزانى به ما رسيده است كه مى تواند ارزش و اعتبار آنها را بيان و مشخص سازد ؟ آرى ! در پاسخ مى گوييم اين سوال مثبت است دو ملاك و معيارى در شناخت احاديث وجود دارد و آن دو معيار يك حجت ظاهرى و علنى است كه همان قرآن مجيد مى باشد يعنى هر سخنى كه با آن مطابقت نداشته باشد كلام حق است و هر كلامى كه مخالف آن باشد طبق فرموده ى خود پيشوايان گرامى (عليه السلام) ، آن سخنان از پيشوايان نيست و مى توان بر ديوار زد و دور انداخت و از ميان برد . دوم معيار باطنى و حجت نهانى ، و آن عقل و خرد و انديشه سالم بشرى است هر سخنى كه با معيار عقل سليم مطابقت ندارد انتساب آن به پيشواى دينى معصوم (عليه السلام) نمى تواند قطعى باشد امام صادق (عليه السلام) در يك از سخنان خود مى فرمايد : سخنان ما از يك حقيقت برتر و از نورانيت ويژه اى بهره ورند پس هر آن سخنى كه يا گفته اى كه حقيقت و نورانيت و ارشاد نداشته باشد آن سخن ، سخن شيطان مى باشد . ما نمى گوئيم گفته فلانى و فلانى چيست ؟ بلكه مى گوييم خدا و رسول او چه گفته اند . گفتار پدرم و گفتار پدرم و گفتار جدم و گفتار جدم گفتار حسين (عليه السلام) ، گفتار حسن (عليه السلام) ، گفتار حضرت على (عليه السلام) و گفتار او حديث رسول خدا و گفتار رسول خدا ، قول خداست . (118)

با توجه به اين اصل اساسى ارشادها و راهنمائى هائى انتخاب گرديده است كه به منابع و مدارك آنها اشارات رفته است كه با معيارهاى بالا تطابق دارد . براى سهولت درك آنها توأم با شرح و تفصيل كوتاه آورديم كه مى تواند در روشنگرى سخنان ارزنده آن پيشوايان عاليقدر كمك و مفيد افتد و مطالبى برگزيده شده است كه مى تواند در زندگى فردى و اجتماعى ما نقشى مفيد و اثرى مثبت داشته باشد .

سخنان و راهنمائيها و روشنگرى‌هاى پيشوايان معصوم (عليه السلام) از نورانيت خاص و از اشراقات قلبى ويژه اى ، برخوردار مى باشند به آن نشان كه اين ارشادات از مبدأ غيبى و از سرچشمه عرفان الهى ، نشأت گرفته است از آنرو بر دل شنونده مى نشيند و بر زواياى قلب او روشنائى مى بخشد و او را غرق در تفكر و تأمل و تأثر مى سازد . در اين جا لازم به روشنگرى است كه جملات و سخنان و برگزيده‌هاى گوناگونى به پيشوايان عظيم الشأن وعاليقدر ما نسبت داده شده است . آيا همگى حقيقت داشته و از واقعيت برخوردار هستند ؟ و در صورت منفى بودن كليت قضيه ، آيا در تشخيص و تعيين انتساب آنان به پيشوايان معصوم (عليه السلام) معيار و ميزانى به ما رسيده است كه مى تواند ارزش و اعتبار آنها را بيان و مشخص سازد ؟ آرى ! در پاسخ مى گوييم اين سوال مثبت است دو ملاك و معيارى در شناخت احاديث وجود دارد و آن دو معيار يك حجت ظاهرى و علنى است كه همان قرآن مجيد مى باشد يعنى هر سخنى كه با آن مطابقت نداشته باشد كلام حق است و هر كلامى كه مخالف آن باشد طبق فرموده ى خود پيشوايان گرامى (عليه السلام) ، آن سخنان از پيشوايان نيست و مى توان بر ديوار زد و دور انداخت و از ميان برد . دوم معيار باطنى و حجت نهانى ، و آن عقل و خرد و انديشه سالم بشرى است هر سخنى كه با معيار عقل سليم مطابقت ندارد انتساب آن به پيشواى دينى معصوم (عليه السلام) نمى تواند قطعى باشد امام صادق (عليه السلام) در يك از سخنان خود مى فرمايد : سخنان ما از يك حقيقت برتر و از نورانيت ويژه اى بهره ورند پس هر آن سخنى كه يا گفته اى كه حقيقت و نورانيت و ارشاد نداشته باشد آن سخن ، سخن شيطان مى باشد . ما نمى گوئيم گفته فلانى و فلانى چيست ؟ بلكه مى گوييم خدا و رسول او چه گفته اند . گفتار پدرم و گفتار پدرم و گفتار جدم و گفتار جدم گفتار حسين (عليه السلام) ، گفتار حسن (عليه السلام) ، گفتار حضرت على (عليه السلام) و گفتار او حديث رسول خدا و گفتار رسول خدا ، قول خداست . (118)

با توجه به اين اصل اساسى ارشادها و راهنمائى هائى انتخاب گرديده است كه به منابع و مدارك آنها اشارات رفته است كه با معيارهاى بالا تطابق دارد . براى سهولت درك آنها توأم با شرح و تفصيل كوتاه آورديم كه مى تواند در روشنگرى سخنان ارزنده آن پيشوايان عاليقدر كمك و مفيد افتد و مطالبى برگزيده شده است كه مى تواند در زندگى فردى و اجتماعى ما نقشى مفيد و اثرى مثبت داشته باشد .

1 . توحيد و خداشناسى



امام صادق (عليه السلام) همواره ، دانش‌هاى بيكران خود را در اختيار مردم قرار مى داد و در اين راه سعى و تلاش پى گير و مداومى داشت او در يكى از سخنان پاينده و جاويد خود درباره توحيد مى گويد : من دانشها را در چهار اصل فشرده ديدم :

1 . خداى خود را بشناسى .

2 . دريابى با تو چه كرده است ؟ و از مواهب و بخشش‌هاى هستى تا چه اندازه به تو بخشيده است .

3 . در برابر اين مواهب و بخشش‌ها ، خدا از تو چه خواسته است ؟

4 . چه خطا و معصيتى فروغ جان تو را خاموش خواهد ساخت .

با اين چهار اصل شناختى ها را خواهيم شناخت چون با شناخت خدا نعمت او نيز شناخته خواهد شد و شناخت نعمت ، سر آغاز سپاسگزارى است و سپاسگزارى موجب انجام وظيفه و اداى مراسم پرستش است و فردى كه خدا را بشناسد و از خطا كه آفت دين است بگذرد حقيقت دانش ها را دريافته است و از دانش خود بينش و معرفت جسته است . (119)

2 . باز



در اين باره حديث جالب ديگرى از آن بزرگوار نقل شده است كه مى فرمايد : (120)

كشتى در دريا مى شكند مسافر كشتى ، اسير دست امواج خروشان دريا مى شود در آن نزديكى نه كشتى ديگرى است كه او را برهاند و نه شناگر توانائى است كه نجاتش بدهد . انسان غريق ، تمام درها را به روى خود بسته مى بيند به هيچ چيز اميدى ندارد در آن وقت در آب غوطه ور است و در آن موقت حساس در آن لحظه خطرناك در آن حال سراپا يأس و نوميدى تنها يك اميد فطرى يك تكيه گاه وجدانى در خود حس مى كند كه از اعماق قلبش از زواياى وجدان باطنش يك نور اميد زبانه مى كشد دلش به يك قدرت نامحدود و توانا توجه مى كند از او كمك مى خواهد تنها اوست كه مى تواند نجاتش دهد و او را از اين ورطه هولناك برهاند آن حقيقت آن قدرت آن تكيه گاه اميد آن چيزى كه دل با التماس به او مى نگرد ، خداست .

3 . اثبات توحيد



شخصى از محضر صادق (عليه السلام) خواستار دليلى براى اثبات وجود صانع توانا شد حضرت در پاسخ فرمود : وجود الأفاعيل دلت على ان صانعا صنعها الا ترى انك اذا نظرت الى بناء مشيد مبنى علمت ان له بانيا وان كنت لم ترالبانى . (121)

دليل هستى آفريدگار عالم وجود موجوداتى است كه طبق نقشيه و نظام معينى خلقت شده اند چنان كه شما از ديدن يك ساختمان كه مطابق نظم و محاسبه بر پا گرديده است بوجود سازنده آن پى مى بريد در صورتى كه ممكن است سازنده و بانى آن را اصلا نديده باشيد سازمان اين عالم هم به همين قياس است .

4 . درباره ى تربيت فرزند



دع ابنك يلعب سبع سنين . (122)

هفت سال فرزند خود را آزاد بگذار تا بازى كند . بازى روح استقلال و آزادگى و حس ابتكار و نوآورى را در كودك زنده مى سازد و هر روز طرح و نقشه جديدى به كار مى گيرد با توجه به عشق و علاقه‌اى كه به اين عمل دارد خود را آماده ى كارهاى مهم تر و بهترى مى سازد اين عمل به بروز استعداد و شخصيت او ، كمك مى كند .

5 . عزت نفس



عن الصادق (عليه السلام) إن الله فوض الى المؤمن من اموره كل ها و لم يفوض أليه يذل نفسه العزيز . . . خداوند متعال همه ى امور مربوط به مؤمن را به خود او واگذار نموده است ولى هرگز ذليل و خوار ساختن نفس عزيز خود را به وى واگذار ننموده است . (123)

6 . عبادت اجبارى و ملال آور



امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد : عبادت را با فشار بر خود تحمل ننمائيد (124)

امام ضمن داستانى اين معنى را چنين شرح مى دهد : مسلمانى همسايه غير مسلمانى داشت كه با هم رفيق بودند ، مرد مسلمان پيوسته با همسايه خود از دين الهى سخن مى گفت و او را به قبول اسلام تشويق مى نمود . سرانجام روزى دعوتش را اجابت نمود و اسلام آورد فرداى آن روز مواقع طلوع فجر در خانه تازه مسلمان را كوبيد او را بيدار كرد و با خود به مسجد برد تا فرضيه صبح را به جماعت بگذارد . نماز تمام شد و مردم تدريجا متفرق مى شدند ولى آن مسلمان به تازه مسلمان گفت بهتر است ما در مسجد بمانيم و تا طلوع آفتاب به ذكر خدا مشغول باشيم ، آفتاب طالع شد به او گفت بهتر آنست كه امروز نيت روزه كنى و تا ظهر در مسجد بمانى و قرآن بياموزى ظهر فرا رسيد نماز ظهر را خوانده و بلافاصله نماز عصر به جماعت خوانده شد تازه مسلمان خواست از مسجد خارج شود همسايه مسلمانش به او گفت خيلى بهتر است در مسجد بمانى ، نماز مغرب و عشاء را نيز خواندند و تازه مسلمان كه از اين همه تكليف بى تاب و قرار شده بود از جا حركت كرد و در معيت رفيق مسلمانش به طرف منزل رفت فردا صبح مرد مسلمان براى تجديد برنامه روز گذشته موقع طلوع فجر در خانه همسايه را كوبيد تا او را با خود به مسجد ببرد . تازه مسلمان بيرون آمد و گفت : مرا ترك گوى كه اين دين بسيار سخت است و من طاقت آن را ندارم . (125)

7 . رشد و تكامل امام صادق (عليه السلام)



درباره رشد مداوم شخصيت و كمالات روز افزون انسان فرموده است:

كسى كه دو روز زندگيش در بهره مندى از رشد انسانى ، يكسان باشد در معامله نقدينه عمر مغبون است و كسى كه امروزش بهتر از ديروزى باشد شايسته است كه مورد غبطهء ديگران قرار گيرد و موفقيت او را آرزو كنند ولى كسى كه امروزش بدتر از ديروز باشد محروم از رحمت حق است و كسى كه نفس خود را در معرض كمال تازه اى قرار نمى دهد در معنويات خويش احساس فزونى ننمايد ، در معرض كمبود و نقصان قرار گرفته است و كسى كه در راه نقص گام برمى دارد مرگ از زندگى او بهتر است . (126)

8 . درباره ارزش جوانى



مى فرمايد امام صادق (عليه السلام) در مورد ارزش جوانى فرموده است از مواعظ لقمان حكيم به فرزند خود اين بود كه فرزند من بدان فردا در پيشگاه الهى حاضر مى شوى درباره چهار چيز با ارزش از تو مى پرسند .

1 . جوانيات را در چه راه تمام كردى ؟

2 . عمرت را در چه كارهائى پايان بردى ؟

3 . ثروتت را چگونه بدست آوردى ؟

4 . و آن را در چه راه مصرف كرده اى ؟ . (127)

شرح كوتاه : هر روز از ايام زندگى انسان به منزله يك واحد از مجموع نقد عمر آدمى است اين حديث به خوبى ارزش ايام جوانى را نشان مى دهد و به روشنى مى رساند كه اسلام تا چه حد به جوانى ارزش و اعتبار قائل است و به آن توجه مخصوصى دارد و اين فصل از زندگى در پيشگاه الهى به قدرى با اهميت مى باشد كه روز حساب از صاحب آن سوال مخصوصى در اين مورد مى گردد كه چگونه آن را صرف كرده است هر چه كه جوانى لمحه و لحظه‌اى از عمر انسان است باز در مورد آن حساب مخصوصى بازگشوده مى شود و مورد استنطاق و سؤال قرار مى گرد و اين پرسش به لحاظ امتياز و موقعيت خاص آن دوران مى باشد .

9 . انتخاب همسر شايسته



1 . اياكم وتزوج الحمقاء فان صحبتها بلاء ، وولدها ضياع . از ازدواج با احمق بپرهيزيد زيرا همنشينى با احمق مايه ى اندوه و ملال و محصول اين ازدواج نيز كه فرزند مى باشد مهمل و بدبخت است . (128)

در حديث ديگرى مى فرمايد :

2 . من زوج كريمته من شارب خمر فقد قطع رحمها . (129)

كسى كه دختر ارزشمند خود را به شراب خوارى وصلت دهد با اين عمل خود قطع رحم كرده است . در رهنمود ديگرى در اين باره مى فرمايد :

3 . ايما أمراة اطاعت زوجها وهو شارب الخمر كان لها من الخطايا بعد نجوم السماء و كل مولود تلدمنه فهو نجس ، ولا يقبل الله منها صرفا ولاعدلا حتى يموت زوجها او خلع عنها نفسها . (130)

هر زنى به هم بسترى شوهر شراب خوار خود تن در دهد به تعداد ستارگان آسمان مرتكب خطا و لغزش شده است و فرزندى كه از آن مرد پديد آيد ناپاك و پليد است و خداوند از آن زن توبه و فديه‌اى را قبول نمى كند مگر آنكه شوهرش بميرد يا او را از قيد زناشوئى رها سازد .

10 . خواهش دعا



شخصى با اضطراب و هيجان خاصى به حضور امام صادق (عليه السلام) آمد و گفت : درباره من دعائى بفرمائيد تا خداوندت به من وسعت روزى عنايت كند كه خيلى فقير و تنگدست هست . امام : هرگز دعا نمى كنم . - چرا دعا نمى كنيد ؟ - براى اينكه خداوند راهى براى انيكا معين كرده است . خداوند امر كرده است كه روزى را پى جوئى كنيد و طلب نمائيد اما تو مى خواهى در خانه بنشينى و با دعا روزى به خانه خود بكشانى . (131)

11 . همسفر حج



مردى از سفر حج برگشته بود سرگذشت مسافرت خود را براى امام صادق (عليه السلام) تعريف مى كرد به ويژه يكى از همسفران خود را بيشتر مى ستود كه چه مرد بزرگوارى بود ما به معيت همچو مرد شريفى مفتخر بوديم او يكسره مشغول عبادت و اطاعت خدا بود همين كه در منزلى فرمود مى آمديم او فورا به گوشه اى مى رفت سجاده خويش را پهن مى كرد به طاعت و عبادت خداى خويش مشغول مى شد . امام : پس چه كسى كارهاى او را انجام مى داد و كه حيوان او را تيمار مى كرد ؟ - البته افتخار اين كارها با من بود او فقط به كارهاى مقدس خويش مشغول بود و كارى به اين كارها نداشت . - بنابراين همه شما از او برتر بوده ايد . (132)

12 . در معاشرت نيك وحسن رفتار



امام صادق (عليه السلام) درباره رفتار نيك و اخلاق حسنه مى فرمايند : تواصلوا وتراحموا و تعاطفوا . به يكديگر بپيونديد به همديگر محب ورزيد در باره همديگر نيكى و احسان كنيد و نسبت به هم مهر و عطوفت داشته باشد .

2 . حسن الخلق يزيد في الرزق . حسن خلق باعث افزايش روزى آدمى است . (133)

3 . قال الله عز وجل : الخلق عيالى فاحبهم الى الطفهم بهم واسعيهم في حوائجهم . (134)

خداوند متعال فرموده است : مردم همانند عائله من هستند كسى نزد من از محبوبيت بيشتر برخوردار است كه با خلق خدا لطف داشته باشد و در رفع نيازمندى‌هايشان كوشاتر وجدى تر باشد .

13 . در مورد شناخت خوش رفتار و خوش كردار



مى فرمايد:

1 . ثلالة لا يعرف الافى ثلث مواطن : لا يعرف الحليم الأعند الغضب ، ولا الشجاع الا عند الحرب ولااخ الا عند الحاجة . (135)

سه نفر در سه حالت خاص بيشتر شناخته مى گردند : خوشرفتار و بردبار به هنگام خشم و غضب ، شجاع و دلير به هنگام جنگ و برخورد و دوست و برادر به هنگام نياز و احتياج .

2 . ان الله تبارك و تعالى ليعطى العبد من الثواب على حسن الخلق كما يعطى المجاهد في سبيل الله يغدوا عليه ويروح . (136)

خداوند متعال به بنده خود در برابر حسن خلق و ادب پاداشى همانند اجر مجاهد راه حق ، عنايت مى كند مجاهدى كه شب و روز در فعاليت و كوشش باشد .

3 . ان اجلت في عمرك يومين فاجعل احد همالأد بك لتستعين به على يوم موتك . (137)

اگر به تو اعلام گردد كه از عمرت فقط دو روز باقى نمانده است روز اول را به اخلاق و ادبت اختصاص ده تا از آن براى مرگت كمك گرفته باشى .

14 . حدود اخلاق



جاء رجل الى الصادق جعفر بن محمد عليهما السلام فقال له يابن رسول الله أخبرنى بمكارم الاخلاق فقال ، العفو عمن ظلملك وصلة من قطعك اعطاء من حرمك و قول الحق ولو على نفسك . (138)
مردى به پيشگاه امام صادق (عليه السلام) شرفياب شد و عرض كرد مرا از مكارم اخلاق آگاه سازيد حضرت در پاسخ او فرمودند : عفو و گذشت از آن كسى كه به تو ستم روا داشته است .

2 . اتصال و پيوست به كسى كه از تو بريده است .

3 . بذل و اعطاء بر آن كس كه تو را محروم ساخته است .

4 . به حق و درستى سخن گفتن اگر چه بر ضررت باشد .

15 . آينده نگرى امام صادق (عليه السلام)



فرمود : مردى به حضور نبى اكرم
(صلى الله عليه وآله) شرفياب شد و عرض نمود يا رسول الله به من موعظه و سفارش فرما حضرت رسول اكرم

(صلى الله عليه وآله) سؤال كرد آيا سفارش پذير هستى اگر توصيه‌ات كنم ؟ و سه بار اين سوال را تكرار فرمود و در هر سه نوبت آن مرد جواب مثبت داد ، آنگاه فرمود به تو سفارش مى كنم وقتى به كارى همت گماردى در عاقبت و پايان آن بينديش اگر آن را صحيح و بر وفق هدايت و صلاح يافتى از پى آن برو ، و اگر ناصحيح و باعث گمراهى يافتى از انجام آن باز بايست .

16 . منع شراب خوارى



بدستور منصور صندوق بيت المال را باز كردند و به هر كس از آن چيزى مى دادند ، شقرانى هم يكى از آن كسانى بود كه براى دريافت سهمى از بيت المال آمده بود او چون كسى را نمى شناخت وسيله اى پيدا نمى كرد تا سهمى براى خود بگيرد .

شقرانى به اتبار اينكه يكى از اجدادش برده بود و رسول خدا (صلى الله عليه وآله) وسيله آزادى او را فراهم ساخته بود وشقرانى هم آزادى را از او به ارث برده بود مولى رسول الله (صلى الله عليه وآله) مى گفتند يعنى آزاده شده رسول خدا و اين امر به نوبه ى خود افتخار و انتسابى براى شقرانى به شمار مى آمد و از اين نظر خود را وابسته به خاندان رسالت مى دانست . در اين ميان كه چشمان شقرانى منتظر و جوياى آشنا و وسيله‌اى بود تا سهمى براى خود از بيت المال دريافت كند امام صادق (عليه السلام) را ديد ، جلو رفت و حاجت خويش را ابراز داشت . امام رفت و طولى نكشيد كه سهمى براى شقرانى گرفته و با خود آورد ، همين كه آن را به دست شقرانى داد با لحن ملاطفت آميز اين جمله را به وى گفت : كار خوب از هر كسى خوب است ولى از تو به واسطه انتسابى كه با ما دارى و تو را وابسته به خاندان رسالت مى دانند خوبتر و زيباتر است ، و كار بد از هر كسى بد است ولى از تو به خاطر همين انتساب ، زشت تر و قبيح‌تر است . امام اين جمله را گفت و گذشت . شقرانى با شنيدن اين جمله دانست كه امام از راز و سر او ، يعنى ميگسارى و شرابخوارى آگاه است و از اينكه امام با علم و آگاهى به او محبت كرده است بسيار شرمنده و شرمسار گرديد و پيش وجدان خود نادم و پشيمان گرديد . (139)

اين نوع امر به معروف و نهى از منكر يكى از ويژگى‌هاى دودمان رسالت مى باشد كه مى دانند تبليغات را با چه بيان و از كدام مجراى طبيعى و اصولى انجام دهند كه ضمن تأثير بخشى ، هتك حرمت و سلب اعتبار و آبروى فرد را نيز محفوظ داشته باشند و اين روش بهترين روش مؤثر در تبليغات مى باشد .

17 . چند حق از حقوق برادران اسلامى امام صادق (عليه السلام)



ضمن يكى از روايات ، چند حق ، از حقوقى را كه مؤمنين به يكديگر را ذكر نموده و اكيدا اداء آنها را به مسلمانان توصيه فرموده است :

1 . الأول - ايسر حق منها ان يحب له ما يحب لنفسه ويكره له ما يكره لنفسه : فرمود : آسان ترين حقوق آنست كه براى برادرش آن را بخواهد كه براى خود مى خواهد و نخواهد آن را كه براى خود نمى خواهد .

2 . والحق الثانى - ان يمشى في حاجته ، ويبتغى رضاه ولا يخالف قوله : در راه برآوردن حاجتش قدم بردارد ، خشنودى او را بخواهد و با گفته وى مخالف ننمايد .

3 . والحق الثالث - ان تصله و مالك ويدك ورجلك ولسانك . به تمام وجودت با او پيوندى با مالت و همچنين با دست و زبانت به كمك و يارى او قيام نمائى .

4 . والحق الرابع - ان تكون عينه ودليله ومرآته وقميصه . چشم بينا و راهنماى راستين وى باشى ، چون آئينه او را خوش بنمايانى ، و مانند پيرهن محفوظ ومستورش دارى .

5 . والحق الخامس - ان لا تشبع ويجوع ، ولا تلبس ويعرى ، ولا تروى ويضماء . مبادا اين چنين باشد كه تو سير باشى او گرسنه ، تو پوشيده باشى او برهنه ، و تو سيراب باشى ، او تشنه . (140)

 

18 . فرمان و دستور العمل خدمتگزاران ملت و مملكت



آخرين سخن از امام صادق (عليه السلام) كه در بخش ارشادها و رهنمودها نقل مى گردد ، فرمان جامع و دستور العمل كامل و سازنده‌اى است كه محقق بزرگوار و عالم ربانى و فقيه صمدانى مرحوم شيخ مرتضى انصارى، ( اعلى الله مقامه الشريف ) در كتاب معروف مكاسب در مورد وظائف فرمانداران و فرمانروايان از كتاب كشف الريبه عن احكام الغيبة ، توسط شهيد دوم جهان علم و فقاهت ، و او هم از شيخ طوسى رئيس طائفه اماميه با اسناد معتبر از رئيس مذهب طائفه اماميه با اسناد معتبر از رئيس و پيشواى بزرگوار شيعه امام صادق (عليه السلام) نقل نموده اند كه مى تواند بازگو كننده و تعيين كننده بسيارى از وظائف مسلمانان امروز باشد اينك متن فرمان و دستور العمل .

عبد الله پسر سليمان نوفلى مى گويد : در محضر امام صادق (عليه السلام) بودم كه خدمتگزار وقاصد عبد الله نجاشى ، كه به تازگى به فرماندارى منطقه خوزستان ، از سوى حكومت وقت منصور گرديده بود ، وارد گرديد پس از سلام و درود نامه‌ى عبد الله نجاشى را تقدیم حضرت امام نمود ، امام در حضور ما ، پاكت نامه را باز نمود و شروع به قرائت آن نمود نخستين سطر وطليعهء نامه بدين قرار نگارش يافته بود :

با نام خداوند بخشنده و بخشايشگر آغاز مى نمايم ، خداوند متعال عمر سرور و پيشوايم را طولانى گرداند ووجود مبارك او را از گزند آفات مصون و محفوظ دارد و هرگز در زندگى مكروهات و ناملايمات نداشته باشد خداوند متعال بر استجابت اين دعاها قادر و توانا است . سيد و سرور عزيزم ! ، شايد بى مناسبت نباشد كه به اطلاع آن حضرت برسانم كه اينجانب اخيرا به فرماندارى استان خوزستان ، منصوب و مشغول كار گرديده ام مايل بودم اگر آن بزرگوار در اين باره حدودى تعيين نموده يا دستوراتى صادر مى فرمودند كه ملاك عمل قرار گيرد تا بدان وسيله رضايت پروردگار عالم ، و تقرب رسول خدا را فراهم مى ساختم و اگر مصلحت مى ديدند در آن نامه خلاصه‌اى از وظائف مرا در مورد مخارج زكات و انواع نفقات و حدود بخشش و نوع دوستان و همكارانى كه بايد برگزينم و با كدام افراد معاشرت كنم و كدامين افراد را اصحاب سرور از خود قرار دهم و با كى انس بگيرم ؟ اين راهنمائىها از سوى آن حضرت مى تواند بسيار ارزنده و موثر باشد . اميدوارم خداوند متعال به بركت هدايت و ولايت شما ، مرا نجات دهد چون در روى زمين حجت حقيقى و امين واقعى مردم ، شما هستيد . ايام نعمت و آسايش مستدام و برقرار باد ! - عبد الله نجاشى -

عبد الله پسر سليمان ناقل اين حديث گويد امام در آن مجلس به نامهء نجاشى اين چنين پاسخ فرمودند :

بنام خداوند بخشنده و بخشايشگر خداوند متعال تو را مشمول عنايت و لطف خويش قرار دهد و تحت حمايت و عنايت خاص خويش محفوظ دارد او است كه قادر و توانا به چنين امر مى باشد : نامهء ما توسط پيك رسان و اصل و مورد مطالعه قرار گرفت و منظور شما را دريافتم و اطلاع پيدا كردم كه شما به فرماندارى استان خوزستان منصور گرديده ايد اين خبر مر هم مسرور ساخت و هم محزون گردانيد . سرور و شادى از آن نظر بود كه با خود گفتم شايد : خداوند به بركت موقعيت تو ، درمانده و بيچاره‌اى از دوستانه آل محمد (صلى الله عليه وآله) را يارى و كمك دهد با وجود تو به درمانده اى از آنان كمك برساند يا عريانى از آنان را بپوشاند وجود تو عامل تقويت ضعفاى آنان گردد و آتش مخالفين و دشمنان را در مورد دوستان ، خاموش گرداند و از اين قبيل مسائل . اما حزون و اندوهم از آن ديدگاه بود ، كه بسيار خوفناكم از آنكه تو عامل لغزش ولو رفتن يكى از دوستان ، گردى ، در اين صورت يقين دان تو هرگز رائحه و عطر بهشتى را استشمام ننموده و مشمول رحمت حق ، قرار نخواهى گرفت . در اين نامه قسمتى از وظائف تو را ، خلاصه مى كنم اگر بتوانى طبق آنها رفتار كنى و از حدود تعيين شده در آن تعدى ننمائى اميد است كه با سلام به هدف خويش نائل گردى .

بدان آقاى عبد الله ! پدرم از پدرانش و آنان هم از على (عليه السلام) و او هم از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) خبر دادند كه آن بزرگوار فرمودند : هر فردى كه مورد مشورت برادر مسلمان خود قرار گيرد و او واقعيت امر را در اختيار مشورت گر ، قرار ندهد خداوند متعال عقل و دانش را از او باز مى ستاند و چون اينجانب نيز در مقام مشورت قرار گرفته ام همهء واقعيت ها را مى گويم و راه نجات تو را تنها در گرو عمل به مضمون آن جستجو نمايم .

بدان و آگاه باش ! تنها راه نجات تو در خوددارى و پرهيز از خونريزى وحفظ خون مسلمانان و خوددارى از ايذاء و اذيت و شكنجه اولياء خداست و تنها عامل نجات و سعادت يك فرد مسئول و خدمتگزار ملت مدارى و خوش رفتارى با مردم و نشان دادن حوصله و صبر و مهربانى بدون اظهار عجز و ضعف در اجراء امور مى باشد بى آنكه كوچكترين ظلم و تعدى در حق مردم صورت گيرد و تنها راه نجات رعايت جانب عدالت در مورد عموم دوستان و عموم مراجعه كنندگان مى باشد . تو هرگز سخن چينان و نمامان را به خويشتن راه مده ! چون بسيار بعيد است كه از گزند آنان در امان قرار گرفته باشى اگر مبتلا به تقرب دادن نمامان و سخن چينان گردى يقين بدان مورد غضب خدا و مورد هتك حرمت و آبروى خويشتن خواهى شد ، تو هرگز از دسيسه ها و توطئه‌هاى مردم ، آنسامان آسوده خاطر مباش و هميشه با حزم و احتياط و دورانديشى با آنان رفتار كن !

گزينش اصحاب راز :

اعوان و انصار و دوستان خود را با دقت و هوشيارى انتخاب نما ! اگر در يك از آن ها رشد و كمال و صلاح و سعادت جستى او را نگهدار . مبادا براى خوش آيند خويش و تنها محض رضايت و آسودگى خاطر خويش پول ، خلعت ، مركب و ديگر اموال عمومى را در غير مورد رضايت خدا به شاعر يا مداح يا دلقك باز و لطيفه گو بپردازى تو مى دانى به جاى بخشش به آنان ، جوائز و عطايا و بخشش‌هاى خود را مخصوص فرماندهان ، نامه نگاران ، نويسندگان و افراد پليس بنمائى و آنچه را كه از وجوه خيريه صرف مى كنى مانند صدقه ، فطره يا هزينه حج يا لباسى كه در آن نماز مى گذارى يا صله و خلعتى كه اهداء مى كنى و هديه‌اى كه در راه خدا بيرون مى كنى بايد از پاكترين درآمدهاى خود و در بهترين راه‌هاى خدا پسند باشد ؟

تراكم ثروت و كنز اموال :

آقاى نجاشى ! سعى و كوشش كن ! مبادا طلا يا نقره اى را ذخيره نمائى و خود را مشمول آيه اى گردانى كه خداوند متعال مى فرمايد : آنان كه طلا و نقره را ذخيره مى نمايند و آنها را در راه خدا خرج نمى كنند ، عذاب دردناك را به آنان بشارت ده ! تو هرگز آن باقيمانده‌هاى شيرينىها يا خوردنيها را كوچك و حقير نيانگار ! چون مى توانى با صرف آنها در راه اشباع شكم‌هاى گرسنه و رفع نياز افراد مستمند و نيازمند ، غضب الهى را خاموش و آرام سازى چون من از پدرم شنيده ام كه او از أمير المؤمنين نقل مى كرد كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) روزى به ياران و اصحاب خود مى فرمود : فردى كه سير بخوابد در صورتى كه همسايهء او با گرسنگى دست و پنجه نرم مى كند به خداوند و روز رستاخيز ايمان نياورده است اصحاب گفتند : ما كه نداريم بدهيم همگى بدبخت و به هلاكت رسيده ايم . پيامبر اسلام فرمود : شما كه نداريد مى توانيد از باقيمانده‌ى طعام و از باقيمانده ى خرما و روزى و لباس خود به اين وظيفه قيام ورزيد تا بتوانيد آتش غضب الهى را خاموش نمائيد .

اعتبار دنيا :

عبد الله ! دنيا آنچنان با اهميت و پر ارزشى نيست كه تصور كرده باشى انسان خود را فناى آن سازد من از پستى و حقارت دنيا ، شمه اى براى تو بازگو مى كنم تا به حقيقت آن پى برده باشى ! . . . پدرم محمد بن على (عليه السلام) ( امام باقر (عليه السلام) ) به من تعريف نمود هنگامى كه امام حسين (عليه السلام) عازم كوفه بودند : ابن عباس به سراغ او آمد و با اصرار تمام او را از رفتن جلوگيرى مى نمود و به خويشاوندى و رحم ، قسم مى داد تا مبادا او همان فرد مقتول در سرزمين طف ( كربلا ) باشد

امام در پاسخ او گفت : من جايگاه خود را خوب مى دانم و از اين زندگى دنيا چاره اى جز فراقت و دورى ، نمى شناسم عموزاده ى محترم ! آيا نمى خواهى حديث پدرم امير المؤمنين را براى تو بازگو نمايم كه برخورد او با دنيا چگونه بود ؟ ابن عباس گفت چرا ؟ خيلى مشتاقم كه سخنان او را بشنوم . آرى ابن عباس پدرم تعريف مى كرد پس از رحلت فاطمه زهرا (عليه السلام) من روزى در فدك بيل در دست داشتم و برخى از ديوارهاى آن را درست مى كردم و سخت مشغول كار بودم ناگاه زنى پيدا شد كه به سوى من رو مى آورد تا چشمم به او افتاد قلبم به تپش افتاد زيبائى او مرا خيره كرد به تصور خويش او را به ثبيته دختر عامر جحمى كه يكى از زيباترين بانوان قريش بود ، تشبيه نمودم . او اظهار نمود : اى پسر ابى طالب ! آيا مى خواهى ازدواج كنى تا تو را از اين كلنگ نجات دهم و تو را به خزائن زمين آشنا و راهنمائى كنم تا خود و فرزندان تو ، از نظر دنيا نگرانى و اضطراب نداشته باشيد . من در پاسخ او اظهار داشتم تو كى هستى ؟ تا تو را از خاندان خودت خواستگارى كنم . او در پاسخ من اظهار داشت من دنيا هستم تا نام دنيا را شنيدم به او داد زدم برو براى خودت شوهر ديگرى جز من جستجو نما ، در شأن من نيست كه طالب دنيا باشم رو به بيل خود آورد ، و اشعار زير را سرودم كه مضمون آنها اينست : هر آن كس كه مظاهر دنيا او را فريب دهد به خسران و زيان ابدى رسيده است و هرگز در طى قرون ، روى سعادت نخواهد ديد جاى عجب نيست من و دنيا ، و دنيا و من ، پيامبر اسلام از دنيا رحلت نمود در صورتى كه در ذمه و عهدهء او مشغوليتى وجود نداشت او به ملاقات خدا شتافت در شرائطى كه كوچكترين مذمت و شماتت همراه خود نداشت . پيشوايان دينى هم به او إقتدا كرده اند خود را با آلودگى‌هاى دنيا آلوده نساخته اند . راه سعادت و نجات تو در عمل به مضمون و محتواى اين نامه مى باشد كه مى تواند تو را از هلاكت نجات و با سعادت و خوشبختى رهنمون گردد .

رعايت حقوق برادران اسلامى :

آقاى نجاشى ! بدان و آگاه باش ! مبادا مؤمنى را بترسانى پدرم از پدرش و او هم از جد بزرگوارش على بن ابيطالب حديث نمود : هر فردى به مومنى نگاه افكند با اين نظر كه او را بترساند خداوند متعال او را در روز محشر آن روزى كه جز خداوندگار پناهگاهى نيست به وحشت و خوف دچار مى سازد و در مقابل آن ، هر آن فردى كه بيچاره‌اى را پناه و ايمن دهد خداوند منان در همان روز عرصات از نزع اكبر و روز وحشتناك آسوده مى سازد و هر آن كس كه نياز برادر دينى خود را برآورده كند خداوند رئوف ، حوائجى از او برآورده مى سازد كه يكى از آنها ، بهشت رضوان مى باشد .

تأمين پوشاك نيازمندان :

هر آن فردى كه نياز برادر ايمان خود را از نظر پوشاك تأمين سازد خداوند متعال از بهترين لباس‌هاى حرير و سندس بهشتى ، او را مى پوشاند و مشمول عنايت خاص خود مى گرداند تا آن لحظاتى كه يك رشته و نخ از آن لباس ها بر تن او باقى مانده باشد .

نجات از گرسنگى :

هر آنكسى كه برادر مسلمان خود را از گرسنگى إطعام و سير نمايد خداوند رحمان او را از بهترين خوراكى‌هاى بهشت ، اطعام و روزى مى دهد . رفع تشنگى : و هر كس كه تشنه اى را از عطش نجات دهد ، خداوند متعال او را از سرچشمهء زلال رحيق مختوم شرابى مهر خورد كه مهر آن از مشك و عنبر است سيراب مى سازد .

خدمت به برادر :

و هر فردى كه موقع نياز برادر مسلمان ، به خدمتگزارى او قيام ورزد خداوند متعال ، بهترين خدمتگزاران بهشتى را به او عنايت مى فرمايد او را با اولياى طاهرين ، هم نشين مى نمايد . تأمين مركب : هر آن كس كه برادر ايمانى خود را به موقع نياز بر مركب و سوارى خويش سوار نمايد ، خداوند متعال از سواريهاى بهشتى به او عنايت مى كند و فرشتگان مقرب به وجود چنين افرادى مباهات مى كنند .

ازدواج :

هر فردى كه وسائل ازدواج برادر مسلمان خود را ، فراهم سازد و همسر مناسبى براى او انتخاب نمايد كه با او انس بگيرد و بازوى كمك او گردد ، استراحت و آسايش روحى او را فراهم سازد ، خداوند متعال از همسران حور العين به او مرحمت مى كند و او را با صديقين و راستكاران از اهل بيت پيامبر (صلى الله عليه وآله) ، مأنوس و محشور مى گرداند .

كمك در ديوان :

فردى كه برادر مؤمن خود را در محضر سلطان ستمگر يارى دهد خداوند متعال او را ، به هنگام عبور از صراط يارى مى دهد و در آن جايگاه و معبرى كه گامها در آن لرزان هستند .

اهميت زيارت مؤمن :

فردى كه برادر ايمانى خود را بدون نظر مادى ، زيارت نمايد او در رديف زائرين خود پروردگار شمرده مى شود . و خداوند متعال هميشه اكرام و احترام ميهمان خود را دارد .

پرونده سازى و پرونده بازى :

عبد الله ! از پدرم ، او از پدرش ، او از امام على (عليه السلام) نقل مى نمود كه روزى رسول خدا (صلى الله عليه وآله) به ياران و اصحاب خود موعظه و توصيه مى فرمود و مى گفت : گروه مسلمانان ! آگاه باشيد از ايمان بهره اى ندارد هر فردى كه با زبان اظهار اسلام نمايد ولى قلب او ايمان نياورده باشد ، پيامبر اسلام در توضيح اين جمله مى فرمودند :  هرگز در پى لغزش‌هاى مؤمنين و در پى پرونده سازى عليه آنان نباشيد چون فردى كه هميشه در پى جستن لغزش ها و خطاهاى مومنان باشد ، در رستاخيز خطاهاى او پى گيرى و در دنيا داخل خانه خود به افتضاح كشانده مى شود .

باز پدرم از پدران خويش از على (عليه السلام) نقل مى نمود كه خداوند متعال از مؤمنان پيمان گرفته است كه هرگز در مقام انتقام گيرى و كينه پرورى نباشند و شافى خود را جز از راه ملامت خويش از وسيله ديگرى نجويند چون فرد مؤمن هميشه در لجام و در قيد و بند حدود اسلامى است و هرگز آن را به خاطر فائده كوتاه و راحت طولانى خود ، از دست نمى دهد خداوند متعال از پيمان‌هايى كه بر مردم گرفته است يكى هم رعايت احترام برادر ايمانى خويشتن است مبادا به عيب جويى او پردازد يا بر مقام حسد و رقابت با او برخيزد .

مقام معنوى مؤمن :

آقاى عبد الله ! پدرم از پدرش او هم از حضرت على (عليه السلام) نقل مى نمود كه پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) فرمودند : روزى جبرئيل به من فرمود آمدند و پيام رساندند كه خداوند متعال به تو سلام مى رساند و مى فرمايند : فرد مؤمن را از نامهاى خودم مشتق نموده ام مؤمن از من و من از مؤمن هستم هر فردى اهانت و مايه خوارى و ذلت فرد مؤمنى را فراهم سازد به جنگ و ستيز با من برخاسته است .

آقاى عبد الله ! نزديك ترين عملى كه به كفر مى انجامد ، آنست كه انسان از فردى سخن يا عملى را ياد گيرد و آن را حفظ داشته باشد تا يك روز عليه او به كار گيرد و او را در ميان مردم مفتضح نمايد چنين فردى ، راه نجات و سعادت را ندارد .

نامهء امام (عليه السلام) به نجاشى بسيار مفصل و پرمحتوا است با كمال تأسف به علت كمبود جا بخشى از آن حذف گرديده طالبان تفصيل به مكاسب محرمه شيخ مرتضى انصارى ( قدس سره ) مراجعه نمايند .

شهادت

شهادت در راه خدا و در راه پيشبرد آرمان الهى ، هدف عالى ، و درخواست قلبى و آرزوى دل هر فرد مؤمن و مخلصى است كه به خدا عشق مى ورزد و به لقاى او پر مى زند اين عشق و علاقه دو چندان خواهد بود جايى كه اين فرد مؤمن ، فرزند رسول خدا (صلى الله عليه وآله) و رهبر راستين امت مسلمان و پيشواى معصوم شيعيان و دوستداران مخلص على (عليه السلام) بوده باشد . شهادت امام صادق (عليه السلام) در سال 148 هجرى بيست و پنجم شوال ، در عهد حكومت منصور خليفه عباسى صورت گرفت . در روزگارى كه امور كشور مضطرب ، فتنه ها و آشوبها فراوان . نه خونها احترام داشت نه دين از نظر حكومت وقت ، ارزش و حرمت داشت و نه قانونى حاكم بر سرنوشت امت بود حكام وقت با استبداد مطلق حكومت داشتند و رعيت در دست جلادان ملعبه اى بيش نبود . پيروان على (عليه السلام) و دوستاران اهل بيت رسالت (صلى الله عليه وآله) در عسرت كامل و تنگناى عجيبى به سر مى بردند ، ناسزا گوئى به على (عليه السلام) و خاندان گراميش و اهانت و بدگويى به بزرگان دين ، عادت ديرينه اى بود كه در اغلب محافل و مجالس در مسجد ، كوى ، برزن ، جلسات دينى و درس و بحث ، همه جا شنيده مى شد گويندگان رسمى و داستان سرايان و چاپلوسان دريار خلافت با اين بى ادبى ها آغاز سخن مى كردند اهل بيت رسالت با شنيدن اين گونه ياوه ها و تحمل اين گونه مصائب و مشكلات ، در انتظار فرج و با اطمينان به وعده صابران به سر مى بردند . فقط دوران حكومت عبد العزيز اموى تنفس گذرائى بود كه به مدت كوتاه اوضاع گذشته را در هم زد ولى دولت او هم مستعجل بود . تحمل وجود علمى امام بر ستمگران و بى فضيلت ها ، سنگين و غير قابل تحمل بود تا اينكه با دسائس و نقشه‌هاى گوناگون بعد از چندين بار كه شبانه به منزل او يورش بردند و در دل شب از منزل بيرون كشيدند و به تبعيد از وطن خود مجبور ساختند تا بالأخره در سال 148 با سم كه قاتل شخصيت‌هاى بزرگ آن روز بود مسموم ساختند . (141)

توطئه منصور و شكست آن

منصور پس از آنكه خبر شهادت امام ششم (عليه السلام) را دريافت داشت به فرماندار مدينه نوشت كه به عنوان تفقد از بازماندگان و گزارش اوضاع ، به خانه امام (عليه السلام) سر زند و وصيت نامه آن حضرت را بخواهد و كسب اطلاع كند و كسى را كه وصى امام (عليه السلام) معرفى شده است ، في المجلس گردن زند . تا به مسألة ى امامت خاتمه داده شود تا برنامه تشيع و پيروى از اهل بيت پايان پذيرد ولى بر خلاف توطئه وى ، به هنگامى كه والى مدينه وصيت نامه را خواند با نوميدى و يأس رو به رو گرديد چون مشاهده كرد كه امام پنج نفر را به عنوان وصى تعيين فرموده است كه يكى هم خود خليفه مى باشد و ديگران به اسامى

2 . عبد الله افطح پسر بزرگ

3 . موسى بن جعفر

4 . خود فرماندار مدينه

5 . حميده همسر امام بوده اند .

به اين ترتيب نقشه و توطئه خائنانه او با درايت و علم خاص امام (عليه السلام) با شكست روبرو گرديد . (142)

ابن بواب جوزى نقل مطلب مى كند : در دل شب منصور خليفه عباسى ، مرا احضار نمود . وارد اطاق شدم ، او روى تخت نشسته بود پيش روى او چراغ و در دست او نامه اى بود كه مطالعه مى كرد ، سلام كردم او با حال گريه نامه را به سوى من پرتاب كرد و گفت اين نامه محمد بن سليمان فرماندار مدينه است در آن نوشته شده است كه جعفر بن محمد به رحمت الهى پيوسته است . انا لله وانا اليه راجعون . هم اكنون نامه در پاسخ فرماندار مدينه بنويس اگر او فرد معينى را وصى خود كرده باشد او را بكشد .

پس از چند روز جواب نامه از فرماندار مدينه رسيد كه او 5 نفر را وصى خود تعيين نموده است .

1 . منصور خليفه عباسى ،

2 . محمد سليمان فرماندار مدينه ،

3 . عبد الله ،

4 . موسى فرزند امام (عليه السلام) ،

5 . حميده همسر .

منصور با تأسف اظهار داشت :

ديگر به كشتن اينان راهى نيست . (143)

در مروج الذهب آمده است : امام صادق (عليه السلام) ده سال گذشته از خلافت منصور به سال 148 درگذشت و در بقيع در جوار پدر و جد بزرگش و مادر عاليقدرش فاطمه و عمويش حسن بن على مدفون گرديد . و روى قبر آنان مرمرى قرار گرفته بود كه بر روى آن چنين حك گرديده بود : بسم الله الرحمن الرحيم . الحمدلله مبيد الامم ومحيى الرمم . هذا قبر فاطمة بنت رسول الله سيدة نساء العالمين و قبر الحسن بن على وعلى بن الحسين بن على بن ابيطالب ، محمد بن على بن الحسين و جعفر بن محمد (عليه السلام) . به نام خداوند بخشنده و بخشايشگر حمد و ستايش مخصوص خدائى است كه از ميان برنده ء ملل و زنده كنندهء استخوان‌هاى پوسيده و از ميان رفته است . اين قبر فاطمه دختر پيامبر بزرگ بانوى جهان ، و قبر حسن فرزند على فرزند ابيطالب وعلى بن الحسين ( امام زين العابدين ) ، و محمد بن على بن الحسين ( امام باقر ) و جعفر فرزند محمد (عليه السلام) ( امام صادق ) مى باشد .

رثاى آن بزرگوار

درگذشت امام موجى از تأثر واندوه را در ميان مخلصان و علاقمندان امام برانگيخت و جهان علم و ادب و دنياى معنويت و فضيلت را سوگوار ساخت . يكى از شاگردان او به نام ابو بريد عجلى در رثاى او گفت : مردم به راحتى و آسانى او را به سوى قبرستان بقيع حمل كردند آيا اطلاع دارند كه چه شخصيتى را به سوى خاك حمل مى كنند و با دستان خويش ، خاك را روى قبر او مى ريزند . اى كاش اين خاك را بر سر خويش مى ريختند كه چنين ضايعه ى بزرگ علمى را از دست دادند .

شهادت با سم

در مورد شهادت با سم امام (عليه السلام) و اين كه اين سم به وسيله عوامل منصور صورت گرفته است از دانشمندان و مورخين اهل سنت افراد زير اعتراف كرده اند :

1 . مسعودى در مروج الذهب ، ج 2 ، ص 212 .

2 . ابن حجر عسقلانى در الصواعق المحرقة ، ص 120 .

3 . ابن الصباغ مالكى در الفصول المهمه ، ص 120 .

4 . الشيراوى در الاتحاف لحب الاشراف ، ص 521 .

5 . شبلنجى در نور الابصار ، ص 144 .

6 . قرمانى در تاريخ خود .

7 . خفاجى در شرح الشفاء تصريحاتى نموده است .

فرزندان امام

از امام بزرگوار ده فرزند در تاريخ به ثبت رسيده است كه سه تن دختر ، و بقيه پسر مى باشند كه برخى در دوران حيات امام از دنيا رفته اند و اسامى آنان در تاريخ به اين ترتيب آمده است :

1 . امام موسى بن جعفر (عليه السلام) . (144)

2 . محمد معروف به ديباج ، ديباج به معناى طاووس مى باشد ، علت اشتهار به اين نام به علت غايت جمال و زيبايى او بوده است .

3 . اسحاق اسحاق وديباج از يك مادر بودند .

4 . على ، او همان فردى است كه در عهد مأمون بر ضد عباسيان قيام نمود و دستگير شد و به خراسان اعزام شد .

5 . اسماعيل اعرج ، او همان فردى است كه فرقه اسماعيليه او را به امامت برگزيدند و در دوران حيات امام درگذشت .

6 . عبد الله معروف به افطح ( گشاده پا ) .

7 . عباس .

8 . ام فروه .

9 . اسماء .

0 . فاطمه .

شرح حال و زندگى آنان در كتابهاى مربوطه به تفصيل آمده است . از شرح حال آنان ، به علت رعايت حال خواننده خوددارى شد . ولى به يقين مهمترين اثر و يادگار امام ، آثار علمى و يادگارهاى جاودان معنوى و حوزه‌هاى علمى پربارى است كه از آن بزرگوار يادگار مانده است كه تا جهان باقى است به ابديت و جاودانگى پيوسته است .

در مورد امام جعفر صادق (عليه السلام) هر چه بنويسيم و كاوش داشته باشيم باز هم ، كم و نارسا است در درك عظمت روحى و معنوى و علم سرشار و دانش بى كران او كافى است نگاهى به فقه مبسوط و گستردهء آن بزرگ نظر بيافكنيم و منابع فقهى را مورد مطالعه قرار دهيم آنگاه متوجه خواهيم شد كه پايه گذار فقه جعفرى در چه حد از افق اعلاى علم و دانش و فضيلت و كرامت قرار دارد ؟ و چه بهتر به اين شعر متوسل گرديم جائى كه شاعر فارسى زبان ، گويد :

كتاب فضل تو را آب بحر كافى نيست * كه تر كنم سر انگشت و صفحه بشمارم

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page