پيامبر پس از سه روز اقامت در مكّه به مدينه بازگشت. پس از اينسال كفار قريش، برخى از مفاد صلحنامه را زير پا نهادند. يكى از آنموارد، حمله آنان به قبيله "خزاعه" بود. اين قبيله با پيامبر همپيمان بودولى طبق مفاد صلحنامه قريش نمىبايست با همپيمانان پيامبر وارد جنگشوند، و بر ضد ايشان به دشمنانشان كمك و يارى دهند. با حمله قريشبه قبيله "خزاعه" بر پيامبر روا بود كه با قريشيان به جنگ به پردازد.آنحضرت نيز يارانش را گردآورده به همراه عدهاى از قبايل مسلمانان كه در اطراف مدينه سكونت داشتند به سمت مكّه در حركت شد. او پيش ازحركت به سوى مكّه، افرادى را به عنوان ديدهبان و نگهبان بر مسير راهگماشت تا مواظب باشند "جاسوسان" خبر خروج وى را به مكّيان نبرندوكار به جنگ نيانجامد زيرا آنحضرت قصد درگيرى وخونريزى نداشت.
چون پيامبر با سپاهش به "حى ظهران"، در نزديكى مكّه، رسيد به افرادش فرمود تا آتش فراوانى بيفروزند آنان نيز چنين كردند. اين امرهراسى بزرگ در دل كفار انداخت. ابوسفيان كه راه مكّه را زير نظرگرفته بود، با ديدن آن همه آتش وحشتزده به نزد عبّاس، عموى پيامبر،رفت. عبّاس او را به نزد پيامبر برد. ميان آنها گفتگوهايى رد و بدل شدوسرانجام ابوسفيان اسلام آورد. با مسلمان شدن ابوسفيان و برخى ازجنگآوران قريش و رؤساى آنها، مكّه توان خود را براى مقابله از دستداد. بدينترتيب، ديگر نيروى بازدارندهاى وجود نداشت تا از ورودپيامبر به مكّه جلوگيرى كند.
پيامبر در اين حمله نظامى، تاكتيكى بى مانند انتخاب كرد و همين تاكتيك عاملى بود تا از افزايش شمار كشته ها جلوگيرى نمايد. تاكتيك پيامبر آن بود كه پيش از ورود به شهر مكّه اعلام كرد هركس سلاح خود رابر زمين بگذارد يا به خانه ابوسفيان پناهنده شود، و يا به خانه خودشبرود، يا در كنار كعبه جاى گيرد، و يا در زير پرچم ابو رويحه درآيد،در امان است. آنگاه به سپاهيانش فرمود تا شهر را محاصره كنند و از هرطرف وارد شهر شوند و جز با كسانى كه با آنها به مقابله مىپردازند،جنگ و ستيز نكنند.
سپس پيامبر، بدون آنكه با حركت مخالفى رودررو شود، به مكّه قدم نهاد. تنها برخوردى كه روى داد، برخوردى بود كه ميان خالد بن وليد كه از پايين مكّه وارد آن شهر شده بود، با عدهاى از كفار به وقوع پيوست.خالد در اين درگيرى دوازده نفر از كافران را به هلاكت رساند و يك تن ازمسلمانان نيز در اين جنگ شهيد شد. سپس پيامبر، ضمن خطبهاى كه درخانه كعبه ايراد كرد، فرمان عفو عمومى نسبت به كليه مشركان را صادرفرمود.
بافتح مكّه، مسلمانان پايه هاى حاكميت مطلق خودرا بر جزيرةالعرب،كه مردم آن مكّه را پايگاه دين و دنياى خود به حساب مى آوردند،استحكام بخشيدند.
پيمانشكنى قريش و فتح مكّه
- بازدید: 2018