جلسه 16 - موضوع:کلمات علمای عامه در باب عصمت تاریخ :26/8/1390

(زمان خواندن: 10 - 19 دقیقه)

بسم الله الرحمن الرحیم
      الحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام علی خیر خلقه و اشرف بریته محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الاولین و الاخرین
بحث ما در شرح باب امامت است از کتاب شرح تجرید
امامت را تعریف کردیم و امام نائب رسول الله J است که محور بحث ما چنین موضوعی است که امامت است به این معنی، وجود امام در جامعه بعد از رسول الله J ضروری است و بر این معنی همه فرق متفق هستند و وجود امام بعد رسول الله J لطف است، بعقیده ما نصب امام بیدالله است و به عقیده دیگران بید الخلق است مردم امام را اختیار می کنند و انتخاب می کنند امام باید معصوم باشد و گرنه تسلسل لازم میاید و تسلسل هم باطل است و اگر معصوم نباشد رتبه کمتر خواهد از رتبه کمترین فرد از افراد جامعه مسلمین و باید او را از معصیت نهی کنند اگر معصوم نباشد، اگر امام معصوم نباشد غرض از نصب او منتفی می شود ،و امام باید معصوم باشد چون اسوه هست برای عموم مومنین؛ و حجت است برای خدای متعال و چون امام هادی است اینها وجوهی است که قائم است بر ضرورت عصمت در امام ،اما از قرآن   مجید ایه مبارکه Pَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ (124)O
کاملا دلالت دارد بر عصمت امام و علمای ما بیان کرده اند کیفیت دلالت ایه مبارکه را بر عصمت که این مباحث را در گذشته بیان کردیم انچه را که عرض می کنم اشاره ای است به مباحث گذشته، و از انطرف ضرورت عصمت در امام یکی از وجوه داله بر این است که نصب امام بید الله است چون غیر خدای متعال از عصمت خبر ندارد چون عصمت یک امر معنوی واقعی خفی است که بجز خداوند متعال خبر ندارد از عصمت، پس ضرورت عصمت در امام یکی از وجوه داله بر این است که نصب امام بید الله است .
دیگران که عصمت را شرط نمی دانند هیچ دلیلی ندارند بر عدم اعتبار عصمت ؛فقط دلیلشان این است که چون بکر و عمرو دیگری معصوم نبودند پس عصمت لازم نیست ؛استدلالی نیست که به کتاب و سنت برگردد و حال انکه ما نقلا وعقلا کتابا و سنتا عصمت را اثبات می کنیم و در امام ضرورت دارد عصمت
حال که عصمت را شرط نمی دانند ایا برای امام شرائطی قائل هستند حال که عصمت شرط نیست بسیار خوب ؛شما که قائل هستید به اینکه نصب امام به اختیار مردم هست و به اختیار مردم هست ایا شرطی یا شرائطی را باید لحاظ بکنیم در امام قطعا باید شرائطی باشد به دو جهت 1ـ  اگر اوصافی امام نباشد هر کسی لایق است که امام بشود2ـ  و جهت دوم این است که اگر شرطی را معتبر ندانیم هرج ومرج در امامت لازم میاید اگر بخواهید برای یک دبیرستانی مدیری انتخاب کنید شرائطی را در وجود او لحاظ می کنید فکیف نیابت از پیامبراکرمJ که بخواهد در جمیع شئون دینی و دنیوی مردم ریاست داشته باشد و متصدی همه امور اسلام و مسلمین باشد لا محاله شرائطی را لازم می دانند
می گویند که مردم باید امام را از بین مردان انتخاب کنند یعنی زن نمی تواند امام باشد این شرط اول شرط دوم امام باید عاقل باشد یعنی مجنون نمی تواند امام باشد شرط سوم این است که امام باید حر باشد نمی شود عبد امام باشد شرط چهارم این است که امام باید بالغ باشد غیر بالغ نمی تواند امام باشد شرط پنجم این است که باید از قریش باشد از غیر قریش قبول نیست نمی تواند کسی از غیر قریش کسی امام باشد شرط ششم این است که امام باید عالم باشد جاهل لیاقت ندارد برای امامت شرط هفتم این است که امام باید عادل باشد ظالم جائر نمی تواند امام باشد شرط هشتم این است که امام باید شجاع باشد و کسی که جبن داشته باشد لیاقت برای امامت ندارد این هشت شرط را در کتبشان تصریح دارند که من یکی از عبارتشان را می خوانم :
الجمهور (یعنی اهل سنت) علی ان اهل الامامة (کسی که اهلیت برای امامت دارد) من هو مجتهد فی الاصول و الفروع ليقوم بأُمور الدين متمكّناً من إقامة الحجج، وحلّ الشُبه في العقائد الدينية، امامی را که مردم انتخاب می کنند باید در اصول و فروع و در دفاع از مبانی دین از حیث مسائل اعتقادی باید قادر باشد و عالم باشد و از ان طرف باید قدرت اداره امور لشگر و لشگر کشی را بلد باشد ذو رأي و بصارة بتدبير الحرب و السلم وترتيب الجيوش وحفظ الثغور، ليقوم بأمور الملك. و بعد شجاع باشد شجاع قويّ القلب، ليقوى على الذبّ عن الحوزة والحفظ لبيضة الإسلام، بالثبات في المعارك. اگر معرکه ای پیش امد بین اسلام و کفار این ثابت قدم باشد در معرکه بماند و لشگر را حفظ کند بعد می گوید باید امام عادل باشد لئلا یجور جور نکند فان الفاسق ربما یصرف الاموال فی اغراض نفسه عاقلا لیصلح للتصرفات الشریعه و الملکیه اگر عاقل نباشد تصرفاتش تصرفات درست نخواهد بود. بالغاً، لقصور عقل الصبي. ذكراً،مرد باشد  إذ النساء ناقصات عقل ودين. حرّاً، لئلّا يشغله خدمة السيد عن وظائف الإمامة اگر عبد کسی باشد باید کارهای سیدش را انجام بدهد این هشت شرط است در بین این  هشت شرط چند شرط هست که ذکر اینها ضرورت نداشت بالغ باشد حر باشد عاقل باشد و امثال ذلک یا ذکر باشد زن نباشد اینها نیازی به ذکر این امورنیست در عین حال ذکر می کنند عمده این وجوه وشروط چهار شرط است یک شرط این استکه قرشی باشدایااین شرط را همه قبول دارندیا نه بعضی می گویند لزومی ندارد که قرشی باشد این محل بحث است که اگر لازم باشد عبارتشان را میخوانم
سه شرط دیگر هست الاول :عدالت، الثانی: العلم الثالث: الشجاعة، این سه شرط نوشته شده در شرح مقاصد که این سه شرط اجماعی هستند باید ین سه شرط را داشته باشد امام که جانشین پیامبرJ هست این خلاصه مطلب انهاست
که عصمت را هم شرط نمی دانند صریحا نوشته اند که شرط نیست چون فلانی و فلانی و فلانی معصوم نبودند.
{امامت ازنظر شیعه}
 از نظر ما هیچ فرقی بین نبوت و امامت وجود ندارد در اوصاف و شرائط به این معنی که در نبوت که نصب نبی بیدالله است بلا اشکال در نبوت هر انچه که خدای متعال مقرر کرده است و نبی را به هر شرطی و وصفی که برای نبوت نصب کرده است امام هم باید همان طور باشد که ما و فی الواقع تابع نصب خدای متعال هستیم و کیفیت نصب خدای متعال، اینکه خدای متعال زن را یا مجنون را یا عبد را یا جاهل را یا ظالم را یا آدم ترسو را برای نبوت نصب نکرده است پس در امام هم باید این طور باشد نباید زن باشد نباید جاهل باشد و ...خدای متعال نبی اسلام J را از قریش بلکه از بنی هاشم قرار داده پس امام بعد از رسول الله J هم باید از بنی هاشم باشد اینکه خدای متعال عیسی را در گهواره نبی قرار داده است پس معلوم می شود در نبوت سن مدخلیت ندارد در هر سنی از سنین باشد مدخلیت ندارد سن در نبوت در امامت هم مدخلیت ندارد که حضرت عیسی در قرآن   هست که  قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَني‏ نَبِيًّا (30) وَ جَعَلَني‏ مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ وَ أَوْصاني‏ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا (31)
در امام هم شرط نیست انچه که ما الان باآنها بحث داریم این است که در صفات امام در این فصل که دنباله مسئله دوم از شرح تجرید است برای تتمیم مطلب این را عرض میکنم عبارت از این است که ایا انتخاب امام که شما می گویید به دست مردم هست ایا ان جانشین پیامبرJ که مردم باید انتخاب کنند برای او شرائطی قائل هستید می گویند بله همین شرائطی که گفتیم بالخصوص ان سه شرط اخری که علم است و شجاعت و عدالت می گوییم از دو حال خارج نیست یا جانشینی ابوبکر که بجای پیامبرJ نشست به انتخاب مردم بوده است یا به انتخاب مردم نبوده است ازدو حال خارج نیست الان یک واقعه ای واقع شده است ابوبکر بجای پیامبرJ متصدی امر شد سوال می شود که اینکه امد بجای پیامبرJ نشست به انتخاب مردم بوده است یا بدون انتخاب مردم بوده است اگر بدون انتخاب مردم بوده اصل انتخاب منتفی است نصی که از خدا و رسول نیست انتخاب که ازمردم نشده به چه دلیل امده ادعی جانیشنی کرده است اگر به مبنای شما که قائلید امامت به انتخاب مردم است ابوبکر را مردم انتخاب کرده باشند ایا این شرائطی را که در امام معتبر می دانید در ابوبکر وجود داشته یا نه؟ عصمت را که شرط ندانستید ایا شرائطی را که شرط می دانید ابوبکر واجد ان شرائط بوده یا نه؟ اگر بالغ بوده در صحابه رسول الله J بالغ فراوان چه چیزی او را مرجح قرار داد که او انتخاب بشود اگر حر بوده در صحابه رسول الله Jحر فراوان اگر عاقل بوده !در بین صحابه عاقل فراوان اگر قرشی بوده در بین اصحاب رسول الله Jقرشی فراوان ـاگر قرشیت شرط باشدـ
چه چیزی باعث امتیاز او شد که مردم در بین این همه جمعیت ازصحابه رسول الله J او را انتخاب کرده باشند گفتید علم شرط است عدالت شرط است شجاعت شرط است این سه شرط اجماعی است عرض می کنیم در بین صحابه عادل عالم شجاع کم نبوده است چه چیزی مرجح شده ابوبکر را ؟شما که اعلمیت را شرط ندانستید علم را شرط دانستید اعدلیت را شرط ندانستید اشجعیت را شرط نداستید شجاعت را شرط دانستید پس عدل و علم و شجاعت در بین صحابه رسول الله Jبوده چه چیزی مرجح ابوبکر بوده بر دیگران سنش بالا بوده این که از مرجحات نبوده و نباید هم باشد پس چی بوده که او را مرجح قرار داده است ؟
از این مرحله گذشتیم شما می گویید در ابوبکر علم بوده عدالت بوده شجاعت بوده اعدلیت اشجعیت اعلمیت هم شرط نیست سوال می کنیم این موارد جهلی که نقل می شود از ابوبکر در منابع معتبر خودتان ،موارد جهلی که حتی کمترین افراد قرآن   خوان مسئله دان در جامعه مسلمین ان موارد را می دانستند وقتی از او سوال می شود که فلان لفظ از الفاظ قرآن   مجید معنایش چیست قرآن   که به زبان عربی است از الفاظی است که مورد استعمال همه اهل زبان عربی بوده وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا (31)کلمه اَب چیست گفته نمیدانم از احکام شرعیه از او سوال کرده اند گفته است نمی دانم موارد کثیره ای که  در کتب خودشان موجود است در منابع اولیشان موجود است
ازجهت عدالت :داستان مالک بن نویره و غیر این داستان از قضایایی است که به هیچ وجه قابل توجیه نیست روی مبانی شرعی دینی عقلی انسانی اصلا قابل توجیه نیست ظلمی که به مالک بن نویره و ان قبیله شد که مالک بن نویره را غدر کردند با ناجوان مردی او را به قتل رساندند و همان شب خالد بن ولید با زن مالک بن نویره جمع شد این به هیچ وجه در هیچ شریعتی در هیچ انسانیتی و اخلاقی قابل توجیه نیست بطوری که وقتی این قضایا واقع شد عمر بن خطاب از جمله معترضین بزرگ بود بر این قضیه گفت این باید رجم بشود قصاص بشود ابوبکر گفت نه من هرگز مواخذه ای به خالد بن ولید نخواهم داشت از او نقل کرده اند که حداکثر گفته است اجتهد اخطاء این ازظلمهایی است که در تاریخ اسلام مایه ننگ است برای اسلام وقتی به دست دشمنان اسلام افتاد شروع کردند[1] امثال این داستان را و شروع کردند به انتقاد از اصل اسلام
اما شجاعت :در کجاست شجاعت کجا ابوبکر شجاعت داشته الثبات فی المعارک که شما خودتان تصریح کردید که امام باید استقامت داشته باشد ثابت باشد در معرکه حفظ کند لشگر اسلام را که شکست نخورد اسلام و مسلمین کجا بوده ثباتش در معارک ایا در احد بوده که همه نوشته اند فرار بوده است ایا در خندق بوده که عمرو بن عبدود امد رجزخواند هل من مبارزطلبید ابوبکر و غیره حضور داشتند که پیامبرJ مکرر فرمودند که کیست ازشما که برود با این ادم مبارزه کند کجاست ثبات فی المعارک ایا در خیبر ثابت بود درمعرکه که روز اول پیامبرJ پرچم را داد به ابوبکر رجع منهزما[2] همه نوشته اند اگر این حال ابوبکر باشد دیگر نوبت به بحث بر سر دومی و سومی نمی رسد پس این انتخابی که شما گفتید که بید الخلق هست این انتخاب روی موازین بوده در همان معیاری بوده که خودتان معین کردید تطبق شرائطی بوده که خودتان معتبر دانستید
که ما ان شاء الله تاریخ سقیفه را که بحث کنیم معلوم خواهد شد که انتخابی نبوده اختیاری نبوده نقل مورخین در منابع دست اول خودشان دال بر این معنی است و حکایت از این جهت می کند اگر قبول کنیم که قبول نخواهیم کرد که نصب امام بید الخلق باشد این شرائطی را که خودتان معین کردید اشکال اول این بود که با ابوبکر در این شرائط خیلی از صحابه شریک هستند باز می گویید  در عین حال مردم او را انتخاب کردند بیان کنید برای ما  کجاست علمش عدالتش کجاست شجاعتش برای ما بیان کنید این تکمیل مسئله دوم بود ازمسائل شرح تجرید مسئله دوم اعتبار عصمت بود که مفصلا بحث کردیم که گفتیم غیر از ما دیگران قائلند که عصمت شرط نیست وارد بحث شدیم و به اینجا منتهی شد
مسئله سوم: المسئلة الثالثه فی ان اماما یجب ان یکون افضل من غیره
امام علاوه بر اینکه عصمت باید داشته باشد معصوم باشد باید افضل باشد من غیره امام در هر زمان از افراد امت خودش باید افضل باشد نباید در بین امت از امام در هیچ زمانی افضل وجود داشته باشد، اولا کلمه افضل یعنی چه ؟افضل افعل التفضیل است از فضل فضل یعنی امتیاز یعنی خصائص پس باید در امتیازات و خصائص سرامد باشد باید امام این چنین باشد در هر زمان این خصائص و امتیازات کجا هستند؟ می گوییم در خود قرآن   در قرآن   اموری را خدای متعال فضیلت دانسته است فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ أَجْراً عَظيماً جهاد یکی از جهات فضیلت است باید در جهاد امام مقدم باشد بر دیگران جهت دوم  يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ پس عندالله علم فضیلت است امام باید اعلم باشد از افراد امتش ایه دیگر  إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم   پس تقوا از جهات فضیلت است امام باید اتقی الناس باشد قرآن   به دست ما ضابطه می دهد پس کلمه افضل را فهمیدیم یعنی چه و فضیلت را از خود قرآن   دراوردیم فضیلتهای دیگری هست در قرآن   باید مقدم باشد امام چرا باید مقدم باشد
قال یعنی خواجه :و قبح تقدیم المفضول معلوم و لا ترجیح فی المساوی باید اتقی باشد اعلم باشد ازهد باشد اشجع باشدیعنی در جهاد فی سبیل الله مقدم بر دیگران باشد و امثال ذلک که در اسلام فضیلت است کتابا و سنتا باید مقدم باشد بر همه در این صفات اگر مقدم نباشد از دو حال خارج نیست یا با افراد امتش در این فضائل مساوی است این اقا را برای چه امام بکنیم با اینکه عینا همین علم زهد و سایر صفات فضیلت را دیگران هم دارند به طور مساوی،ایشان در چی امام باشند ترجیح بلا مرجح است اگر در این صفات و جهات دیگری در بین افراد امت پیدا بشود که مقدم باشد بر ایشان به چه مناسبت ایشان مقدم باشد بر او تقدیم مفضول بر فاضل قبیح است لا محاله باید در ان جهاتی که فضیلت است مثلا ثروت نه فضیلت نیست از نظر اسلام و قوم عشیره داشتن ازنظر اسلام فضیلت نیست اما تقوا از نظر اسلام فضیلت و علم و جهاد فی سبیل الله زهد و امثال ذلک فضیلت است یا باید افضل از همه باشد پس امام است اگر مساوی است با بقیه افراد ترجیح بلا مرجح است اگر در بین افراد امت کسی است که افضل است بر او تقدیم مفضول بر  فاضل قبیح است
الحمد لله رب العالمین  

-پاورقی-

[1] -الطبقات الكبرى - متمم الصحابة - الطبقة الرابعة (ص: 535)
236 - أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ قَالَ: حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ , عَنِ ابْنِ [ص:536] عَوْنٍ قَالَ: " بَلَغَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ قَتْلُهُ مَالِكَ بْنَ نُوَيْرَةَ وَتَزَوُّجُهُ امْرَأَتَهُ , فَقَالَ لِأَبِي بَكْرٍ: إِنَّهُ قَدْ زَنَى، فَارْجُمْهُ. فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ: مَا كُنْتُ لِأَرْجُمَهُ , تَأَوَّلَ فَأَخْطَأَ. قَالَ: فَإِنَّهُ قَدْ قَتَلَ مُسْلِمًا، فَاقْتُلْهُ. قَالَ: مَا كُنْتُ لِأَقْتُلَهُ بِهِ، تَأَوَّلَ فَأَخْطَأَ. قَالَ: فَاعْزِلْهُ، قَالَ: مَا كُنْتُ لِأُشِيمَ سَيْفًا سَلَّهُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ أَبَدًا ". وَكَانَ مَالِكُ بْنُ نُوَيْرَةَ يُسَمَّى الْجَفُولَ
مصنف عبد الرزاق الصنعاني (10/  174)
18722 - أَخْبَرَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، عَنْ مَعْمَرٍ , عَنِ الزُّهْرِيِّ , أَنَّ أَبَا قَتَادَةَ , قَالَ: " خَرَجْنَا فِي الرِّدَّةِ حَتَّى إِذَا انْتَهَيْنَا إِلَى أَهْلِ أَبْيَاتٍ , حَتَّى طَلَعَتِ الشَّمْسُ لِلْغُرُوبِ , فَأَرْشَفْنَا إِلَيْهِمُ الرِّمَاحَ , فَقَالُوا: مَنْ أَنْتُمْ؟ قُلْنَا: نَحْنُ عِبَادُ اللَّهِ , فَقَالُوا: وَنَحْنُ عِبَادُ اللَّهِ فَأَسَرَهُمْ خَالِدُ بْنُ الْوَلِيدِ حَتَّى إِذَا أَصْبَحَ أَمَرَ أَنْ يُضْرَبَ أَعْنَاقُهُمْ " , قَالَ أَبُو قَتَادَةَ: فَقُلْتُ: «اتَّقِ اللَّهَ يَا خَالِدُ فَإِنَّ هَذَا لَا يَحِلُّ لَكَ» , قَالَ: اجْلِسْ فَإِنَّ هَذَا لَيْسَ مِنْكَ فِي شَيْءٍ , قَالَ: «فَكَانَ أَبُو قَتَادَةَ يَحْلِفُ لَا يَغْزُو مَعَ خَالِدٍ أَبَدًا , قَالَ وَكَانَ الْأَعْرَابُ هُمُ الَّذِينَ شَجَّعُوهُ عَلَى قَتْلِهِمْ , مِنْ أَجْلِ الْغَنَائِمِ وَكَانَ ذَلِكَ فِي مَالِكِ بْنِ نُوَيْرَةَ»
[2] -مجمع الزوائد ومنبع الفوائد (9/  124)
14718 - عَنْ أَبِي لَيْلَى قَالَ: قُلْتُ لِعَلِيٍّ - وَكَانَ يَسْمُرُ مَعَهُ -: إِنَّ النَّاسَ قَدْ أَنْكَرُوا مِنْكَ أَنْ تَخْرُجَ فِي الْحَرِّ فِي الثَّوْبِ الْمَحْشُوِّ، وَفِي الشِّتَاءِ فِي الْمُلَاءَتَيْنِ الْخَفِيفَتَيْنِ؟ ! فَقَالَ عَلِيٌّ: أَوَلَمْ تَكُنْ مَعَنَا؟ قُلْتُ: بَلَى قَالَ: «فَإِنَّ النَّبِيَّ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - دَعَا أَبَا بَكْرٍ فَعَقَدَ لَهُ لِوَاءً ثُمَّ بَعَثَهُ، فَسَارَ بِالنَّاسِ فَانْهَزَمَ، حَتَّى إِذَا بَلَغَ وَرَجَعَ، فَدَعَا عُمَرَ فَعَقَدَ لَهُ لِوَاءً فَسَارَ، ثُمَّ رَجَعَ مُنْهَزِمًا بِالنَّاسِ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ -: " لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ رَجُلًا يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ، وَيُحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولَهُ، يَفْتَحُ اللَّهُ لَهُ لَيْسَ بِفَرَّارٍ ". فَأَرْسَلَ فَأَتَيْتُهُ وَأَنَا لَا أُبْصِرُ شَيْئًا، فَتَفَلَ فِي عَيْنِي فَقَالَ: " اللَّهُمَّ اكْفِهِ أَلَمَ الْحَرِّ وَالْبَرْدِ» ". فَمَا آذَانِي حَرٌّ وَلَا بَرْدٌ بَعْدُ.
رَوَاهُ الْبَزَّارُ، وَفِيهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي لَيْلَى، وَهُوَ سَيِّئُ الْحِفْظِ، وَبَقِيَّةُ رِجَالِهِ رِجَالُ الصَّحِيحِ. اقول :هو من روی عنه شعبه و هو لا یروی الا عن ثقه

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page