43 «سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمّا يَقُولُونَ عُلُوًّا كَبِيراً»
ترجمه :
43. خداوند منزه و مبرا و بالاتر از اين است كه در معبوديت شريك داشته باشد و بلندى و بزرگى او بلا نهايت است كه ذاتاً و صفتاً و فعلاً و الوهيت منحصر به اوست شريك، عديل، نظير، مثل و ندّ و ضدى از براى او محال است.
تفسير :
[در بيان تنزّه خداوند از عيبها و كمبودها]
(سُبْحانَهُ) «تسبيح» تنزيه حق است از جميع عيوب و نواقص و احتياج، لذا مىگوييم :
نه مركب بود و جسم نه جوهر نه عرض بىشريك است معانى تو غنى دان خالق
زيرا مركَّب احتياج به اجزاء و مركِّب[1] ـ بالكسر ـ دارد، جسم احتياج به مكان و ماده و صورت دارد. جوهر مركب از وجود و ماهيت است، عرض محتاج به معروض است، شريك احتياج به ساير شركا دارد و نقص قدرت است، معانى صفات زايده است و عارض موصوف مىشود و احتياج لازم مىآيد، غنى جامع جميع كمالات و خالى از جميع نواقص است (وَ تَعالى) علو شامل جميع كمالات از علم، قدرت، حيات، اراده، ادراك، سميع، بصير، كبير، عظيم مىشود چه رسد به (عَمّا يَقُولُونَ) كه شريك يك جمادى باشد (عُلُوًّا كَبِيراً) غير متناهى ذاتاً، عدّةً و مدةً و شدةً، ليس له اول و لا آخر كه معناى واجب الوجود است.
___________________________________________________________________________________________
[1] . مركِّب: تركيب دهنده؛ كسى كه به اجزاء صورت و تركيب بدهد.
آیه 43 «سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمّا يَقُولُونَ عُلُوًّا كَبِيراً»
- بازدید: 943