65 «إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَکَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ وَ كَفى بِرَبِّکَ وَكِيلاً»
ترجمه :
65. محققاً بندگان مرا نيست از براى تو بر آنها سلطه و قدرتى و كفايت مىكند به پروردگار تو ]كه[ وكيل باشد.
تفسير :
[عدم تسلط شيطان بر بندگان واقعى خدا]
(إِنَّ عِبادِى) اضافه تشريفيه [است؛] آنهايى كه بندگى مرا پذيرفتند و به وظايف بندگى عمل مىكنند از اميرالمومنين (علیه السلام) است :
«كَفى بي عِزّاً أنْ أكونَ لَکَ عَبْداً وكَفى بي فَخْراً أنْ تَكُونَ لي رَبّاً»[1] .
(لَيْسَ لَک عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ) عدم سلطه شيطان به ايمان و تقوا و عمل صالح است كه در پناهگاه الهى هستند و شيطان قدرت بر نزديك شدن به آنها ندارد و لذا بنده دايماً بايد پناه به خدا ببرد از شرّ شيطان و شيطان صفتان و اين به مجرد گفتن اعوذ بالله من الشيطان الرجيم نيست، بايد رو به خدا برد و خود را در حصن حصين الهى داخل كرد مثل كسى نباشد كه سگ گيرنده در قفاى او باشد و بگويد: پناه بردم به قلعه كدخدا، بايد داخل در قلعه بشود تا محفوظ ماند. و طرق الى الله بسيار است و اعظم آنها ولايت و توسل است.
(وَ كَفى بِرَبِّکَ وَكِيلاً) كسى كه توكل داشته باشد و ايكال امور خود و مخصوصاً ايمان خود را كند البته خداوند او را پناه مىدهد و از شرور شياطين انسى و جنى مصون و محفوظ مىدارد بلكه او را كافى است: (وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللهَ بالِغُ أَمْرِهِ)[2] .
____________________________________________________________________________________
[1] . اين عزت برايم بس است كه بندهات باشم و اين افتخار برايم بس كه تو پروردگارم باشى.مسند الرضا (علیه السلام)، «داوود بن سليمان الغازى»: ص84؛ روضة الواعظين: ص109 و بحار الأنوار :ج74، ص400، ح23 و ج91، ص94، ح10.
[2] . و كسى كه توكل كند بر خداى متعال پس او را بس است. محققاً خدا كار او را به پايانمىرساند. سوره طلاق: آيه 3.
آیه 65 «إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَکَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ .....»
- بازدید: 770