دورنمایى از تربیت و پرورش حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها)
طى سالها تحقیق، كتابها و مقاله هاى متنوعى پیرامون زندگى حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) نگارش یافته است; اما عموم این نوشته ها برگرفته از مطالبى است كه به طور صریح در متون تاریخى و انساب ثبت شده است.
این نوع استفاده از منابع موجب شده تا یافته هاى نویسندگان غالبا پیرامون سه محور ثابت(زمان تولد، سفر به قم و رحلت) متمركز شود.
به این دلیل گاه به برخى كتب پیرامون زندگى این بانوى بزرگوار برمى خوریم كه از صدها صفحه تنها صفحات انگشت شمارى به بیان زندگى وى اختصاص یافته است و نویسندگان به ناچار مباحث مربوط به قم، كرامتها و ... را بر مطالب خود افزوده اند.
حال آنكه به نظر مى رسد با رویكرد مجدد به موضوعات پیرامونى مى توان گستره تحقیق درباره زندگى فاطمه معصومه(سلام الله علیها) را وسیع تر كرد و دورنمایى هر چند ضعیف از شخصیت اخلاقى، تربیتى و علمى وى فرا روى زائران این بانوى بزرگوار قرار داد.
وسعت اطلاعاتى كه بتواند در ترسیم این دورنما ما را یارى كند، زمانى نمود مى یابد كه بدانیم غالب وقایع زندگى به دلیل وضوح و روز مره بودن مورد توجه قرار نگرفته و ثبت نشده اند.
از این جمله اند: آداب تولد، خواندن اذان و اقامه، مراسم نامگذارى، تعلیم و تعلم، رفت و آمد به نزد پدر و برخوردهاى روزانه، حضوردر متن حوادث روزگار، ارتباط با برادران و خواهران، آداب معاشرت، حضور در جمع زنان و محافل علمى خصوصا كه خانه هاى اهل بیت همواره محل رجوع نیازمندان از هر قسم (فكرى، علمى، مالى و حتى سیاسى) بود كه بر طرف كردن آن نیازها دیگر اعضاى خاندان را نیز خواسته یا ناخواسته در متن حوادث قرار مى داد.
بویژه كه اغلب نیازهاى طرح شده توسط زنان به وسیله بانوان پاسخ داده مى شد.
بنابراین با استفاده از روایات پیرامون عصر موسوى و رضوى مى توان از زندگى پدر، مادر، خواهران، برادرها و نقش وقایع در زندگى و افكار وى و ... سخن گفت.
مقاله حاضر بر این اساس و همین نوع اطلاعات به زوایاى ناگفته زندگى بانوى دو سرا مى پردازد.
بانوى برتر فاطمه معصومه(سلام الله علیها) از جهت شخصیت فردى و كمالات روحى در بین فرزندان موسى بن جعفر(علیه السلام) بعد از برادرش، على بن موسى الرضا(علیه السلام) در والاترین رتبه جاى دارد.
این در حالى است كه بنا بر مستندات رجالى فرزندان دختر امام كاظم(علیه السلام) حداقل هجده تن بوده اند و فاطمه در بین این همه بانوى مكرمه سرآمد بوده است.
حاج شیخ عباس قمى آنگاه كه از دختران موسى بن جعفر(علیه السلام) سخن مى گوید، درباره فاطمه معصومه(سلام الله علیها) مى نویسد: «بر حسب آنچه به ما رسیده، افضل آنها سیده جلیله معظمه; فاطمه بنت امام موسى(علیه السلام) معروف به حضرت معصومه است».
اما شیخ محمد تقى تسترى در «قاموس الرجال » پا را فراتر مى نهد و فضیلت وى را نه تنها در بین دختران; بلكه پسران حضرت غیر از امام رضا(علیه السلام) بى نظیر مى داند ومى نویسد: «در میان فرزندان امام كاظم(علیه السلام) با آن همه كثرتشان، بعد از امام رضا(علیه السلام)، كسى هم شاءن حضرت معصومه(سلام الله علیها) نیست ».
بى گمان این نحوه اظهارنظرها و نگرش به شخصیت فاطمه دختر موسى بن جعفر(علیه السلام) بر برداشتهایى استوار است كه از متن روایات وارده از ائمه: به دست آمده است;روایاتى كه مقامهایى را براى فاطمه معصومه(سلام الله علیها) برشمرده اند مقامى كه نظیر آن را براى دیگر برادران و خواهران وى ذكر نكرده اند و به این ترتیب نام فاطمه معصومه(سلام الله علیها) را در شمار زنان برتر جهان قرار داده اند.
از این روى لزوم تحقیق وتشریح پیرامون مراحل تربیت و مقامهاى معنوى و كمالات اخلاقى در حد ممكن دو چندان مى شود.
دوران قبل از تولد (نقش مادر در شكل دهى به شخصیت فرزند) بدیهى است تاثیرشخصیت پدر و مادر در روح و جسم فرزندان را نمى توان انكار كرد.
این ویژگى در وجود فاطمه معصومه(سلام الله علیها) نیز بروز یافت.
او از هر دو طرف (پدر و مادر) فضایلى رابه ارث برد كه تنها برادرش; على بن موسى الرضا(علیه السلام) آنها را به صورت كامل در خود جمع كرده بود و به نظر مى رسد بتوان سر برترى شخصیت والاى فاطمه معصومه(سلام الله علیها) بر دیگر فرزندان حضرت موسى بن جعفر(علیه السلام) را در همین نكته یافت كه فاطمه معصومه(سلام الله علیها) مانند برادرش از هر دو طرف پدر و مادر پاكیزه ترین خصال و ویژگی ها را به ارث برد.
البته بانوان پاكیزه دیگرى نیز كه افتخار همسرى موسى بن جعفر(علیه السلام) رایافتند، به فراخور حال خود قابل ستایشند; زیرا در شرایطى به خاندان امام كاظم(علیه السلام) پیوستند كه وابستگى به این خاندان پیامدهاى احتمالى وخیمى را در پى داشت و علاوه بر فشارهاى اجتماعى و سیاسى، فقر اقتصادى عادى ترى روش حاكمان زمان علیه امام كاظم(علیه السلام) و خاندان پرشمارش بود.
با این همه گویى «نجمه » ستاره زیباى بانوان موسى بن جعفر است كه به سان پرفروغترین ستاره ها مى درخشد و به راستى كه تمام فروغش را به دو پاكیزه گوهرش، على بن موسى الرضا(علیه السلام) و فاطمه معصومه(سلام الله علیها) منتقل كرد.
مطالعه سیره ائمه (علیهم السلام) گواهى مى دهد كه طهارت و پاكى مادر شرط اساسى براى گزینش مادران امامان بوده است و سعادتى كه نصیب فاطمه معصومه(سلام الله علیها) شد این بود كه مادرش، مادر على بن موسى الرضا(علیه السلام) نیز بود.
لذا از هر نوع آلودگى در هراندازه اش به دور ماند.
البته این به معناى تاثیر نداشتن تلاش و كوشش و تقواى الهى در وجود فاطمه معصومه(سلام الله علیها) نیست، بلكه علاوه بر همه شایستگى هاى فردى كه دروجود خویش به وجود آورده بود، از این عوامل نیز به عنوان مكمل و پشتوانه ترقى و تكامل معنوى، اخلاقى و علمى سود مى برد.
به نظر مى رسد براى پى بردن به نقش نجمه خاتون در تربیت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) كافى است به شیوه انتخاب همسر از سوى امامان خصوصا امیرمؤمنان(علیه السلام) توجه كنیم; كه به برادرش عقیل فرمود: «انظر الى امراءه قدرتها الفحوله من العرب لاتزوجهافتلد لى غلاما فارسا.فقال له تزوج بام البنین الكلابیه، فانه لیس فى العرب اشجع من آبائها».
برایم زنى از بانوان شجاع عرب انتخاب كن كه فرزندى دلیر به دنیا آورد.
در جواب گفت با ام البنین كلابیه ازدواج كن كه در عرب شجاع تر از پدرانش نیست.
حاصل این ازدواج تولد چهار فرزند به سان شیر در شجاعت بود كه تا لحظه آخركنار امام حسین بن على علیهما السلام ماندند و جان خویش را نثار نمودند.
مادر فاطمه معصومه(سلام الله علیها) نیز در روزگار خود بهترین زنان بود.
از همین روى و بر اساس رویاى صادقانه اى كه حمیده مادر امام كاظم(علیه السلام) دیده بود، نجمه را به عقد امام كاظم علیه السلام در آورد.
حمیده خود بارها به امام كاظم(علیه السلام) درباره نجمه سفارش مى كرد و مى گفت: پسرم! نجمه بانویى است كه هرگز بهتر از او ندیده ام.
این چنین شخصیتى قابلیت داشت، بذر آسمانى را در جان پاكش پرورش دهد.
چه گاه بذرهاى مردان صالح در مزبله هاى زنان ناشایست رشد مى یابند و دنیایى را با اعمال ننگین خویش به تباهى مى كشانند، اما جان پاك نجمه، بیست و پنج سال قبل امام رضا(علیه السلام) را با شرایط ویژه اى كه طبیعتا مى توانست آثار خود را در تولد فاطمه(سلام الله علیها) نیز بر جاى گذارد، به دنیا آورده بود.
نجمه از تولد رضا(علیه السلام) اینگونه یاد مى كرد: وقتى به فرزندم رضا(علیه السلام) حامله شدم،سنگینى حمل را احساس نمى كردم.
هر وقت مى خوابیدم، صداى تسبیح و تهلیل و تحمیداز درون رحم به گوشم مى رسید.
از شنیدن صدا بیمناك مى شدم، بطورى كه از خواب مى پریدم، اما تا بیدار مى شدم، دیگر آن صدا را نمى شنیدم.
وقتى متولد شد،دست هایش را بر زمین گذاشت، سر به سوى آسمان برداشت و لبهایش را تكان داد.
همسرم، موسى كاظم(علیه السلام) وقتى وارد شد فرمود: اى نجمه كرامت پروردگارت گوارایت باد.
نكته جالب اینكه بعد از تولد رضا(علیه السلام) به نجمه خاتون لقب طاهره دادند كه بى شك براى مولود بعدى یعنى معصومه(سلام الله علیها) مى توانست موثر باشد.
نطفه این روایت به آسمانى بودن انعقاد ائمه اشاره دارد كه آسمانى بودن جایگاه پاك را نیز مى طلبد، تا در دوران قبل از تولد علاوه بر خصلتهاى كامل پدر،خصوصیات پاك مادرى را نیز به وى منتقل كند و لذا ادعاى گزافى نیست كه بگوییم اگر على بن موسى الرضا(علیه السلام) آینه تمام نماى امام كاظم(علیه السلام) بود، فاطمه معصومه(سلام الله علیها) نیز جلوه اى تام و كامل از سیماى پرفروغ مادرش نجمه است.
پاسخ به یك شبهه مرورى بر روایات نشان مى دهد كه هنگام ورود مادران ائمه كه غالبا از كشورهاى غیر اسلامى بودند، ذهنیتى وجود داشت مبنى بر اینكه چنین زنانى كه سالها در دیار كفر بوده اند و جانشان با آیین كفر سیراب شده است،چگونه مى توانند قابلیت پرورش كودكانى را داشته باشند كه نماینده آیین پاك تشیع اند!! البته هر یك از ائمه به مناسبتى به این پرسش هاى ناگفته پاسخ گفته اند.
امیرالمؤمنین امام على(علیه السلام) درباره شهربانو فرمود: یا اباعبدالله لتلدن لك منها خیر اهل الارض.
اى اباعبدالله براى تو از این زن بهترین اهل زمین متولد مى شود.
وبر اساس رویاى صادقه مژده ازدواج شهربانو را از پیامبر دریافت كرد.
امام صادق(علیه السلام) درباره حمیده فرمود: حمیده مصفاه من الادناس لسبیله الذهب.مازالت الاملاك تحرسها حتى ادیت الى كرامه من الله لى و الحجه من بعدى.
حمیده مانند شمش طلاى خالص از ناپاكى ها و ناخالصى ها پاك است به خاطر كرامتى كه خدا نسبت به من و حجت پس از من عنایت فرمود.
فرشتگان او را همواره نگهدارى كردند تا به من رسید.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در باره مادر امام جواد(علیه السلام) فرمود: «بابى ابن خیره الاماءالنوبیه الطیبه.» پدرم به فداى پسر برترین كنیزان كه از اهالى نوبه و پاك سرشت است.
در روایت اخیر صریحا فرزند به مادر نسبت داده شده است كه بر صدق ادعاى ما گواهى مى دهد.
امام رضا(علیه السلام) درباره اش فرمود: «قد خلقت طاهره مطهره.» مادر این پسر پاكیزه آفریده شده است.
امام جواد درباره سمانه فرمود: «ان اسمها سمانه وانها امه عارفه بحقى و هى من الجنه لا یقربها الشیطان ماردولاینالها كید جبار عنید و هى كانت بعین الله التى لاتنام ولاتخلف عن امهات الصدیقین والصالحین.»
نامش سمانه و بانویى است كه حق مرا مى شناسد.
از بانوان بهشت است.
شیطان سركش به او نزدیك نمى شود و نیرنگ طاغوت كینه توز در او نفوذ نمى كند.
همواره مورد لطف و مراقبت چشم بیدار خدا و از مادران صدیقان و صالحان چیزى كم ندارد.
امام هادى(علیه السلام) درباره «سلیل » فرمود: «سلیل، مسلول من الافات والعاهات والارجاس و الادناس.» سلیل از هر آفت و نقص و پلیدى و ناپاكى بیرون كشیده شده است.
نرجس مادر امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) كه اسلام را در عالم رویا پذیرفت و امام هادى(علیه السلام) بازفرزند را به او نسبت داد و فرمود: مژده باد تو را به فرزندى كه سراسر جهان را با نور حكمتش پر از عدل و داد كند ... این طیف از روایات به صراحت نشان مى دهد كه ائمه طاهرین چنین سوال طرح شده اى را پاسخ گفته اند.
حمیده نیز چنین ذهنیتى را جواب داد و فرمود: هرگز بانویى بهتر از او (نجمه)ندیده ام.
البته در مقام اثبات نیز چنین اتفاقى بعدها روى داد و برخى محققان همین شبهات را درباره مادر امام زین العابدین(علیه السلام) مطرح كردند و حتى با توجه به شبهه اصل ازدواج امام حسین(علیه السلام) با شهربانو را رد كردند.
غافل از اینكه در صورت صحت ادعاى آنان باید صحت ازدواج مادران غالب ائمه از جمله امام زمان را انكار كرد.
به هر حال قبل از دوران تولد شخصیت نجمه كه از تولد امام رضا(علیه السلام) تا تولد معصومه(سلام الله علیها) بیست و پنج سال به درازا كشید، توانست آثار عمیق خود را در فاطمه معصومه(سلام الله علیها) بر جاى گذارد و او را در بین دختران و حتى تمام پسران غیر از على بن موسى الرضا(علیه السلام) سرآمد كند.
بعد از تولد اعمالى كه عموم بانوان اهل بیت: هنگام تولد و پس از آن براى كودكانشان انجام مى دادند، برگرفته از توصیه هاى آسمانى همسرانشان بود كه نمایندگان امین الهى در زمین به شمار مى رفتند.
از این روى آنچه انجام مى دادند،به عنوان سیره عملى مى تواند بخشى از حیات دیگر فرزندان را كه در هاله اى ازبى خبرى و فراموشى قرار گرفته اند، روشن سازد.
این اعمال كه از لحظه تولد آغازمى گشت، بارها توسط معصومین(علیهم السلام) بیان شده اند اما از دوران هر یك تنها مواردى خاص نقل شده است.
درباره نجمه كه چگونه دو فرزندش را پرورش داد، نیز اخبارى بر جاى مانده است كه البته با توجه به خفقان حاكم بدیهى است در حداقل ممكن باشد.
امابا این فرض كه شخصیت، معنویت و تقواى نجمه خاتون در طول این مدت ثابت و استوار بود، مى توان اعمال و سیره وى را هنگام تولد امام رضا(علیه السلام) نسبت به خواهرش نیز گسترش داد.
از جمله صفات پسندیده اى كه نجمه همواره به آن متخلق بود، عبادت و مناجات با پروردگار است.
وى آنچنان به عبادت عشق مى ورزید كه حتى مهر فرزند نیزنمى توانست از عبادت بازش دارد.
در آن ایام كه به فرزندش شیر مى داد، روزى به بستگانش گفت: دایه اى بیابید كه مرا در شیر دادن یارى كند.
زنان از این خواهش شگفت زده شدند و پرسیدند آیا شیرت كم شده است؟ پاسخ شنیدندكه:«لا اكذب والله ما نقص الدر ولكن على ورد من صلاتى وتسبیحى و قد نقص منذ ولدت.»
به خدا سوگند كه دروغ نمى گویم; ولى ذكرهایى در نماز و تسبیح داشتم كه از زمان تولد فرزندم از آنها كم شده است.
چنین رفتارها و اعمالى مى توانست پاكیزه ترین و بهترین تاثیر را در فرزند برجاى گذارد; چه كودكى كه جانش به همراه قطره قطره شیر مادر با اذكار الهى سیراب مى شود، به والاترین جایگاه معنوى دست خواهد یافت.
مقام هاى حضرت معصومه(سلام الله علیها) كودكى كه اینچنین مراحل تكامل را پیمود، آینده اى درخشان نیز داشت.
فاطمه(سلام الله علیها) با تكیه بر چنین پشتوانه اى توانست به مراحل عالى علم و معرفت دست یابد و به یگانه دوران خویش مبدل شود.
در این بخش تنها به یكى از مراتب كمالى كه معصومه(سلام الله علیها) به آنها دست یافت، اشاره مى كنیم و كمالات دیگر وى را به بخش دوم مقاله حاضر ارجاع مى دهیم.
1- عالمه با گذشت ایام، فاطمه معصومه(سلام الله علیها) نیز دوران خردسالى را پشت سر گذاشت.
در این سالها محل رشد فاطمه معصومه(سلام الله علیها) خاندانى بود كه او را با دریایى ازعلم و معرفت روبرو ساخت.
پدر، مادر و برادر كه هنگام تولد فاطمه معصومه(سلام الله علیها)، جوانى 25 ساله بود، هر سه دست به دست هم داده، محیط تربیتى وى را به مكانى بهشتى مبدل كردند.
خبرى در برخى كتب نقل شده است كه به خوبى نشان مى دهد، فاطمه معصومه(سلام الله علیها) زیرنظر خانواده در كوتاهترین مدت ممكن مسیر رشد در علوم را نیز پیمود و ازكمالات روحى و معنوى بهره هاى فراوانى از پدر، مادر و برادر برد.
از این روى دردوران كودكى به راحتى مى توانست جوابگوى سوالهاى فقهى و دینى مردم باشد و همین امر كه نجمه فرزندش معصومه(سلام الله علیها) را همانند امام رضا(علیه السلام) پرورش داده است و هر آنچه درباره فاطمه در روایات نیامده را مى توان با عنایت به اخبار مربوط به امام رضا(علیه السلام) دریافت.
یكى از این دست روایات را حاج سید نصرالله مستنبط به نقل ازكتاب «كشف اللئالى » اینگونه ذكر مى كند: روزى گروهى از شیعیان وارد مدینه شدند تا سوالهاى خود را از امام موسى(علیه السلام) بپرسند.
این كار روش معمول در تمام بلاد اسلامى بود كه سالیانه یا در اوقات مشخص از سال گروهى را راهى مى كردند تا سوال هاى دینى، وظایف شرعى و وجوهات را نزد امام ببرند.
آن سال نیز چنین كاروانى از یكى از شهرها به مدینه آمده بود.
كاروان پس از ورود به مدینه به سوى خانه امام راه افتادند به این امید كه هم سوالات خود را بپرسند و هم دیدار حضرت نصیبشان شود.
هر چه نزدیكتر مى شدند، شوق دیدار افزون تر مى شد; تا اینكه جلوى در خانه حضرت رسیدند.
در زدند و اجازه ورود خواستند; به آنان اطلاع دادند كه امام در مسافرت است.
اندوه فراوان از اینكه نه امام را دیده اند و نه پاسخ براى سوالات خود یافته اند، رنج سفر را دوچندان كرد.
هر چند دلشان نمى خواست، ولى باید خداحافظى مى كردند و این كار را هم كردند.
اسباب و اثاث خودرا جمع كرده، عزم بازگشت نمودند.
هواى مدینه سوزان بود و اینك براى كاروان ناكام سوزان تر مى نمود.
گویى پاهایشان از آن خودشان نبود.
دختركى شیرین زبان وخوش سیما از منزل امام سكوت سنگین كاروانیان را در هم شكست.
او سوالها را ازآنان گرفت و با دقت تمام پاسخ یكایك نامه ها را نوشت و نامه ها را دوباره به آنان بازگرداند.
مردان بزرگ كاروان كه شاید هفتاد سال از عمرشان را در این درگاه به مریدى گذرانده بودند، هرگز چنین صحنه اى را به یاد نداشتند، كودكى هشت یا نه ساله چگونه مى توانست جواب سوالهاى فقهى را بدهد! آنان در دل مى گفتند: جواب این سوالها اگر آسان بود، همان علماى شهر مى دادند.
سوالها اینقدر پیچیده بود كه ما نزد امام آوردیم.
سبحان الله عجب خاندان پاكیزه اى.
شیعیان خسته از سفر این بار با خوشحالى خاطره اى شگفت كه خستگى سفر از یادشان برده بود، از اهل بیت خداحافظى كردند و در میان نسیم لطیفى كه از جانب مسجد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مى وزید، آن خانه را ترك كردند.
خانه اى كه مدتى پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در آن زندگى كرده بود و هنوز خاطره حضورش براى اهل خانه و مردم مدینه زنده بود.
شیعیان كم كم از مدینه خارج شدند.
مردى، از فاصله دور سوارى را دید، او راشناخت او امام موسى بن جعفر(علیه السلام) بود.
وقتى نزدیكتر رفتند سیماى امام را همه كاروانیان شناختند بى درنگ پیاده شدند و شتابان نزد ایشان رفتند.
خاطره دخترك ذهن همه را به خود مشغول كرده بود.
به این جهت در لحظات اولیه برخورد با امام داستان خود را با شور و شادى تمام بازگو كردند و دستخط دخترك را هم نشان دادند.
امام تا نامه را گشود، سیمایش از شادى شكفته شد.
لبخند ملیحى بر لبانش نقش بست، صورتش را به سوى شیعیانش را برگرداند و با همان لبخند آسمانى سه بار فرمود: «فداها ابوها»: پدرش به فدایش.
این روایت بر تسلط فاطمه معصومه(سلام الله علیها) دختر خردسال موسى بن جعفر به مسائل سخت و لاینحل فقهى و دینى اشاره دارد.
درباره سند روایات على اكبر مهدى پور مى نویسد: این داستان جالب و پر ارج را مرحوم «مستنبط » از كتاب «كشف اللئالى »;تالیف دانشمند نامى شیعه در قرن نهم; ابن العرندس; متوفاى حدود 840 ه. ق نقل فرموده است.
این كتاب به طبع نرسیده و نسخه خطى آن در كتابخانه شوشتری هاى نجف اشرف است كه ما دسترسى به آن نداریم.
البته عوامل دیگرى در رشد شخصیت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) موثر بوده است كه از جمله آنها اوضاع سیاسى عصر پدر و برادر است.
در دورانى كه پدر به شهادت رسید و منصب ولایت به برادرش على بن موسى الرضا(علیه السلام) تفویض شد.
اختلاف بین برادران دیگربه شدت قوت گرفت و آنان برخى با گستاخى تمام در مقابل برادر ایستادند.
برادرانى كه از مادران دیگر بودند.
اما فاطمه معصومه(سلام الله علیها) در بین این كشاكش هاى تفرقه برانگیز هرگز از موضع دفاع از ولایت رضوى، عقب ننشست، بلكه از شدت علاقه به برادر، در پى آن حضرت روانه ایران مى شود
محدثه حدیث به معناى سخن معصوم است یا آنچه گویاى سخن، كار یا سیره او باشد.
و روشن است كه نقل سخنان معصومین (علیهم السلام) بیشترین خدمت را به حفظروش و سیره و كردار آنان انجام مى دهد.
برهمین اساس ارزش والایى در كلام معصومان براى آنان كه با نقل سخنان معصومان، گفتارشان را جاودانه نگاه مى دارند، مى یابیم.
تشویق به حفظ و ترویج حدیث و سخن معصومان از زمان خود پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) شروع شد و حضرت مى فرمود: من تعلم حدیثین اثنین ینفع بهما نفسه او یعلمهماغیره فینتفع بهما كان خیرا له من عباده ستین سنه (1) آنكه دو سخن فرا گیرد و خود از آن سود برد، یا به دیگران بیاموزد تا سودبرند، برایش بهتر از شصت سال عبادت است.
از این روى اهل بیت(علیهم السلام) مسلمانان را به فراگیرى نشر احادیث ترغیب مى كردند تا افكار و اندیشه هاى آنان در گستره وسیع ترى پخش گردد.
ارزش این كار را آنگاه مى توان درك كرد كه بدانیم دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) از همان روزهاى وفات پیامبر به بعد به شدت با اشاعه حدیث و سخن معصومان(علیهم السلام) به صورت شفاهى یا كتبى به مخالفت برخاستند و در این میان به خصوص براى شیعیان مشكلات زیادى ایجاد كردند، از این روى در زمانى كه حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) به نقل حدیث مى پردازد، در میان زنان تنها بانوان (2) محدودى موفق مى شوند در آن فضاى اختلاف آلود لب به سخن گشایند و سخنانى ازمعصومان را براى مردم باز گویند.
احادیث حضرت معصومه(سلام الله علیها) تنها چند حدیث از این بانوى موسوى به دست ما رسیده است كه عبارتند از: 1- حدیث غدیر من كنت مولاه فعلى مولاه (3) هركه من مولاى او هستم، على مولاى اوست.
2- حدیث غدیر و حدیث منزلت.
انسیتم قول رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) یوم غدیرخم: من كنت مولاه فعلى مولاه وقوله (صلی الله علیه و آله و سلم): انت منى بمنزله هارون من موسى(علیه السلام). (4)
حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) به نقل از حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) فرمود: آیا فراموش كردید سخن رسول خدا را كه در روز غدیرخم فرمود: من مولاى هركه هستم، على هم مولاى او است.
و فرمود: تو(على) براى من مانندهارون براى موسى هستى.
3- دوست داران على(علیه السلام) حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) از فاطمه زهرا(سلام الله علیها)روایت مى كند كه: پدرم رسول خدا فرمود: شبى كه مرا به آسمان معراج بردند،داخل بهشت شدم.
در آنجا خانه اى از در سفید دیدم كه وسط آن خالى بود.
آن خانه درى داشت كه با در و یاقوت مزین شده روى آن پرده اى بود.
وقتى سرم را بلند كردم دیدم بر بالاى آن نوشته اند:«لا اله الا الله محمد رسول الله على ولى القوم » خدایى را جزالله نیست، محمد فرستاده خدا و على سرپرست قوم (مسلمانان)است.
و به روى پرده نوشته بودند: بخ بخ من مثل شیعه على! به به چه كسى همسنگ شیعه على (علیه السلام) است! وقتى داخل خانه شدم، قصرى دیدم كه از عقیق سرخ بود و وسط آن خالى بود.
این خانه نیز درى داشت كه پرده اى مزین به زبرجد سبز بر آن آویخته بودند.
وقتى سربلند كردم دیدم بر فرازش نوشته اند:محمد رسول الله على وصى المصطفى، محمد فرستاده خدا و على جانشین مصطفى (پیامبر) است.
و بر روى پرده نوشته بودند: بشرشیعه على بطیب المولد: شیعیان على را به پاكزادى بشارت بده.
وقتى داخل شدم با قصرى دیگر رو برو شدم كه از زمرد سبز بود و زیباتر از آن را هرگز ندیده بودم.
درى از یاقوت قرمز داشت كه با انواع لولوها تزیین شده بود و بر فراز پرده اى كه بر اونوشته بودند: «شیعه على هم الفائزون »، شیعیان على رستگارانند.
گفتم: اى دوست من جبرییل! این كاخ از آن كیست؟ جواب داد: « یامحمد لابن عمك و وصیك على بن ابى طالب (علیه السلام) یحشرالناس كلهم یوم القیامه حفاه عراه الا شیعه على و یدعى الناس باسماء امهاتهم ما خلا شیعه على فانهم یدعون باسما آبائهم» یا محمد این خانه از آن پسر عمو و جانشین تو، على بن ابى طالب است كه هركس درروز قیامت عریان محشور شود، جز شیعیان على و همه با نام مادرخطاب شوند اما شیعیان على را با نام پدر صدا مى زنند.» ازجبرییل در باره راز آن پرسیدم گفت: «لانهم احبوا علیا خطاب مولدهم » چون على را دوست داشتند، ولادتشان از راه حلال صورت گرفت.(5)
4- شهادت براى دوستان آل محمد «الا من مات على حب آل محمد مات شهیدا» (6) فاطمه زهرا(سلام الله علیها) به نقل از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: بدانید، آن كه با محبت آل محمد بمیرد، شهید از دنیارفته است.
5- طهارت امام حسین(علیه السلام) : لما سقط الحسین من بطن امه و كنت ولیتها قال النبى (صلی الله علیه و آله و سلم): یا عمه هلمى الى ابنى قلت یارسول الله انا لم ننضلفه بعد.فقال: یا عمه انت تنظفه ان الله تبارك و تعالى قد نظفه و طهره.(7)
به نقل از صفیه فرمود: آنگاه كه امام حسین علیه السلام از مادر متولد شد من پرستارش بودم.
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اى عمه فرزندم را بیاور.
گفتم: یا رسول الله ما او را پاك نكرده ایم، فرمود: اى عمه تو مى خواهى او را پاك كنى، خداوند او را پاكیزه و مطهر كرده است.
6- حضرت معصومه (سلام الله علیها) وقتى در ساوه مریض شد، به همراهانش فرمود: مرا به قم ببرید زیرا از پدرم [موسى الكاظم(علیه السلام)] شنیدم كه فرمود: قم مركز شیعیان ما است.(8)
آنچه ازاین احادیث به دست مى آید لزوم پرداختن به اهل بیت و مخصوصا بیان جایگاه على(علیه السلام)در آن برهه از تاریخ بوده است.
چه محتواى این احادیث در باره قدر و منزلت اهل بیت(علیه السلام) است ونشان مى دهد حضرت معصومه(سلام الله علیها) با شناساندن مقام امیرمومنان(علیه السلام) اززبان رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) مى خواهد جامعه آن عصر را به جریان اسلام راستین و تشیع سوق دهد. شفیعه یكى دیگر از فضایلى كه حضرت معصومه(سلام الله علیها) به آن دست یافت، مقام شفاعت است.
روایتى كه امام صادق(علیه السلام) قبل از تولد حضرت معصومه(سلام الله علیها) بیان فرمود دلیل این مقام است.
حضرت فرمود: «الا و ان قم الكوفه الصغیره الا ان للجنه ثمانیه ابواب ثلاثه منها الى قم تقبض فیهاامراه من ولدى اسمها فاطمه بنت موسى تدخل بشفاعتها شیعتى الجنه باجمعهم.» (9)
آگاه باشید كه قم «كوفه كوچك »است.
بدانید بهشت هشت در دارد كه سه در به سوى قم است.
بانویى ازفرزندان من به نام فاطمه دختر موسى در آنجا رحلت مى كند و باشفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت مى شوند.
از این روایت علاوه بر اثبات مقام شفاعت حضرت معصومه(سلام الله علیها) فراگیر بودن آن نیز روشن مى شود.
به اعتقاد شیعیان، شفاعت یكى از ضروریات مذهب است و آنان كه به مراتب عالى انسانى دست مى یابند، مى توانند در قیامت مومنان گناهكار را با شرایط خاص شفاعت كنند و پشتوانه این اعتقادآیات قرآن و روایات ائمه معصومین علیهم السلام است.
رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بالاترین جایگاه شفاعت را در قیامت برعهده دارد و قرآن كریم از آن به عنوان مقام محمود یاد كرده است. (10)
اما بعد از رسول اكرم بالاترین جایگاه در شفاعت از آن حضرت زهرا(سلام الله علیها) و حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) است.
به هنگام ازدواج حضرت فاطمه(سلام الله علیها) جبرییل پارچه اى آورد كه بر آن نوشته شده بود: خداوند مهریه فاطمه را شفاعت گنهكاران امت محمد قرار داد.
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) نیز به هنگام شهادت وصیت كرد تا آن پارچه را در كفن او قرار دهند و فرمود: وقتى روز قیامت شود، این سند شفاعت را به دست گرفته، گناهكاران امت پدرم را شفاعت خواهم كرد.(11)
بعد از ائمه معصومین هیچ یك از اولیاءالهى مقام شفاعتى چون فاطمه (سلام الله علیها) را ندارد و در گستردگى مقام شفاعت وى همان بس كه امام صادق(علیه السلام) فرمود: با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت خواهند شد.(12)
علاوه بر آن در متن زیارتنامه حضرت معصومه (سلام الله علیها) نیز كه داراى سند و به عبارت دیگرروایت از امام رضا(علیه السلام) است نیز همین مقام (شفاعت) وى توجه مارا به خود جلب مى كند.
آنجا كه مى خوانیم «یا فاطمه اشفعى لى فى الجنه فان لك عندالله شانا من الشان (13) اى فاطمه ما رادر بهشت شفاعت كن.
موید سوم روایات فراوانى است كه ثواب زیارت این بانوى شفیعه را بهشت قرار داده اند كه بى گمان مى توان گفت شفاعت این بانوى گرانقدر براى زائران عارف خود زمینه بهشتى شدن آنها را فراهم خواهد ساخت از جمله آن روایات را مى خوانیم:
1- علامه مجلسى دربحار الانوار مى نویسد: امام رضا(علیه السلام) فرمود: «من زارها فله الجنه »، هركس او را زیارت كند بهشت براى اواست. (14)
و فرمود «من زارالمعصومه بقم كمن زارنى » (15) وفرمود: «من زارها عارفا بحقه فله الجنه » (16)
2- امام جواد(علیه السلام) فرمود: «من زارقبر عمتى بقم فله الجنه »آنكه قبر عمه ام در قم را زیارت كند بهشت براى او است. (17)
3- امام صادق (علیه السلام) فرمود: «ان زیارتها تعادل الجنه » زیارت اوهمسنگ بهشت است.(18)
و فرمود: من زارهاوجبت له الجنه، آنكه او را زیارت كند، بهشت براى او واجب مى شود. (19)
محدث قمى رویاى صادقه اى دیده است كه جایگاه بلند فاعت حضرت معصومه (سلام الله علیها) رانشان مى دهد.
وى كه در تیمچه بزرگ قم به مناسبت ایام فاطمیه برفراز منبر رفته بود فرمود: شبى میرزاى قمى را در عالم رویا دیدم از او پرسیدم: آیا شفاعت اهل قم به دست حضرت معصومه(سلام الله علیها)است؟ او قیافه اش را درهم كشید و فرمود: شفاعت اهل قم با من است.
شفاعت عالم با حضرت معصومه(سلام الله علیها) است.(20)
معصومه از دیگر مراتبى كه فاطمه معصومه (سلام الله علیها) به آن دست یافت مقام عصمت بود.
تا آنجا كه یكى از القاب وى به این ویژگى اش اختصاص یافت.
بر اساس روایتى كه محمد تقى خان سپهر (متوفى 1297 ه ق) درناسخ التواریخ از امام رضا(علیه السلام) نقل كرده است.
امام رضا(علیه السلام) ضمن حدیثى لقب معصومه را در باره حضرت فاطمه سلام الله علیها به كار برد وفرمود:« من زارالمعصومه بقم كمن زارنى » (21) آنكه معصومه رادر قم زیارت كند گویا مرا زیارت كرده است.
ذبیح ا محلاتى نیز در ریاحین الشریعه همین روایت را به نقل از كاملاالزیارات نقل كرده است (22) و به این ترتیب نوعى از مقام عصمت را براى وى ثابت كرده اند.
اما اصل مقام عصمت بر اساس اجماع شیعه به تمام پیامبران و امامان و فرشتگان تعلق دارد و آنان از هرگناه و خطا عمدا یا سهوا به دور هستند.
بالاترین نوع عصمت(دورى از گناه كبیره و صغیره و دورى از ترك اولى) به پیامبر،فاطمه زهرا و امامان (علیهم السلام) تعلق دارد، و در مراتب دیگر، اولیا دیگرالهى مانند حضرت زینب(سلام الله علیها)، حضرت ابوالفضل علیه السلام و فاطمه معصومه(سلام الله علیها) و...قرار دارند.
كریمه این مقام براى حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) آنچنان شهرتى یافته است كه عموم محققان و محدثان از وى به نام فاطمه معصومه یادمى كنند.
محدث قمى هنگام بحث از دختران موسى بن جعفر(علیه السلام)مى نویسد:
برحسب آنچه به ما رسیده، افضل آنها سیده جلیله معظمه فاطمه بنت امام موسى (علیه السلام) معروف به حضرت معصومه(سلام الله علیها) است.
علامه شیخ محمد تقى شوشترى نیز از حضرت به نام معصومه یاد مى كند و مى نویسد: در میان فرزندان امام كاظم (علیه السلام) با آن همه كثرتشان بعد از امام رضا(علیه السلام) كشى همسنگ حضرت معصومه (سلام الله علیها)نبود.(23)
رویاى صادقه اى كه پدر بزرگوار آیت الله العظمى مرعشى نجفى دیده اند نیز در تایید همین مقام است.
وى كه سیدمحمد مرعشى نام داشت و از نسابه هاى گرانقدر بود، علاقه داشت به هر صورت ممكن قبر شریف حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را بداند.
براى این كار ختم مجربى را انتخاب و چهل شب آن را خواند.
شب چهلم در عالم رویا دید كه به محضر امام معصوم (امام باقر یاصادق (علیه السلام)) رسیده است.
امام به ایشان فرمود (علیك بكریمه اهل البیت)برتو باد كه به كریمه اهل بیت تمسك بجویى.
وى كه تصوركرده بود منظور حضرت، فاطمه زهرا(سلام الله علیها) است، مى گوید، بله من نیزمى خواهم قبر شریف حضرت زهرا سلام الله علیها را بدانم تا بتوانم زیارت كنم كه امام مى فرماید: منظور من قبر شریف حضرت معصومه (سلام الله علیها) در قم است.
و آنگاه فرمود: به جهت مصالحى خداوند اراده فرمود محل قبر شریف حضرت زهرا(سلام الله علیها) مخفى باشد لذا قبر حضرت معصومه سلام الله علیها را تجلیگاه قبر شریف حضرت زهرا(سلام الله علیها) قرار داد.(24)
پی نوشت:
1- كنزل العمال، ج 10، ح 143، 164 حدیث 28849.
2- این بانوان محدثه عبارتند از: ام احمد بنت امام كاظم، ام الحسین بنت امام الكاظم(علیه السلام) حبابه والبیه، سعیده.
3- احقاق الحق، ج 6، ص 282.
4- اسنى المطالب، ص 49 تا 51.
5- بحار الانوار، ج 68، ص 77.
6- آثارالحجه، ج 1، ص 8 و9.
7- بحار الانوار، ج 43، ص 243. در امالى صدوق فاطمه بنت موسى در سند وجود ندارد. (فروغى از كوثر، ص 49)
8- فروغى از كوثر، ص 49 نقل از ودیعه آل محمد، ص 12.
9- سفینه البحار، ج 2، ص 376; مجالس المؤمنین، ج 1، ص 83.
10- سوره اسراء آیه 79.
11- كریمه اهل بیت،ص 56 نقل از اخبار الدول و آثار الاول، ص 88.
12- بحار الانوار، ج 6، ص 228; مجالس المؤمنین، ج 1 ص 83 13- بحار الانوار، ج 102، ص 266.
14- ریاحین الشریعه، ج 5، ص 34.
15- ریاحین الشریعه، ج 5، ص 35.
16- بحارالانوار، ج 48 و ج 103، ص 266.
17- كامل الزیارات، ص 324.
18- بحار الانوار، ج 60، ص 219.
19- بحار الانوار، ج 60، ص 217.
20- همان.
21- ناسخ التورایخ، ج 3، ص 68.
22- على اكبر مهدى پور مى نویسد، در نسخه هاى چاپى كامل الزیارات چنین حدیثى وجود ندارد.
23- تواریخ النبى والال ،ص 65.
24- كریمه اهل بیت،ص 44، فروغى از كوثر، ص 54.