در بازگشت...

(زمان خواندن: 3 - 6 دقیقه)

گروهى از مورخین گفته‏اند که در هنگام مراجعت از این جنگ دو حادثه ناگوار پیش آمد که یکى را پیغمبر اسلام با تدبیر و مهارتى خاص بخوبى حل نمود و دیگرى را وحى الهى حل کرد و اندوه آن را از دل پیغمبر و مسلمانان برطرف ساخت.
نخستین حادثه،برخورد یکى از مهاجر با یک نفر از انصار و زدوخوردى که میان آن دو اتفاق افتاد بود که داشت به دو دستگى و اختلاف عمیقى منجر مى‏شد.
داستان مزبور از اینجا آغاز شد که یکى از مهاجرین به نام جهجاه براى آوردن آب بر سر چاهى رفت و هنگام برداشتن آب دلو او به دلو مردى از انصار به نام سنان بن وبر گیر کرد و در نتیجه نزاعشان در گرفت و جهجاه سیلى محکمى به گوش سنان زد و سنان نیز انصار را به یارى طلبید و جهجاه هم از مهاجرین استمداد کرد و چیزى نمانده بود که مهاجر و انصار در آن بیابان به جان یکدیگر بریزند و جنگ خونینى برپا شود که با میانجیگرى برخى از اصحاب برطرف شد.
عبد الله بن ابى که با گروهى از منافقان مدینه به امید غنیمت و پیدا کردن مالى همراه مسلمانان آمده بودند،وقتى سروصدا را شنید پرسید:چه خبر است؟و چون ماجرا را براى او گفتند با ناراحتى و خشم گفت:
این بدبختى است که شما خودتان به سر خود آوردید،اینان را به خانه‏ها و شهر و دیار خود آوردید و اموال و دارایى خود را بى‏ریا در اختیارشان گذاردید،خود را سپر آنها ساختید و جان خود را فداى ایشان کردید!و به دنبال این سخنان جمله زیر را که خداى تعالى در قرآن از او نقل کرده گفت:
«لئن رجعنا الى المدینة لیخرجن الاعز منها الاذل...»! (1)
[اگر به مدینه بازگشتیم آن کس که عزیزتر است خوارترین و ذلیل‏ترین افراد را بیرون خواهد کرد]و مقصودش از«عزیزترین افراد»خودش بود،و از«خوارترین افراد»رسول خدا و مسلمانان را منظور داشت.
زید بن ارقم یکى از جوانان انصار که این سخن را شنید پیش رسول خدا آمده و آنچه را از عبد الله شنیده بود براى آن حضرت نقل کرد.پیغمبر بدو فرمود:اى پسر شاید اشتباه کرده‏اى؟گفت :نه فرمود:شاید بر او تندى کرده‏اى؟گفت:نه به خدا سوگند.
در این وقت رسول خدا(ص)در زیر درختى نشسته بود و جمعى از اصحاب نیز اطراف او بودند و هنگام ظهر بود،پیغمبر که این سخنان را از زید شنید دستور حرکت داد و بى‏درنگ خود بر مرکب سوار شده دیگران نیز حرکت کردند.
در این وقت سعد بن عباده و به قولى اسید بن حضیرـکه هر دو از سرکردگان انصار بودندـبه نزد آن حضرت آمده عرض کرد:اى رسول خدا رسم شما نبوده که هیچ گاه در چنین وقتى حرکت کنید آیا اتفاقى افتاده؟
فرمود:مگر نمى‏دانى صاحب شما چه گفته است؟
عرض کرد:ما جز شما صاحبى نداریم!
فرمود:عبد الله بن ابى.
پرسید:مگر چه گفته است؟
فرمود:گفته است:اگر به مدینه بازگردیم عزیزترین افراد ذلیلترین را از شهر بیرون مى‏کند !
عرض کرد:عزیزترین افراد شما هستى و خوارترین اوست و اگر بخواهى مى‏توانى او را از شهر بیرون کنى!و سخن خود را ادامه داده گفت:
اى رسول خدا با او مدارا کنید،زیرا هنگامى که شما به مدینه آمدید مردم مى‏خواستند او را به ریاست خود انتخاب کنند و با ورود شما برنامه ریاست او به هم خورده و خیال مى‏کند شما باعث این کار شده‏اى!
پیغمبر خدا همچنان به راه خویش ادامه داد و مسلمانان نیز حرکت کردند و آن روز را تا به شب و شب را نیز یکسره تا به صبح راه رفتند و فردا نیز تا هنگام چاشت به‏راه خود ادامه دادند،چنانکه وقتى نزدیک ظهر در جایى فرود آمدند همه سپاه از خستگى به خواب عمیقى فرو رفتند و رسول خدا با این تدبیر جریان روز گذشته را از یاد آنها برد و خشم و کینه‏اى را که در اثر برخورد میان مهاجر و انصار شعله‏ور شده بود خاموش کرد و نقشه منافقان را به هم زد،و پس از ساعتها که از خواب برخاستند آثار خشم و کینه از دلها بیرون رفته بود .
عبد الله بن ابى که از جریان مطلع شد به نزد رسول خدا آمده و زبان به عذر خواهى گشود و قسم خورد که من چنین حرفى نزده‏ام،و زید بن ارقم به شما دروغ گفته است.برخى از انصار نیز که حضور داشتند به طرفدارى او سخنانى گفته و اظهار داشتند زید بن ارقم جوان نورسى است و حتما اشتباه شنیده و عبد الله چنین سخنى نگفته است و جریان بدین ترتیب خاتمه پیدا کرد،ولى به دنبال آن سوره منافقین بر پیغمبر نازل شد و گفتار زید بن ارقم را خداى تعالى تصدیق کرده و عبد الله بن ابى رسوا گردید.
عمر بن خطاب به پیغمبر پیشنهاد کرد خوب است کسى را بفرستید تا عبد الله را بکشد ولى پیغمبر با پیشنهاد او مخالفت کرده و او را ساکت نمود.
این ماجرا سبب شد تا انصار مدینه از عبد الله تنفر پیدا کنند و از قدر و منزلت او کاسته شود،تا آنجا که پسر عبد الله بن ابى که نام او نیز عبد الله و از مسلمانان پاک سرشت بود به نزد رسول خدا(ص)آمده عرض کرد:شنیده‏ام قصد کشتن پدر مرا دارید اگر براستى چنین تصمیمى دارید این کار را به خود من واگذار کنید تا من سر او را براى شما بیاورم،زیرا مى‏ترسم اگر شخص دیگرى این کار را انجام دهد من نتوانم قاتل پدرم را ببینم و در نتیجه او را بکشم و مستحق آتش دوزخ گردم!
پیغمبر بدو فرمود:نه ما چنین قصدى نداریم و تا وقتى که عبد الله زنده است ما با وى همانند یک دوست رفتار مى‏کنیم!و همین عفو و اغماض پیغمبر وسیله دیگرى براى تنفر مردم از عبد الله گردید و سبب شد تا مورد ملامت و سرزنش مردم قرار گیرد،تا به حدى که چون به دروازه مدینه رسیدند همین پسرش عبد الله پیش آمد و سر راه پدر را گرفته گفت:به خدا سوگند تا پیغمبر اجازه ندهد نمى‏گذارم داخل شهر شوى و امروز خواهى دانست عزیزترین مردم کیست و خوارترین افراد کدام است!عبد الله بن‏ابى که چنان دید کسى را نزد رسول خدا فرستاده شکایت فرزند خود را به آن حضرت کرد،و پیغمبر اسلام(ص)براى فرزند او پیغام داد که مانع او نشود و بدین ترتیب عبد الله به مدینه در آمد.

- پینوشتها -

1.سوره منافقون،آیه .8

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page