هیئت نجران (17) و داستان مباهله

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

از جمله هیئتهایى که در این سال به مدینه آمدند هیئت نصاراى نجران بودند که به دنبال نامه‏اى که پیغمبر اسلام به کشیش بزرگ آنجا نوشت و او را به اسلام دعوت فرمود آنها به مدینه آمدند تا از حال آن حضرت از نزدیک تحقیق کنند.
و داستان ورود هیئت مزبور را به مدینه محدثین سنى و شیعه به اجمال و تفصیل در کتابهاى سیره و تاریخ و حدیث نقل کرده‏اند که شاید جامعترین و در عین حال فشرده‏ترین نقلها نقل مرحوم طبرسى در اعلام الورى است که ما عینا با تلخیص مختصرى براى شما ترجمه مى‏کنیم .
هیئت نجران که شامل گروهى بیش از ده نفر از بزرگان آنها بود به ریاست و سرپرستى سه نفر یعنى عاقب،سید و ابو حارثه به مدینه آمدند.
عاقب که نامش عبد المسیح بود،سمت ریاست آنها را داشت که بدون نظر و رأى او کارى نمى‏کردند .سید که نامش ایهم بود ملجا و تکیه گاه آنها در کارها بود و ابو حارثة کشیش بزرگ و اسقف اعظم ایشان بود که پادشاهان روم کلیساها به نام او ساخته بودند.
هنگامى که به سوى مدینه حرکت کردند ابو حارثه در کنار خودـدر کجاوهـبرادرش کرز یا بشر را سوار کرد و در راه که مى‏آمدند قاطر آنها به زمین خورد و هم کجاوه او چون مى‏دید این رنج سفر را براى دیدار پیغمبر اسلام متحمل شده‏اند،به صورت کنایه گفت:نابودى بر این مرد دور از خیر و سعادت بادـو منظورش پیغمبر(ص)بودـابو حارثه که این حرف را شنید با ناراحتى بدو گفت:
نابودى بر خودت باد!
وى گفت:براى چه برادر؟!
ابو حارثه پاسخ داد:براى آنکه به خدا سوگند او همان پیغمبرى است که ما چشم به‏راه آمدن او هستیم.
وى با تعجب گفت:پس چرا پیرویش نمى‏کنى؟
ابو حارثه گفت:این مقام و منصبى که این مردم به ما داده‏اند مانع از آن است که من پیرو او گردم و تازه اگر من هم پیرو او شوم اینان از من پیروى نمى‏کنند و سرانجام هم وقتى به مدینه آمد به دست پیغمبر اسلام مسلمان شد.
و به هر صورت آنها هنگام عصر بود که به شهر مدینه آمدند و با جامه‏هاى فاخر و زربفت که به تن کرده و انگشترهاى طلا که در دست داشتند با تجملات و وضعى که تا به آن روز شهر مدینه به خود ندیده بود وارد شهر شدند،اما وقتى پیش پیغمبر اسلام رفتند و سلام کردند دیدند آن حضرت رو از ایشان گرداند و پاسخ سلامشان را نیز نداد و سخنى با آنها نگفت. (18)
هیئت مزبور که با عثمان بن عفان و عبد الرحمن بن عوف سابقه آشنایى داشتند به نزد آن دو رفته گفتند:پیغمبر شما براى ما نامه‏اى نوشته بود و چون ما به نزد او آمده‏ایم پاسخ سلام ما را نداده و با ما سخن نمى‏گوید،چاره چیست؟
آن دو نفر براى تحقیق مطلب و راه چاره به نزد على بن ابیطالب(ع)آمده گفتند:اى ابو الحسن به نظر شما چه باید کرد؟على(ع)فرمود:به نظر من اگر اینها این جامه‏ها را از تن بیرون کرده و این انگشترهاى طلا را از انگشتان خود بیرون آورند،پیغمبر آنها را مى‏پذیرد و همین طور هم شد که چون جامه‏ها و انگشترهاى طلا را بیرون کردند و به نزد آن حضرت رفتند پیغمبر اسلام پاسخ سلامشان را داد و آنها را پذیرفت،و آن گاه فرمود:سوگند بدانکه مرا به حق مبعوث فرموده اینان بار اول که پیش من آمدند شیطان همراهشان بود.
سپس براى تحقیق حال،سؤالاتى از آن حضرت کردند که از آن جمله سید پرسید:اى محمد درباره مسیح چه مى‏گویى؟
فرمود:او بنده و رسول خدا بود.ولى سید سخن آن حضرت را نپذیرفته و بناى ردو ایراد را گذارد تا اینکه آیات سوره آل عمرانـاز نخستین آیه تا حدود 70 آیهـدر این باره بر پیغمبر نازل شد که از آن جمله این آیه در پاسخ همین گفتارشان بود که خدا فرموده:
«ان مثل عیسى عند الله کمثل آدم خلقه من تراب...» (19)
[همانا حکایت عیسى در نزد خدا حکایت آدم است که او را از خاک آفرید...]
و در ضمن همین آیات دستور«مباهله»با آنها را نیز به پیغمبر داد که فرمود:
«فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع أبناءنا و أبناءکم و نساءنا و نسائکم و أنفسنا و أنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله على الکاذبین» (20)
[و هر کس با وجود این دانش که براى تو آمده باز هم درباره عیسى با تو مجادله کند به آنها بگو:بیایید تا ما پسران خود را بیاوریم و شما هم پسرانتان را و ما زنانمان را و شما نیز زنانتان را و ما نفوس خود را و شما هم نفوس خود را،آن گاه تضرع و لابه کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.]
و بدین ترتیب پیغمبر اسلام به امر خداى تعالى نصاراى نجران را به مباهله دعوت کرد و آنها نیز پذیرفته و گفتند:فردا براى مباهله مى‏آییم.
سپس ابو حارثه به همراهان خود گفت:فردا که شد بنگرید اگر محمد با فرزندان و خاندان خود به مباهله آمد از مباهله با او خوددارى کنید و اگر با اصحاب و پیروانش آمد به مباهله‏ اش بروید.
و چون روز دیگر شد رسول خدا(ص)در حالى که دست حسن و حسین را در دست داشت و فاطمه(س)نیز دنبالش بود و على(ع)از پیش رویش مى‏رفت براى مباهله حاضر شد.
عاقب و سید هم نزد ابو حارثه آمدند و چون رسول خدا(ص)را دیدند ابو حارثه پرسید:اینها که همراه محمد هستند کیان‏اند؟
بدو گفتند:آن یک برادر زاده و داماد اوست،و آن دو کودک پسران دخترش‏هستند و آن زن نیز دختر او و عزیزترین و نزدیکترین افراد نزد او مى‏باشد.
رسول خدا(ص)همچنان آمد و در جاى مباهله دو زانو روى زمین نشست. (21)
ابو حارثه که آن منظره را دید گفت:
به خدا سوگند محمد به همان گونه که پیمبران براى مباهله روى زمین مى‏نشینند نشسته است و از این رو از مباهله با پیغمبر اسلام خوددارى کرده و سرباز زد و گفت:من مردى را مى‏بینم که با تمام جدیت آماده مباهله است و ترس آن را دارم که در ادعاى خود راستگو باشد و یک سال بر ما نگذرد که در دنیا نصرانى مذهبى به جاى نماند و همگى هلاک شوند و به دنبال آن به نزد رسول خدا(ص)آمده گفتند:
اى ابا القاسم ما با تو مباهله نمى‏کنیم و حاضر به مصالحه و پرداخت جزیه هستیم،و رسول خدا(ص)براى آنها قراردادى نوشت که هر ساله دو هزار جامه که قیمت هر جامه چهل درهم خالص باشد بپردازند.
مرحوم طبرسى دنباله گفتار بالا نقل کرده که ابو حارثه در آخرین روز توقف در مدینه به دست آن حضرت مسلمان شد.
و در تاریخ یعقوبى و ارشاد مفید و کتابهاى دیگر متن قرارداد را با تفصیل بیشترى نقل کرده و از جمله نوشته‏اند که از جمله مواد و شروطى که در قرارداد مزبور ذکر شد این بود که نصاراى نجران متعهد شدند هرگاه در ناحیه یمن میان مسلمانان و مردم آنجا جنگى درگیر شد تعداد سى عدد زره،و سى رأس اسب،و سى رأس شتر به عنوان عاریه مضمونه در اختیار سربازان اسلام بگذارند،و دیگر آنکه نصاراى مزبور از آن پس دیگر ربا نخورند و گرنه پیغمبر اسلام تعهدى در برابر آنها نخواهد داشت.
این بود داستان مباهله که با مختصر اختلافى مورخین و علماى اهل سنت مانند ابن اثیر و زمخشرى و فخر رازى و سیوطى و ابن بطریق و دیگران نقل کرده‏اند،و چنانکه خواندید معلوم شد که منظور از«ابناءنا»در این آیه:حسن و حسین و از«نساءنا»فاطمه(س)و از«انفسنا»على بن ابیطالب(ع)بوده است چنانکه واحدى یکى از نویسندگان و دانشمندان ایشان در کتاب اسباب النزول عین همین مطلب را از شعبى روایت کرده است و زمخشرى و دیگران نیز همانند او روایاتى نقل کرده‏اند و بدین ترتیب بزرگان اهل سنت یکى از بزرگترین فضیلت خاندان اهل بیت و بخصوص على بن ابیطالب و همسر بزرگوارش فاطمه(س)را ذکر کرده و با این نقل معتبر،سند برترى على (ع)را پس از رسول خدا(ص)بر تمام امت بلکه همه مردم عالم و رهبرى آن بزرگوار را بر امت اسلام پس از رحلت پیغمبر امضا کرده‏اند،زیرا با این بیان على(ع)به منزله نفس رسول خدا (ص)است و بجز مقام نبوت و لوازم آن که به صریح قرآن کریم و دلیلهاى قطعى دیگر مخصوص به رسول خدا است مقامهاى دیگر آن حضرت براى امیر المؤمنین(ع)ثابت مى‏شود که چون بحث در این باره از طرز تدوین و تألیف کتاب تاریخى خارج است شما را به کتابهاى کلامى و استدلالى که در این باره نوشته شده است ارجاع داده و از ادامه بحث در این باره خوددارى مى‏کنیم و تنها به ذکر یک روایت که زمخشرى در کشاف و مسلم در صحیح و حاکم در مستدرک در ذیل داستان«مباهله»نقل کرده‏اند اکتفا نموده به دنباله حوادث سال نهم باز مى‏گردیم:
اینان از عایشه روایت کرده‏اند که در روز مباهله رسول خدا(ص)چهار تن همراهان خود را در زیر عباى مویى و مشکى رنگ خود گرد آورد و این آیه را تلاوت نمود:
«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» (22)

- پینوشتها -

17.نجران نام قسمتى از سرزمین سرسبز حجاز بود که در نزدیکیهاى مرز یمن قرار داشته و شامل بیش از پنجاه دهکده بود و سالها پیش از ظهور اسلام به دین نصرانیت درآمده بودند.
18.در برخى از تواریخ آمده که هدایایى هم براى آن حضرت آورده بودند که پیغمبر در ابتدا قبول نکرد و بعدا از ایشان پذیرفت.
19.آیه .59
20.آیه .61
21.در بسیارى از تواریخ آمده که رسول خدا جایى را در خارج شهر مدینه براى مباهله تعیین کرده بود و گروه زیادى از مهاجر و انصار براى مشاهده جریان مباهله بدانجا آمده بودند .
22.سوره الاحزاب،آیه .33

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page