در آغاز نقل حوادث سال نهم گفته شد که در این سال چون اسلام در سراسر جزیرة العرب انتشار یافت و دشمنان اسلام یکى پس از دیگرى شکست خورده و تسلیم شدند قبایل و گروههاى مختلفى و حتى پیروان مذاهب دیگر نیز هیئتهایى مرکب از سران و بزرگان خویش به مدینه مىفرستادند تا از نزدیک با رسول خدا(ص)آشنا شده و اسلام را بپذیرند و یا آنکه پیمان صلحى با او امضا کرده و در کنار مسلمانان تحت شرایطى با آسایش زندگى کنند،این هیئتها به قدرى زیاد بودند که آن سال را سال«وفود»نامیدند.
از آن جمله هیئتى از طرف بنى عامر که به سرکشى و شرارت معروف بودند و عدهاى از مسلمانان را ناجوانمردانه در حادثه«بئر معونه» (27) به قتل رسانیده بودند به سرکردگى سران خود به نام عامر بن طفیل،اربد بن قیس و جبار بن سلمى به مدینه آمدند تا مسلمان شوند.
افراد قبیله مزبور به استثناى آن چند نفر سران آنها روى صفاى دل و ایمان،به مدینه آمدند و نقشهاى نداشتند.
اما عامر بن طفیل و اربد با یکدیگر توطئه کرده بودند که چون به مدینه و محضر پیغمبر اسلام آمدند عامر آن حضرت را به گفتگو سرگرم کند و أربد با شمشیر رسول خدا(ص)را بکشد .
هیئت بنى عامر وارد مجلس رسول خدا شدند و هر یک در گوشهاى نشستند تنها عامر بن طفیل بود که نزدیک پیغمبر خدا آمد و شروع به مذاکره با آن حضرت و اسلام خود و قبیلهاش نمود و گاهگاهى هم از زیر چشم به أربد که نزدیکپیغمبر(ص)ایستاده بود نگاه و اشاره مىکرد که توطئه را اجرا کند،اما بر خلاف انتظار أربد را مىدید که بىحرکت و آرام ایستاده و کارى نمىکند.
سرانجام خسته شد و بدون آنکه اسلام بیاورد از جا برخاسته به سوى دیار خود حرکت کرد و هنگامى که مىخواست برود دشمنى خود را با اسلام و پیغمبر اظهار کرده و بلکه آن حضرت را به جنگ با سپاهیان بسیار تهدید نموده گفت:
این شهر را براى جنگ با تو از سواره و پیاده پر خواهم کرد!
رسول خدا(ص)با کمال خونسردى نگاهى به او کرده و پاسخى به او نداد و تنها از خدا خواست تا شر او و أربد را از آن حضرت بگرداند.
عامر و همراهان از شهر خارج شدند و در راه که مىرفتند رو به أربد کرده گفت:چرا کارى را که قرار بود انجام ندادى؟
گفت:به خدا سوگند هر بار که تصمیم گرفتم شمشیر را بیرون آورم تو را مىدیدم که میان من و محمد حائل شدهاى که اگر شمشیر مىزدم به تو مىخورد،و من چگونه مىتوانستم تو را به قتل رسانم!
بنى عامر به سوى دیار خود بازگشتند و بجز عامر و أربد و جبار همگى اسلام اختیار کرده و مراتب وفادارى خود را به رسول خدا(ص)ابراز داشته بودند و عامر و أربد نیز به نفرین رسول خدا(ص)دچار گشتند،زیرا عامر در راه به مرض خناق دچار شد و در خانه زنى از بنى سلول از این جهان رخت بربست و همراهانش او را در همانجا دفن کردند (28) و أربد نیز پس از ورود به دیار بنى عامر و گذشتن یکى دو روز از ورود خود به صاعقه دچار شد و مرد.
- پینوشتها -
27.به شرحى که در حوادث سال چهارم گذشت.
28.و این گفتار او به عنوان«ضرب المثل»معروف شد که در وقت مرگ با کمال تأسف پیوسته مىگفت :«غدة کغدة البعیر و موتا فى بیت سلولیة»!
[خناقى چون خناق شتران،و مرگى در خانه زن سلولى!]
فرستادگان بنى عامر و توطئه قتل پیغمبر اسلام
- بازدید: 1103