امروز جامعه ی غربی در اثر میدان داری میل زنان هوس باز، در حال سقوط کامل است. و در این سقوط زن و مرد فرق نمیکنند و همه سقوط خواهند کرد. پس توصیهی امام برای نجات جامعه است.
به گفتهینیل پستمن جامعه شناس آمریکایی؛ «وقتی در نهاد خانوادهی فعلی، زنان مبدل به بردههای زبون و عروسکهای دلربا، و مردان به صورت اسباب دست زنان در میآیند، عفت بخشیدن به نظام خانوادگی موفق از عهده افراد خارج است». پس در واقع میتوان گفت در بسیاری موارد مردم گوهر خانوادهی اسلامی را از دست دادهاند. حضرت در همان راستایی که فرمودند خیلی بذلو گو مباش، میفرمایند با زنان هم مشورت نکن یعنی مواظب باش تحت تأثیر عروسکهایی قرار نگیری که جز به ظواهر خود به چیز دیگری نمیاندیشند و اسباب دست آنها مباش. مشورت با این نوع زنان، مرد را و زن را و جامعه را ساقط میکند. سپس در همین راستا میفرمایند اینها رأیشان سست است و ارداههایشان به موضوعات پایین و سطحی معطوف است. آیاتی که میگوید زن و مرد از نفس واحدند و اگر عمل صالحی انجام دهند ارزش یکسانی دارند، و دینی که میگوید تربیت جامعه به دست مادران است، آیا میآید بگوید این زنان و مادران به هیچ دردی نمیخورند. همان امامانی که به ما توصیه میکنند در همه امور سعی کنید رضایت مادرتان را به دست آورید، حتی اگر سنی از شما گذشته و خودتان دارای عروس و داماد هستید اگر میخواهید مسافرت غیر واجب بروید، از مادرتان اجازه بگیرید، میتوان گفت آن امامان میگویند رأی این مادر – به اعتباری که زن است – پست و سست است؟! آن مکتبی که این چنین برای زن ارزش قائل است اگر گفت مواظب باش زنان را مورد مشورت خود قرار ندهی، مسلّم منظور زنان خاص و در شرایط خاص است. از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) داریم: «ما اکرم النساء الا کریم و لا اهانن الا لئیم»؛(34) زنان را بزرگ نمیدارد مگر انسان بزرگ و بزگوار، و آنان را کوچک نمیشمارد مگر انسان پست و فرومایه. ولی با این همه باید مواظب بود مردها تحت تأثیر عروسکان گرفتار سطحینگری قرار نگیرند و آنها سلیقههایشان را بر مردها تحمیل نکنند. در روایت داریم؛ نگاه به چهرهی پدر و مادر ثواب دارد. از طرفی فرمودند: نگاه بر خط قرآن هم ثواب دارد. یعنی مثل قرآن که دارای باطن است و نگاه به خطوط قرآن ما را متوجه جلوهی آن باطن میکند، پشت چهرهی پدر و مادر یک باطن معنوی نهفته است، و این چنین والدین – که یکی از آنها زن است – مورد احترام هستند. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) ما را از خطراتی بر حذر میدارند که جوامع غیر مذهبی به خصوص جامعهی غربی گرفتار آن است، یکی از آن خطرات سرگرمی صرف و دیگر حاکمیت سلیقهی زنان سطحی شده و شهوت زده است به طوری که محور زندگیها سلیقه چنین زنانی بشود، کافی است خانم از این دکور یا فرش خوشش نیاید، حالا آقا باید با گرفتن وام و اضافه کاری سلیقه ایشان را عملی کند، چون کاری ندارد مگر انجام آنچه را خانم خوب یا بد میداند. حضرت میفرمایند: به عنوان یک اصل در زندگی هرگز رأی این نوع زنان را نپذیر، چون ما با داشتن رهنمودهای اسلام برای کارها ملاک داریم پس هر زن و مردی که منطبق با اسلام حرف بزند حرفش مقدس است. آیا امروز جامعهی جهانی بر اساس نیازهایش تولید میکند، یا براساس میل این گونه زنان؟ وقتی سلیقه این نوع زنان حاکم شد دیگر مسئله اصلی جامعه فراموش میشود. بسیاری از فروشگاهها در صدد تهیه مدهایی هستند که زنان میخواهند، و مردها هم بخش مهمی از اقتصاد خانه را صرف همین نوع خریدها میکنند، آیا دیگر فرصت فکر کردن و تعالی بخشیدن به خود دارند؟ فرهنگ مد، فرهنگی است که آن نوع زنان دامن میزنند، حتی آن مدهایی که مردها به دنبال آن هستند و از آن پیروی میکنند.
اگر زنان در تعهد و تدین و مادری نباشند، همهی جامعه بازیچهی هوس آنان قرار میگیرد. آیا تذکر حضرت برای نجات از چنین ورطهای لازم نیست؟ میفرمایند این نوع زنان خودشان در انتخاب بهترینها سست هستند و تحت تأثیر وهمیات خود میباشند، و اگر نظر آنان را وارد زندگی کردی عملاً وهمیات را وارد زندگی کردهای. حرف هر کس با همسرش باید این باشد که من رأی دین را از شما میپذیرم، خودم هم رأی دین را عمل میکنم نه نظر خود را، و از این طریق از دلسوزیهای همدیگر محروم نمیشوید.
آری فقط از این طریق میتوان نسبت به همدیگر دلسوزی نمود و وجود یکی مانع کمال دیگری نگردد. و واقعاً هم فرق نمیکند که زن اسباب دست هوس مرد باشد و یا مرد اسباب دست هوس زن باشد، در هر دو صورت هر دو قربانی شدهاند.
اگر حقوق زنان نیز توسط مردان رعایت نشود باز فضای خانه از تجلی رحمت پروردگار محروم میماند و لذا نباید به کرامت شخصیت زن تجاوز شود، همچنان که بنا به سخن حضرت نباید به اسم رعایت زنان، گرامی داشت آنها از حد بگذرد و میلها و سلیقههای وهمی زنانه بر سازمان خانواده و جامعه حاکم گردد. با این مقدمات و توجه به شخصیت پذیرفته زن در اسلام و با آن مبنا باید به هشدارهای حضرت توجه کرد. به جهت محرومیت از این هشدارها، زندگیها در جامعه جهانی امروز طوری شده که بیشتر از نیازهایشان ابزار دارند، و بیش از آن که حکمت در انتخابهایشان نقش داشته باشد سلیقهی زنان نقش دارد، و این گونه حضور زن غیر از حضور زنی است که در محیط خانه مادر است و محیط را برای تربیت فرزندانش و برای صعود همسرش فراهم میکند. زنی که مقام مادریش را از دست نداده، فرشتهای است در خانه که سایهی رحمت او سراسر جامعه را فرا میگیرد. این زن در تربیت الهی همسر و فرزندش بسیار مؤثر است و از این طریق خدمتی شایان به جامعهی خود مینماید. زنان ابتدا این رسالت را که باید مظهر عفت و هدایت باشند فراموش میکنند، سپس عروس حجله نشین میشوند. عروس حجله نشین کسی است که فقط کارش نظر به بعد شهوانی زندگی است. حضرت به فرزندشان توصیه میفرمایند که مواظب باش عروسهای حجله نشین تفکر تو را تحت تأثیر خود قرار ندهند، این زنان با زنانی که تمام دغدغه هایشان نجات خانواده است بسیار متفاوتاند.
وقتی زنان وظیفهی اصلی خود را فراموش کردند، موضوع رقابت با مردان پیش میآید، وقتی رقابت پیش آمد قدرت مردان را میطلبند و از این طریق مردها را در خدمت خود میگیرند و اصرار دارند نظر و سلیقه آنها حاکم باشد، حضرت میفرمایند مواظب باش با این نوع زنان مشورت نکني. زیرا برخلاف ادعایشان نظراتشان سست و بی مایه است. حال در این فضا و با نظر به این زنان میفرمایند سعی کن آنها را در پرده و حجاب نگهداری تا نامحرم را ننگرند زیرا در پرده بودن بهتر آنها را از گزندها حفظ میکند، و نیز سعی کن نامحرم غیر قابل اعتمادی به زندگی خصوصی آنها وارد نشود که ضرر آن کمتر از آن که با آن روحیه وارد عرصه جامعه شوند نیست. پس به طور خلاصه سعی کن آن زنان و در آن فضا کمترین ارتباط را با مردهای غریبه داشته باشند. البته و صد البته این غیر از ارتباط ایمانی و متعهدانهای است که خواهران ایمانی با برادران ایمانی جهت حل مسائل اجتماع دارند. هر چند در این موارد هم در عین این که نباید به اسم عدم اختلاط با نامحرم از مسئولیتها شانه خالی کرد، تا آنجا که ممکن است باید ارتباط ها در حداقل ممکن باشد. ولی آن مردی که به اسم عدم ارتباط با نامحرم مانع فعالیتهای فرهنگی همسرش میشود، اگر ممانعت او موجب نقیصهای در فعالیتهای دینی شود باید فردای قیامت جواب این ممانعت را بدهند. یک مسئله آن است که زنان باید روحیهی خود را بهتر بشناسند و هر چه کمتر در معرض ارتباط با مردان غریبه باشند. مسئله دیگر آن است که مردها باید متوجه باشند اگر خداوند اذن خروج زنان از خانه را به آنها داد، آن اذن به معنی ممانعت نیست. مثل این است که به افسر راهنمایی در چهار راه اذن دادهاندکه زیر نظر او و به دستور او ماشینها حرکت کنند، حال ایشان به بهانه این که باید به دستور من حرکت کنید نمیتوانید به هیچ ماشینی اجازه حرکت ندهد بلکه باید با مدیریت او حرکت ماشینها انجام گیرد. مسئله سوم نوع برخورد با آن زنهایی است که حضرت در موردشان میفرمایند: رأیشان سست و عزمشان ضعیف است که آنها تا آنجا که ممکن است به صلاح خودشان است که کمتر در معرض ارتباط با مردان نامحرم باشند. نمونهی حقانیت سخن حضرت را شما امروزه در فروشگاههای بوتیک و پاساژها میبینید، راستی اگر اینان گرفتار چنین پرسههایی در این اجتماعات نبودند به مصلحت خود و جامعه نبود؟ اگر نظام ارزشی جامعه طوری بود که این نوع حضور را برای این نوع زنان به شدت تقبیح میکرد وضع از همه جهات بهتر نبود؟
- پینوشتها -
34 - نهج الفصاحه، حدیث شماره 1520.
خانواده
عدم مشورت با کدام زن؟
- بازدید: 605