حضرت سلمان(ره)
اصحاب پيامبر (صلي الله عليه و آله)
بخش اول: شناسنامه حضرت سلمان(ره) در يك نگاه
بخش دوم: ويژگيهاي حضرت سلمان (ره)
بخش سوم: مقام و منزلت حضرت سلمان(ره) در نزد پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) و ائمه معصومين(عليهمالسلام)
بخش چهارم: اسلام آوردن و آزاد شدن از بردگي
بخش پنجم: فضائل حضرت سلمان(ره)
بخش ششم: ا زدواج
بخش هفتم: مسئوليتهاي بزرگ
بخش هشتم: سلمان و مسئله بنيادي تبعيض نژادي
بخش نهم: رحلت حضرت سلمان (ره)
مقدمه: زندگاني افراد شايسته و برجسته تاريخ را مي توان با انگيزهها و اهداف مختلفي بررسي كرد كه انسان را به نتايجي مي رساند. بررسي زندگاني بزرگان در همه جوانب و ابعاد شخصيتي آنها باعث ارتقاء كمال در انسان خواهد شد. به طور كلي بررسي تاريخ زندگاني يك شخصيت هنري، ادبي، علمي، فرهنگي يا سياسي به همان اندازه داراي اهميت و مفيد فايده است كه هنر، ادب، علم، مسائل فرهنگي يا سياست در حيات فردي و اجتماعي نقش و اهميت دارد. از اين رو بررسي زندگي شخصيتهايي كه در عرصه اعتقاد و عمل مقام و جايگاهي داشته كه معرف اصول ، فروع، نمودار تعاليم و نظام ارزشي و... يك مكتب جامع و فراگيرنده است داراي فوائد عظيم و اهميت ويژه است به همان اندازه كه يك مكتب عقيدتي و علمي در حيات فردي و اجتماعي مؤمنان به آن مكتب اهميت و فايده دارد.
حال با بيان اين مقدمه كوتاه به ضرورت و اهميت شناخت و بررسي زندگاني پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) و ائمه معصومين(عليهمالسلام) پي ميبريم و علاوه بر آن بررسي زندگاني مسلمانان برجسته از جمله همراهان و ياوران صديق حضرت رسول(صلي الله عليه و آله) كه به راستي به پيام و رسالت ا و ايمان آوردند و در عمل، صداقت و اطاعت خود را از مقام نبوي (صلي الله عليه و آله) نشان دادند و در سخت ترين شرايط آغاز اسلام كه همه از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) دوري ميكردند و او را تكذيب ميكردند آنها سختيها را به جان خريدند و در معرض سختترين شكنجهها قرار گرفتند ولي در عين حال به پيامبر(صلي الله عليه و آله) ايمان داشتند و او را تصديق كردند. و نيز ميتواند انسان را با بسياري از حقايق و معارف اسلامي آشنا كند و به اهداف بلند آنها رهنمون سازد.
بر همين اساس به بيان مطالبي از عمر با بركت حضرت سلمان (ره) خواهيم پرداخت. با توجه به اين كه حضرت سلمان يكي از شاگردان مكتب اسلام ناب محمدي(صلي الله عليه و آله) به شمار ميرود بررسي زندگاني او از اين جهت كه گوشههايي از حقايق و معارف اسلامي يك مسلمان واقعي را منعكس ميكند از ارزش و اهميت بسياري برخوردار است به علاوه از آنجا كه سلمان غير عرب بوده بررسي زندگاني او در كنار رسول خدا(صلي الله عليه و آله) و مواضع ديگران در مورد مسأله ديرينه تبعيض نژادي نيز بايد مورد بحث قرار گيرد كه به اين مسأله اشاراتي به اختصار خواهيم داشت كه انشاءالله خواهد آمد.
حال با بيان اين مقدمه به بررسي بحثهاي مختلف از زندگاني حضرت سلمان(ره) ميپردازيم.
بخش اول: شناسنامه حضرت سلمان(ره) در يك نگاه
نام: سلمان ، كنيه: ابو عبدالله يا ابوالحسن يا ابواسحاق ـ تاريخ تولد: نامعلوم
تاريخ وفات: سال 34 هجري قمري. مدت عمر: گفته شده كه او سيصد سال زندگي كرد اما اقوالي به كمتر يا بيشتر از اين نيز وجود دارد ـ محل تولد: جي يكي از روستاهاي اصفهان و به نقلي ديگر از رامهرمز استان فارس بوده است ـ محل دفن: مدائن در نزديكي شهر بغدادـ شغل و پيشه: در زمانيكه حاكم مدائن بود برگ درخت خرما ميبافت و آنرا ميفروخت و به وسيله آن ارتزاق ميكرد.
سابقه در اسلام: در برخي روايات حضرت سلمان(ره) و حضرت علي(عليهالسلام) از نخستين ايمان آورندگان و سابقين در اسلام شمرده ميشوند و به نقلي ديگر در اوائل هجرت، اسلام آورد.
جنگها: در جنگ بدر و احد شركت نداشت و پس از آن در هيچ جنگي غائب نبوده و در همه جنگها فعالانه شركت داشته است.
حقوق از بيت المال: پنج هزار درهم كه تمام آنرا صدقه ميداد و از حاصل دسترنج خود استفاده ميكرد.
منزل مسكوني: از خود خانهاي براي سكونت نداشت و زير سايه ديوارها و درختها به سر ميبرد تا اينكه عدهاي او را راضي كردند و برايش سرپناهي ساختند و اين سرپناه به حدي كوچك بود كه چون بر مي خواست سرش به سقف اصابت ميكرد و چون پاهايش را دراز ميكرد به ديوار برخورد ميكرد. [1]
بخش دوم: ويژگيهاي حضرت سلمان (ره)
ويژگيهاي اين مرد بزرگ فراوان است كه در چند عبارت نميگنجد اما بخاطر شناخت دقيقتر به مختصري از آن اشاره ميشود كه آن صفات عبارتنداز خيّر، فاضل، عالم، زاهد، بدور از رفاه و نعمت،[2] دوستي فقيران و مقدم داشتن آنها بر صاحبان ثروت و قدرت، دانستن اسم اعظم، هوشيار و زيرك بودن، دارا بودن بالاترين درجه ايمان در روايتي فرمودهاند كه ايمان ده درجه دارد كه سلمان از بالاترين درجه ايمان برخوردار بوده است.[3] دوستدار علم بود و به صاحبان علم عشق ميورزيد، علم اول و آخر آگاهي داشت و... .
در حديثي از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) آمده است كه خداوند تبارك و تعالي به من دستور داده كه او (سلمان) را از علم بلايا، مرگها، انساب و قضاوت با خبر سازم. [4]
بخش سوم: مقام و منزلت حضرت سلمان(ره) در نزد پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) و ائمه معصومين(عليهمالسلام)
بخشي از آنچه گذشت به والايي مقام و بلندي مرتبت و منزلت حضرت سلمان اشاره دارد اما با اين حال اضافه ميكنيم كه صاحب كتاب الاستيعاب گفته است در مودر همت والاي حضرت سلمان كه از طرق مختلف از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) روايت شده كه فرمودند اگر دين نزد ستارگان ثريا باشد سلمان بدان ميرسد و از طريق عايشه رسيده است كه: پيش از آنكه پيامبر(صلي الله عليه و آله) با ما همنشين باشد با سلمان همنشين بود.[5] و به تواتر رسيده است كه : سلمان منا اهل البيت؛ سلمان از ما خانواده است.[6] امام صادق(عليهالسلام) فرمودند: پيامبر(صلي الله عليه و آله) و اميرالمؤمنين(عليهالسلام) از علم مخزون و مكنون الهي چيزهايي را كه ديگران تحمل آنرا نداشتند به سلمان ميگفتند[7] مقام او به حدي رسيد كه بني مكرم اسلام(صلي الله عليه و آله) فرمودند: سلمان از من است هر كس به او جفا كند به من جفا كرده و هر كس او را بيازارد مرا آزرده است. [8]
و بنابر روايتي كه امام صادق(عليهالسلام) به منصور بن برزج فرمود: نگو سلمان فارسي بگو سلمان محمدي. [9]
به سلمان امر شد كه اي سلمان به منزل فاطمه دختر رسول خدا(صلي الله عليه و آله) برو كه او مشتاق ديدار توست و ميخواهد هديهاي كه از بهشت به او اهدا شد به تو اهدا كند وقتي سلمان آمد حضرت زهرا(سلاماللهعليها) يكي از دعاها را به او آموخت.[10] در موقع رفتن فاطمه(سلاماللهعليها) به خانه اميرالمؤمنين(عليهالسلام) حضرت زهرا (سلاماللهعليها) بر استر پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) نشست و رسول خدا به سلمان دستور داد تا افسار استر را در دست بگيرد وخود از عقب استر را ميراند.[11]
بخش چهارم: اسلام آوردن و آزاد شدن از بردگي
حضرت سلمان (ره) در جستجوي دين حق از وطن خود هجرت كرد و رنجهاي بسياري متحمل شد تا آنجا كه در اين راه به بردگي مبتلا شد و بيش از ده مولا او را در بردگي داشتند (نتيجهاي كه ميتوان گرفت اين است كه در راه رسيدن به حق و حقيقت بايد سختيها را تحمل كرد و خود را در معرض مشكلات و مصائب قرار گرفت تا انسان به هدايت و حقيقت رهنمون گردد تا اينكه خداوند بر او منت نهاد و او را هدايت فرمود. نكته قابل توجه اين است كه در خلال مهاجرت به بردگي گرفتار شد و به منطقه حجاز و سپس به مدينه آورده شد. او ميدانست به زودي پيامبري ظهور خوهد كرد كه چند ويژگي را دارد. 1ـ صدقه نميخورد، 2ـ هديه ميپذيرد، 3ـ بين دو شانهاش ممهور به مهر پيامبري است بنابراين سلمان در محلهاي به نام قبا بودند كه پيامبر(صلي الله عليه و آله) به آنجا تشريف آوردند تا نگاه سلمان به پيامبر(صلي الله عليه و آله) افتاد پيامبر را شناخت اما براي حصول شناخت بيشتر مقداري خرما به عنوان صدقه نزد آن حضرت آورد و ديد كه پيامبر(صلي الله عليه و آله) به ياران خود فرمودند: كه از آن خرما ميل كنند ولي خود پيامبر(صلي الله عليه و آله) از آن خرما تناول نفرمودند چرا كه صدقه بود و صدقه بر پيامبر و اولاد ايشان حرام است. و پس از اين جريان روزي سلمان پيامبر را در مدينه ديدند و در آنجا مقداري خرما به عنوان هديه نزد آن حضرت آوردند و پيامبر آن را قبول كردند و از آن نيز تناول كردند و در زمان ديگري در محلي به نام بقيع الغرقد آن حضرت را در تشييع جنازه يكي از اصحاب ديدند سلمان به پيامبر(صلي الله عليه و آله) سلام كردند و پشت سر آن حضرت به راه افتادند در اين لحظه پيامبر(صلي الله عليه و آله) جامه از پشت خود كنار زدند كه مهر پيامبري در بين دو شانه آن حضرت نمايان گرديد تا چشم سلمان به آن مهر افتاد خود را بر آن افكند و آن مهر را بوسيد و گريه كرد و آنگاه اسلام آورد.[12]
چگونگي آزادي حضرت سلمان(ره) از بند اسارت و بردگي
در نقل است كه نبي مكرم اسلام(صلي الله عليه و آله) قرار دادي را بدين شرح تنظيم كردند و بر وصي خود اميرالمؤمنين علي(عليهالسلام) دادند كه متن قرار داد به شرح ذيل ميباشد:
اين چيزي است كه محمد بن عبدالله(صلي الله عليه و آله) فرستاده خدا فديه داده است غرس سيصد درخت خرما و چهل اوقيه طلا (اوقيه يك نوع واحد وزن است يك دوازدهم رطل يك دوازدهم از 2564 گرم) را در مقابل آزادي سلمان فارسي(ره) به عثمان بن ابي اشهل يهودي پرداخته كه با اين فديه ذمه محمد بن عبدالله(صلي الله عليه و آله) از قيمت سلمان بري شد و ولايت سلمان با محمد بن عبدالله (صلي الله عليه و آله) رسول خدا و خانواده اوست.[13] و در روايت است كه پيامبر(صلي الله عليه و آله) آمدند و خود هستههاي خرما را مينشاندند و اميرالمؤمنين(عليهالسلام) نيز به پيامبر(صلي الله عليه و آله) كمك ميكردند و به صورت معجزه آسائي هستهها بلافاصله رشد كرده و نخل خرما ميشد و ثمره ميدادند و براي پرداخت چهل اوقيه طلا، پيامبر(صلي الله عليه و آله) از مقدار سنگي كه به معجزه طلا شده بود در مقابل آزادي سلمان پرداخت كردند.[14] اما در مورد سال آزادي سلمان اختلافات فراواني وجود دارد كه مجال بحث بيشتري را ميطلبد كه در اينجا مقدور نميباشد.
بخش پنجم: فضائل حضرت سلمان(ره)
روايات بسياري دانش و فضل سلمان، مقام والاي او را در ايمان و معرفت، زهد و پارسايي او و خصلتهاي نيكو و كردار پسنديدهاش را اثبات و بر آنها تأكيد ميكند نمونههايي از آن فضايل بيشمار را در اين بخش ميآوريم:
1ـ اهميت به قرآن
قرآن نقش بسيار مهمي در تكوين شخصيت انساني سلمان دارد و در موضع گيريها و اعمال و رفتار او به طور مستقيم و نيرومند تأثير ميگذارد كه عرضه تمام كارها به قرآن و تطبيق آن با قرآن باعث مي شود تا انسان از مسير اصلي منحرف نگردد. يكي از مصاديق بارز اهميت به قرآن و عمل به آن را ميتوان سلمان فارسي(ره) دانست چرا كه نه تنها خود با تمام وجود به قرآن عمل ميكرد بلكه به ديگران نيز توصيه و تأكيد ميكرد: روزي سلمان به زيد بن صوحان گفت: اي زيد! هنگامي كه قرآن و سلطان (حاكم) با هم به مقاتله برخيزند چگونه خواهي بود (چه خواهي كرد)؟ زيد گفت از قرآن تبعيت خواهم كرد سلمان او را تشويق كرد و به او گفت در اين صورت چه زيد نيكويي هستي.[15]
2ـ گرايش به عبادت و دنيا درحد تعادل
جناب سلمان(ره) به عبادت به خداوند عشق ميورزيد و از ترك لذائد دنيوي كه مشروع بودند بيزار بود و به كساني كه فقط جنبه عبادت را گرفته بودند و ترك دنيا كرده بودند تذكر ميداد. زيد بن صوحان شب زنده دار بود و روزها را روزه ميگرفت و در اين راه مشقت بسياري را متحمل شد چون اين خبر به سلمان رسيد به خانه زيد آمد و از همسر زيد پرسيد: زيد كجاست؟ همسر زيد شرح ماجرا را تعريف كرد و گفت زيد در فلان مكان مشغول عبادت است سلمان به همسر زيد گفت: تو را قسم ميدهم كه غذايي فراهم كني و بهترين لباسهايت را بپوشي.
آنگاه كسي را به سراغ زيد فرستاد غذا را در مقابل او گذاشت و گفت زيد غذا را ميل كن زيد گفت من روزه دار هستم.
سلمان گفت اي زيد دين خود را ناقص مكن بدترين راه و روشها وسواسيگري است چشم تو را بر تو حقي است بدن تو بر تو حق دارد و همسر تو بر تو حق دارد. پس از آن زيد رفتار گذشته را ترك كرد و با توصيه سلمان به هر دو جنبه مشغول شد هم عبادت حضرت باري تعالي و هم لذائد مشروع.[16]
3ـ عدم مشغول بودن به نفس و غافل بودن از خداوند
در كتاب محاسن نقل شده كه در مدائن آتش سوزي وسيعي روي داد و سلمان قرآن و شمشيرش را برداشت و از خانه خارج شد و گفت سبكباران اين چنين خواهند گذشت[17] و نيز حكايت شده مردي نزد سلمان آمد و در خانه او به جز يك قرآن و شمشير چيزي نديد تعجب كرد و از سلمان در اين مورد سوال كرد. سلمان جواب داد: پيش روي ما منزلگاهي سخت است و ما كالا و متاعمان را به آن منزل (آخرت) فرستادهايم.[18]
در همين مضمون روايتي از امام صادق(عليهالسلام) با سندي معتبر در مورد اميرالمؤمنين علي(عليهالسلام) منقول است كه علي(عليهالسلام) در خانهاي بودند كه جز يك شمشير و يك قرآن و يك زير انداز نبود و در آن خانه نماز ميگذارد و يا در آن خانه خواب قيلوله ميكرد.[19]
سوال: چرا به غير از قرآن و شمشير چيزي در آن خانه پيدا نميشد؟
جواب: زيرا از زماني كه خداوند آدمي را خلق كرد در درجه اول خواست اين موجود انسان و سپس آزاد باشد براي راهنمايي اين انسان پيامبراني را برانگيخت و كتابهايي را فرستاد تا مردم به سبب عمل به اين كتابها تزكيه شوند كه يكي از اين كتابها قرآن است و در آن بسياري از مواعظ، امثال، بشارتها و عبرتهاست كه باعث هدايت معنوي انسان ميشود و درهاي حكمت را به روي انسان ميگشايد و در مقابل شمشير، آهني است كه ميتواند برنامههاي قرآن را در ايجاد انسانيت انسان پشتيباني كند و از آزادي انسان و كرامتي كه خداوند به او ارزاني داشته دفاع كند.
بخش ششم: ا زدواج
حضرت سلمان(ره) زني از قبيله بني كنده را به ازدواج خويش در آورد شب عروسي فرا رسيد گروهي از بستگان عروس و ياران سلمان آنان را تا جلو درب خانه همراهي كردند سلمان زحمات و خدمات دوستان را مورد ستايش قرار داد و از آنان تقاضا نمود از همانجا برگردند. سپس به اتفاق همسر وارد خانه شد ديد خانه را با پردههاي رنگارنگ آذين بستهاند سلمان ناراحت شد و علت را سوال كرد گفتند همسر تو ثروتمند است و اينها از دارايي همسرت ميباشد پس از آن عدهاي كنيز را در حال خدمت ديد پرسيد اينها كيستند گفتند اينها خدمتگزاران همسر شما ميباشند بعد از آن حضرت سلمان از كنيزان تشكر كرد و از آنها خواست او را با همسرش تنها بگذارند. سپس به همسر خود گفت آيا مطيع درخواست و تقاضاي من هستي هسر گفت: من آماده دستور تو هستم سلمان گفت مولايم رسول خدا(صلي الله عليه و آله) به من سفارش كرده هرگاه كنار همسر خويش قرار گرفتم زندگي را با اطاعت و عبادت خداوند كنم. از اين رو به طرف مسجد حركت كردند زن و شوهر در مسجد نماز گزاردند و بعد به خانه برگشتند و زندگي را با ياد و اطاعت خداوند آغاز نمودند.[20]
برخي دانشمند و عالمان از نسل حضرت سلمان(ره)
1ـ ضياء الدين: او از عالمان خجند (از شهرهاي جمهوري ازبكستان و در كنار سيحون قرار دارد و امروز آنرا استالين آباد ميگويند) محسوب ميشود كه شرحي بر كتاب محصول رازي نوشته و به خاطر لياقت و توانايي او در بخارا يعني پايتخت دولت ساماني عهدهدار پيشوايي امور شرعي مردم بوده و در سال 622 هجري در هرات زندگي را بدرود گفته است.[21]
2ـ شمس الدين سوزني: در آغاز جواني براي تحصيل علم، به بخارا رفته و به خاطر علاقه به صنعت سوزنگري به اين حرفه مشغول بوده و يكي از شاعران به نام و معروف و با لقب تاج الشعرا بوده و در قرن ششم هجري با سنايي، انوري، معزي، اديب صابر و رشيدي معاصر بوده است و در سال 562 يا 569 هجري درگذشته است.[22]
3ـ عبدالفتاح: محمد قمي مينويسد: او مردي فاضل و دانشمند و درشت اندام و قوي هيكل بود كه توليت آرامگاه حضرت سلمان(ره) در مدائن را بر عهده داشت و آنجا را اداره
ميكرد.[23]
4ـ ابراهيم بن شهريار: او عارف معروف قرن پنجم بوده و به اسحاق كازروني معروف است و در سال 416 هجري در كازرون رحلت كرده و مدفن او زيارتگاه عاشقان هنوز برقرار است.[24]
بخش هفتم: مسئوليتهاي بزرگ
1ـ در ماجراي سقيفه بني ساعده كه نتيجه آن اين بود كه علي رغم تأكيدهاي پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) بر جانشيني اميرالمؤمنين(عليهالسلام) پس از او (كه اين انتصاب بنابر آيات و روايات فراوان از طريق خداوند بوده است مثل جريان حجة الوداع پيامبر و معرفي حضرت علي(عليهالسلام) در جايي به نام غدير كه در كتب تاريخي مبسوط است) خلافت به جايگاه اصلي خود يعني امام علي(عليهالسلام) نرسيد و در سقيفه بني ساعده مسير انحرافي را انتخاب كردند و تا قيامت بناي ظلم را پايه گذاري كردند در اين زمينه حضرت سلمان(ره) موضع مخالفت شديد با سقيفه بني ساعده را برگزيد و در حد توان اين مخالفت را نشان داد و به برگرداندن خلافت به اميرالمؤمنين(عليهالسلام) اصرار داشت و در اين زمينه تلاشهاي فراواني انجام داد كه در تاريخ به ثبت رسيده است.
2ـ حضرت سلمان (ره) در زمان خلافت عمر والي مدائن شد و سالهاي متمادي در آنجا بود تا رحلت كرد.
3ـ پيشنهاد كندن خندق در اطراف مدينه جهت نفوذ ناپذيري مشركين را مطرح كرد و اين پيشنهاد عملي گرديد و باعث پيروزي سپاه اسلام در جنگ خندق گرديد.
4ـ در بسياري از جنگهاي مسلمانان شركت داشته و بسياري از سرزمينها را تصرف كردهاند و مسلمانان به خاطر فعاليت بسيار او و تواناييهاي والاي او، او را فرماندهي لشكر انتخاب كردند و دعوت و تبليغ اهل فارس را بر عهده او قرار دادند و مسئوليتهاي ديگر... .
بخش هشتم: سلمان و مسئله بنيادي تبعيض نژادي
اسلام تبعيض نژادي را رد ميكند. در اسلام ديدگاهي وجود دارد كه كسي بر ديگري برتري ندارد مگر از حيث تقوا و عمل صالح پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) در روز فتح مكه فرمود: اي مردم! خداوند كبر و نخوت جاهليت و فخر فروشي با پدران را از ميان شما برداشت آگاه باشيد كه شما از آدم هستيد و آدم از گل بود همانا بهترين بندگان خدا بندهاي است كه از او پروا داشته باشد... . [25]
اين بحث در آنجا مطرح ميشود كه پيامبر(صلي الله عليه و آله) راجع به سلمان فارسي فرمود سلمان از ما خانواده است و نيز فرمودهاند سلمان را به نام سلمان محمدي بخوانيد در اينجا برخي از اعراب معتقد بودند كه افراد بر هم برتري دارند مثلا سفيد پوست بر سياه پوست، عرب بر عجم و... . و اين مسئله تبعيض نژادي را در اينجا براي پايين آوردن مقام و منزلت سلمان فارسي مطرح ميكردند و عرب و فارس را هم سان هم قرار نميداند كه پيامبر با اين موضوع به شدت برخورد كردند. آيات فراواني در قرآن اين مسئله را رد ميكند و به مقابله با آن ميپردازد و ملاك برتري را تقوي و پرهيزگاري ميداند كه به تعدادي از آنها اشاره ميشود:
1ـ گراميترين شما نزد خداوند پرهيزكارترين شماست (حجرات: آيه 13).
2ـ آيا كسانيكه ميدانند با كسانيكه نميدانند مساويند. (زمر: آيه 9).
3ـ بگو خبيث و طيب (پليد و پاك) برابر نيستند هر چند فراواني پليد تو را به شگفت آورد (مائده: آيه 100) و آيات فراوان ديگر... .
پيامدهاي منفي تبعيض نژادي: از جمله پيامدها و نتايج اوليه تبعيض نژادي عبارتست از: پيدايش گرايشهاي كينه آميز بين مردم و پايمال شدن ارزشها و كرامتهاي انساني بدون هيچ وجه معقول و مقبولي و تضييع شدن حقوق انساني افراد بدون هيچ سببي و... بجاي آنكه مؤمنان برادر باشند در خيرات ياري يكديگر كنند، روح دوستي و همبستگي در بين آنها حاكم باشد، در مشكلات، به يكديگر كمك كنند، موجب توانمندي عزت و سعادت يكديگر باشند و... بجاي اين همه پشت به هم كرده و دشمن يكديگر شدهاند هر گروه براي نابودي گروه ديگر از هيچ كوشش دريغ نخواهد كرد و روح كينه و خصومت بين آنها حاكم خواهد شد و باعث تزلزل و فروپاشي جامعه اسلامي ميگردد.
بر همين اساس اسلام از اول با مسأله تبعيض نژادي به شدت برخورد كرده است تا اينكه نبي مكرم اسلام مأمور شد براي رسيدگي بيشتر به مسلمانان از بين آنها براي يكديگر برادر انتخاب كند و بين آنها عقد اخوت و برادري خواندند كه همه يكسان شوند و براي پيشرفت دين اسلام از هيچ كوششي دريغ نكنند كه با تدبير پيامبر(صلي الله عليه و آله) اين امر تحقق پيدا كرد و زمينه ساز پيشرفت در آغاز اسلام گرديد.
بخش نهم: رحلت حضرت سلمان (ره).
از آنجا كه اقوال در مدت عمر پربركت حضرت سلمان(ره) متفاوت است بر همين اساس نميتوان سال دقيقي را براي رحلت اين مرد بزرگ بيان كرد اما آنچه مشهور است سال رحلت آن بزرگوار سال 34 هجري بيان كردهاند.
وقتي حضرت سلمان رحلت كردند امام علي(عليهالسلام) از مدينه، به مدائن آوردند و كفن و نماز بر جنازه و دفن او را عهده دار گرديدند و اين از مقام رفيع حضرت سلمان(ره) است كه به دست امام علي(عليهالسلام) تجهيز شوند. معجزهاي كه در رحلت آن بزرگوار اتفاق افتاد اين بود كه اميرالمؤمنين علي(عليهالسلام) در يك شب به سرزمين مدائن رفتند پيكر پاك اين مرد الهي را دفن كردند و هنوز صبح نشده بود كه به مدينه بازگشتند. كه اين كرامت اميرالمؤمنين(عليهالسلام) را ابوالفضل تميمي به نظم درآورده است:
سمعت مني يسيرا من عجائبه *** ادريت في ليلة تسار الوصي الي
فالحد الطهر سلمانا و عاد الي *** كاصف قبل رد الطرف من تسباء
فانت في آصف لم تغل قلت بلي *** ان كان احمد خير المرسيلن فذا
و قلت ما قلت من قول الغلاة فما *** و كل امر علي لم يزل عجبا
ارض المدائن لما ان لها طلبا *** عراص يثرب و الاصباح ما قربا
يعرش بلقيس وافي تحرقي الحجبا *** انا عبيد دغال ان ذا عجبا
خير الوصيين او كل الحديث هبا *** ذنب الغلاه اذا قالوا الذي وجبا
حاصل معاني اشعار اين است: اندكي از شگفتيهاي علي را از من شنيدي و تمامي امور علي شگفت انگيز است دانستي كه در شبي كه لازم شد در يك شب به سرزمين مدائن رفت و سلمان پاك را به خاك سپرد و صبح نرسيده به يثرب بازگشت همچون آصف بن برخيا كه پيش از برهم خوردن چشم (اشاره به آيه شريفه قبل ان يرتد اليك طرفك...) تخت بلقيس را آورد. حال چگونه آن عمل آصف غلو و اغراق نيست اما حكايت اين كرامت اميرالمؤمنين غلو است اين امر عجيبي است. و اگر احمد بهترين فرستادگان خداست پس همين مرد (علي عليه السلام) بهترين اوصياء است و هر سخن ديگر پوچ و بي اساس است راجع به آنچه غلات (به زعم تو) ميگويند هر چه خواستي گفتي، گناه آنها چيست كه آنچه را كه بايد گفت ميگويند.[26]
_________________________________
[1] - شناسنامه حضرت سلمان(ره) برگرفته از كتاب سلمان فارسي نوشته سيد جعفر مرتضي عاملي، انتشارات جامعه مدرسين حوزه عمليه قم.
[2] - الاستيعاب (مطبوع در حاشيه الاصابه) : ج 2، ص 58 ـ سفينة البحار: ج 1، ص 647.
[3] - منتهي الآمال.
[4] - سلمان فارسي: ص 14 و 15.
[5] - الاستيعاب: ج 2، ص 59 ـ سفينة البحار: ج 1، ص 648.
[6] - سلمان، سيد جعفر مرتضي عاملي: ص 15 و 16.
[7] - همان.
[8] - همان.
[9] - همان.
[10] - همان.
[11] - همان.
[12] - الاصابه: ج 2، ص 62.
[13] - ذكر اخبار اصفهان: ج 1، ص 52 ـ تاريخ بغداد: ج 1، ص 170 ـ نفس الرحمان من فضائل السلمان : ص 20-21 ـ مكاتيب الرسول: ج 2، ص 409 و...
[14] - كتاب سلمان فارسي: ص 35.
[15] - تهذيب تاريخ دمشق: ج 6؛ ص 16.
[16] - تهذيب تاريخ دمشق: ج 6، ص 15 ـ تاريخ بغداد: ج 8، ص 439 ـ قاموس الرجال: ج 3، ص 426.
[17] - قاموس الرجال: ج 4، ص 425 ـ الدرجات الرفيعه: ص 215 ـ نفس الرحمان: ص 140.
[18] - الدرجات الرفيعه: ص 215 ـ نفس الرحمان: ص 140.
[19] - المحاسن، برقي: ص 612 ـ بحارالانوار: ج 72، ص 161 ـ وسائل الشيعه: ج 3، ص 555.
[20] - نفس الرحمان: ص 560 ـ صفوة الصفوة: ج 1، ص 539 ـ حلية الابرار: ج 1، ص 186.
[21] - فرهنگ معين: اعلام: ج 5، ص 475.
[22] - فرهنگ معين: اعلام، ج 5، ص 822.
[23] - تحفة الاحبار: ص 133.
[24] - آثار الرضا(عليهالسلام): ص 55 ـ لغت نامه دهخدا: ج 39، ص 165.
[25] - كافي: ج 8، ص 246 ـ بحارالانوار: ج 21، ص 137-138.
[26] - مناقب آل ابي طالب(عليهالسلام): ج 2، ص 302.